چابکی این امکان را برای سازمانها فراهم میآورد که با ارائه پاسخهای سریع، نوآورانه و خلاق بقای خود را در محیطهای پیچیده و دائماً در حال تغییر امروزی تضمین کنند. در همین راستا، تحقیق حاضر درصدد است تا شاخصهای اصلی چابکی را در سازمان توسعه برق ایران مورد مطالعه قرار ده چکیده کامل
چابکی این امکان را برای سازمانها فراهم میآورد که با ارائه پاسخهای سریع، نوآورانه و خلاق بقای خود را در محیطهای پیچیده و دائماً در حال تغییر امروزی تضمین کنند. در همین راستا، تحقیق حاضر درصدد است تا شاخصهای اصلی چابکی را در سازمان توسعه برق ایران مورد مطالعه قرار دهد. در ابتدا با استناد به ادبیات موضوعی، چهار معیار اصلی «اهرمی کردن اثر افراد و اطلاعات»، «روابط همکارانه»، «اغنای مشتریان» و «غالب آمدن بر تغییر» انتخاب شدند. پس از طراحی پرسشنامه و تعیین روایی محتوا با نظر متخصصان دانشگاهی، دادههای تحقیق از طریق نظر خواهی از خبرگان سازمان توسعه برق ایران جمعآوری گردید. سپس به منظور تعیین پایایی، سازگاری ماتریس مقایسات زوجی با روش گوس مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چند معیاره فازی اطلاعات تجزیه و تحلیل شدند. یافتههای تحقیق نشان میدهد که، مهمترین معیار در انتخاب واحد سازمانی چابکتر «روابط همکارانه» با درجه اهمّیت (301/0) است. این در حالی است که در سازمان توسعه برق ایران، روابط همکارانه در رتبه سوم قرار گرفته است. لازم به ذکر است که، معیارهای اهرمی کردن اثر افراد و اطلاعات با درجه اهمیت (277/0)، غالب آمدن بر تغییر با درجه اهمیت (238/0) و اغنای مشتریان با درجه اهمیت (184/0) مهمترین معیارهای بعدی در انتخاب واحد سازمانی چابکتر محسوب میشوند. نتایج حاکی از آن است که، سازمان توسعه برق ایران به منظور حداقلسازی شکاف میان وضعیت موجود و مطلوب چابکی سازمانی میبایست تمرکز بیشتری بر اولویت شاخصهای موثر بر چابکی سازمانی داشته باشد.
پرونده مقاله
دانشگاه ارتباط تنگاتنگی با سایر ابعاد جامعه از قبیل اقتصاد، تکنولوژی، سیاست و غیره دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف، بررسی دانشگاههای ایران و همگرایی آنها با مؤلفههای دانشگاه سازگارشوند اجرا شده است که به طور موردی دانشگاه علامه-طباطبایی را مورد بررسی قرار داده است. ر چکیده کامل
دانشگاه ارتباط تنگاتنگی با سایر ابعاد جامعه از قبیل اقتصاد، تکنولوژی، سیاست و غیره دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف، بررسی دانشگاههای ایران و همگرایی آنها با مؤلفههای دانشگاه سازگارشوند اجرا شده است که به طور موردی دانشگاه علامه-طباطبایی را مورد بررسی قرار داده است. روش پژوهش کمی از نوع پیمایشی میباشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه علامهطباطبایی که در سال تحصیلی 94-1393 مشغول خدمت بودند، می باشد که با اسفاده از روش نمونه گیری تصادفی 100 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته ای بود که محقق پس از استخراج مؤلفههای دانشگاه سازگار شونده آن را در 46 گویه بسته پاسخ بر اساس طیف 5 درجهای لیکرت از کاملاً موافق تا کاملاً مخالف تدوین کرده است. برای تعیین صحت روایی این ابزار از نظرات متخصصین و خبرگان در این زمینه استفاده گردید. و برای اطمینان از پایایی پرسشنامه از فرمول ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است: که نتایج بدست آمده برای گویهها 87/0 گزارش شده است. برای تحلیل داهها از دو بخش آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. در قسمت آمار توصیفی از آمارههایی از قبیل میانگین، انحراف استاندارد و فراوانی استفاده و در سطح آمار استنباطی از آزمونT تک نمونه برای پاسخ به سؤالات پژوهش و از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی (HSD) برای مقایسـۀ متغیرهای دموگرافیکی استفاده شد. برای توصیف و تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزاز SPSS20 استفاده گردید. طبق یافتههای تحقیق هر شش مؤلفهی دانشگاه سازگارشونده در دانشگاه علامه طباطبایی بیشتر از حد وسط گزارش شدهاند. یعنی اینکه وضعیت موجود دانشگاه علامه طباطبایی از نظر همگرایی با مؤلفه های دانشگاه سازگار شونده نسبتاً خوب میباشد.
پرونده مقاله
با توجه به رشد سریع مراکز کارآفرینی در طی سه دهه اخیر، مطالعات کمتری در ارتباط با آنها بویژه کارکرد و عملکرد این مراکز انجام شده است. مقاله حاضر به بررسی، مقایسه وتجزیه وتحلیل عملکرد مراکز کارآفرینی برتر دانشگاههای آمریکا و منتخب دانشگاههای ایران میپردازد. مراکز کارآفر چکیده کامل
با توجه به رشد سریع مراکز کارآفرینی در طی سه دهه اخیر، مطالعات کمتری در ارتباط با آنها بویژه کارکرد و عملکرد این مراکز انجام شده است. مقاله حاضر به بررسی، مقایسه وتجزیه وتحلیل عملکرد مراکز کارآفرینی برتر دانشگاههای آمریکا و منتخب دانشگاههای ایران میپردازد. مراکز کارآفرینی برتر دانشگاههای آمریکا از طریق رتبه بندی مراجع مهم در سطح دنیا انتخاب شدهاند. اطلاعات مربوط به مراکز کارآفرینی دانشگاههای آمریکا از سایتهای اینترنتی و نامه نگاری اینترنتی با مسؤلین این مراکز بدست آمده است. مراکز کارآفرینی منتخب دانشگاههای تهران بر اساس گزارش عملکرد این مراکز انتخاب شده اند. اطلاعات مربوط به مراکز کارآفرینی دانشگاههای تهران از طریق اسناد و مدارک موجود و مصاحبه با مسئولین و کارشناسان این مراکز بدست آمده است. از مقایسه مشخصات مراکز کارآفرینی برتر دانشگاههای آمریکا با مراکز کارآفرینی مستقر در دانشگاههای تهران، تفاوتهای موجود شناسایی شده است. یافتههای این مقاله نشان می دهد که مراکز کارآفرینی برتر دانشگاههای آمریکا بر فعالیتهای پژوهشی و ارائه خدمات و مشاوره به دانشجویان در سطوح مختلف تحصیلی و افراد و گروههای متقاضی مختلف نیز همانند فعالیتهای آموزشی و تدریس اهمیت بیشتری قائل شده و برنامههای جامع تر آموزش و ترویج کارآفرینی از نظر کیفی و دوره های بیشتری نیز از نظرکمی اجرا میکنند. در عین حال مراکز کارآفرینی دانشگاههای تهران بیشتر به فعالیتهای آموزشی می پردازند. بطور کلی مراکز کارآفرینی دانشگاههای آمریکا فعالیتهای گسترده و توسعه درونی و بیرونی بیشتری در راستای آموزش و توسعه کارآفرینی انجام میدهند. یافتههای این مقاله می تواند برای دانشجویان، اعضای هیئت علمی، کارکنان، مدیران، تصمیم گیرندگان وسایر ذی نفعان مراکز کارآفرینی مثمر ثمر واقع شود.
پرونده مقاله
یکی از پیشرفتهای نوظهوری که در حیطه آموزش الکترونیکی اهمیت چشمگیری یافته، دورههای آموزش آنلاین فراگیر (موک) است. از اینرو پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت آموزش مبتنی بر موک در سیستم آموزش عالی ایران، شناسایی چالشها و ارایه راهکارها انجام گرفت. این پژوهش از نوع ترکیبی چکیده کامل
یکی از پیشرفتهای نوظهوری که در حیطه آموزش الکترونیکی اهمیت چشمگیری یافته، دورههای آموزش آنلاین فراگیر (موک) است. از اینرو پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت آموزش مبتنی بر موک در سیستم آموزش عالی ایران، شناسایی چالشها و ارایه راهکارها انجام گرفت. این پژوهش از نوع ترکیبی (کیفی و کمی) است و به صوت متوالی انجام گرفت. جامعه آماری در بخش کیفی اعضای هیآت علمی دانشگاههای دولتی شهر تهران بودند که تعداد 11 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی کاربران دوره موک در سال تحصیلی 94-95 با حجم 400 نفر بودند که با توجه به جدول کرجسی – مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی ساده 196 از آنان انتخاب شدند. ابتدا با استفاده از مصاحبه، اطلاعاتی در خصوص چالشها و راهکارهای پیشرو از شرکت کنندگان گروه اول (اعضای هیات علمی) گردآوری شد و سپس با روش کدگذاری سه مرحلهای، گویهها استخراج گردید. در مرحله دوم با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته (با پایایی 89/0 = α) وضعیت دورههای موک از نظر 196 کاربر این دورهها و با استفاده از آزمون فریدمن بررسی گردید. نتایج نشان داد چالشها در حیطههای مسائل آموزشگاهی و سازمانی، مسائل مدیریتی، مسائل فناورانه، مسائل روش تدریس و آموزش، مسائل طراحی واسط کاربری، مسائل پشتیبانی منابع و مسائل ارائه منابع و ارزیابی قرار دارند. همچنین برای تحقق آموزش مبتنی بر موک راهکارها در حیطههای علمی – حرفهای، فناوری اطلاعات و ارتباطات، مدیریتی و پشتیبانی منابع و طراحی، اجرا و ارزشیابی شناسایی شدند. در نهایت بررسی وضعیت آموزش مبتنی بر موک در آموزش عالی کشور نشان داد که ضعف و مشکلات مشهودی در این زمینه وجود دارد.
پرونده مقاله
در طی دهه های اخیر، شدت یافتن رقابت میان بنگاه های اقتصادی در جهت بدست آوردن سهم بیشتری از بازار، توجه آن ها را به سمت شناخت دقیق تر و عمیق تر نیازها و خواسته های مشتریان سوق داده است. این تحقیق به بررسی نقش میانجی تعهد و رضایتمندی در رابطه بین کیفیت خدمات و حفظ مشتریان چکیده کامل
در طی دهه های اخیر، شدت یافتن رقابت میان بنگاه های اقتصادی در جهت بدست آوردن سهم بیشتری از بازار، توجه آن ها را به سمت شناخت دقیق تر و عمیق تر نیازها و خواسته های مشتریان سوق داده است. این تحقیق به بررسی نقش میانجی تعهد و رضایتمندی در رابطه بین کیفیت خدمات و حفظ مشتریان در پست بانک ایران شعب استان لنگرود می پردازد. تحقیق حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی است. از لحاظ روش اجرا، توصیفی – پیمایشی می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه می باشد که تعداد پاسخگویان آن 119 نفر از مشتریان پست بانک ایران شعب استان لنگرود می باشند. جهت آزمون فرضیه ها از مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و نرمافزار Smart PLS استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که میان کیفیت خدمات، تعهد، حفظ و رضایت مشتریان رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. همچنین، تعهد و رضایت مشتریان در رابطه بین کیفیت خدمات و حفظ مشتریان نقش میانجی دارد.
پرونده مقاله
یکی از پیشرفتهای نوظهوری که در حیطه آموزش الکترونیکی اهمیت چشمگیری یافته، دورههای آموزش آنلاین فراگیر (موک) است. از اینرو پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت آموزش مبتنی بر موک در سیستم آموزش عالی ایران، شناسایی چالشها و ارایه راهکارها انجام گرفت. این پژوهش از نوع ترکیبی چکیده کامل
یکی از پیشرفتهای نوظهوری که در حیطه آموزش الکترونیکی اهمیت چشمگیری یافته، دورههای آموزش آنلاین فراگیر (موک) است. از اینرو پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت آموزش مبتنی بر موک در سیستم آموزش عالی ایران، شناسایی چالشها و ارایه راهکارها انجام گرفت. این پژوهش از نوع ترکیبی (کیفی و کمی) است و به صوت متوالی انجام گرفت. جامعه آماری در بخش کیفی اعضای هیآت علمی دانشگاه های دولتی شهر تهران بودند که تعداد 11 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی کاربران دوره موک در سال تحصیلی 94-95 با حجم 400 نفر بودند که با توجه به جدول کرجسی – مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی ساده 196 از آنان انتخاب شدند. ابتدا با استفاده از مصاحبه، اطلاعاتی در خصوص چالشها و راهکارهای پیش رو از شرکت کنندگان گروه اول (اعضای هیات علمی) گردآوری شد و سپس با روش کدگذاری سه مرحله ای، گویه ها استخراج گردید. در مرحله دوم با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته (با پایایی 89/0 = α) وضعیت دورههای موک از نظر 196 کاربر این دورهها و با استفاده از آزمون فریدمن بررسی گردید. نتایج نشان داد چالشها در حیطههای مسائل آموزشگاهی و سازمانی، مسائل مدیریتی، مسائل فناورانه، مسائل روش تدریس و آموزش، مسائل طراحی واسط کاربری، مسائل پشتیبانی منابع و مسائل ارائه منابع و ارزیابی قرار دارند. همچنین برای تحقق آموزش مبتنی بر موک راهکارها در حیطههای علمی – حرفه ای، فناوری اطلاعات و ارتباطات، مدیریتی و پشتیبانی منابع و طراحی، اجرا و ارزشیابی شناسایی شدند. در نهایت بررسی وضعیت آموزش مبتنی بر موک در آموزش عالی کشور نشان داد که ضعف و مشکلات مشهودی در این زمینه وجود دارد.
پرونده مقاله
در این تحقیق اثر برندسازی داخلی بر یادگیری سازمانی با در نظر گرفتن متغیر تعدیلگر فرهنگ نوآوری به عنوان فرضیه اصلی مورد بررسی قرار گرفته است. جهت جمع آوری داده ها در این پژوهش، از پرسشنامه های استاندارد برندسازی داخلی، یادگیری سازمانی و فرهنگ نوآورانه بهره گرفته شده و رو چکیده کامل
در این تحقیق اثر برندسازی داخلی بر یادگیری سازمانی با در نظر گرفتن متغیر تعدیلگر فرهنگ نوآوری به عنوان فرضیه اصلی مورد بررسی قرار گرفته است. جهت جمع آوری داده ها در این پژوهش، از پرسشنامه های استاندارد برندسازی داخلی، یادگیری سازمانی و فرهنگ نوآورانه بهره گرفته شده و روش تحقیق نیز در این مقاله از نوع توصیفی- همبستگی و برمبنای هدف، کاربردی است. نمونه مورد مطالعه 168 نفر از کارمندان پژوهشگاه صنعت نفت ایران بود. فرضیه ها از طریق مدل سازی معادلات ساختاری و همچنین بررسی تحلیل عاملی تاییدی با استفاده از نرم افزار Smart PLS 3، مورد آزمون قرار گرفت؛ همچنین پایایی کل پرسش نامه 854/0 به دست آمد. لذا ابزار سنجش از پایایی قابل قبولی برخوردار بوده است. نتایج تحقیق نشان داد: برندسازی داخلی تاثیر مثبت و معنادار بر یادگیری سازمانی دارد. همچنین یافتههای پژوهش نقش تعدیلکنندگی فرهنگ نوآورانه در این رابطه را تائید نمود.
حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران ، 168 نفر، محاسبه و جمع آوری داده ها با استفاده از سه پرسش نامه استاندارد برندسازی داخلی، یادگیری سازمانی و فرهنگ نوآورانه صورت گرفت. برای آزمون فرضیه ها از نرم افزار Smart pls 3 جهت بررسی های و مدل سازی معادلات ساختار و تایید مدل پژوهش استفاده شد.
پرونده مقاله
هدف اصلی این پژوهش شناسایی و بررسی عوامل سازمانی برای پیاده سازی نوآوری باز در دانشگاه های ایران بود. این پژوهش از نوع آمیخته کیفی-کمی بود. حوزه پژوهش در بخش کیفی کلیه مقالات و کتب مربوط به نوآوری باز در بازه زمانی سال 2007 تا 2018 بود که با استفاده از تحلیل مضمون و به چکیده کامل
هدف اصلی این پژوهش شناسایی و بررسی عوامل سازمانی برای پیاده سازی نوآوری باز در دانشگاه های ایران بود. این پژوهش از نوع آمیخته کیفی-کمی بود. حوزه پژوهش در بخش کیفی کلیه مقالات و کتب مربوط به نوآوری باز در بازه زمانی سال 2007 تا 2018 بود که با استفاده از تحلیل مضمون و به شیوه استقرایی مؤلفه های نوآوری باز استخراج شد. در این پژوهش از « شبکه مضامین» استفاده شد. روایی پژوهش، با روش ممیزی کردن از سوی داور مورد تایید قرار گرفت. برای محاسبه پایایی، کدگذاری با مطالعه سطر به سطر منابع منتخب و به صورت دستی توسط دو نفر به صورت جداگانه انجام گرفت و بعد از اتمام کدگذاری، نتایج این دو کدگذاری با یکدیگر مقایسه و از روش هولستی استفاده شد. نتیجه حاصل از تحلیل مضمون، استخراج تعداد 20 مضمون پایه از بخش های مختلف متون مقالات بود. از این مضامین پایه تعداد 3 مضمون سازمان دهنده و در نهایت مضمون فراگیر «عوامل سازمان نگر» استخراج شدند. سپس ﻣﺪل ﭘﯿﺸﻨﻬﺎدی ﻧﻮآوری ﺑﺎز ﻃﺮاﺣﯽ و ﭘﺮﺳﺶ ﻧﺎمه ای ﺟﻬﺖ ﺑﺮازش اﯾﻦ ﻣﺪل ﺗﻬﯿﻪ و ﺗﻨﻈﯿﻢ شد. مدل ارائه شده دارای سه بخش عوامل مرتبط با آماده سازی سازمانی، آماده سازی منابع انسانی و بسترسازی برای خلق ایده بود که برای بهره برداری دانشگاه از نوآوری باز سه بعد ذکر شده را پیشنهاد داد. جامعه آماری در بخش کمی پژوهش، مدیران مراکز رشد و نوآوری دانشگاه های مختلف اعم از دولتی، آزاد، پیام نور، علمی و کاربردی و علوم پزشکی دارای مجوز از طرف وزارت علوم و اعضای هیأت علمی مدیریت کارآفرینی و نوآوری بود. ﺑﺮای ﺑﺮرﺳﯽ رواﯾﯽ ﻣﺤﺘﻮاﯾﯽ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ از روش ﻻوﺷﻪ اﺳﺘﻔﺎده شد. ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺑﺮرﺳﯽ رواﯾﯽ ﺳﺎزه ای آزﻣﻮن ﺑﻪ ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺳﻮاﻻت ﺑﺎ روش ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﺎﻣﻠﯽ ﺗﺎﯾﯿﺪی ﭘﺮداﺧﺘﻪ شد. کلیه بارهای عاملی محاسبه شده بزرگتر از 6/0 بود که بیانگر وضعیت مطلوب آنها بودند. همچنین کلیه مقادیر پی محاسبه شده کوچکتر از 05/0 بود که نشان دهنده ارتباط معنی دار هر مضمون با عامل اصلی مرتبه بالاتر از خود بود. ﭘﺎﯾﺎﯾﯽ آزﻣﻮن ﻧﻬﺎﯾﯽ ﻧﯿﺰ از ﻃﺮﯾﻖ روش ﺿﺮﯾﺐ آﻟﻔﺎ کرونباخ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار گرفت. کلیه ضرایب آلفای کرونباخ محاسبه شده بزرگتر از 7/0 بود که قابل قبول بودن پایایی را نشان داد. نتایج حاصل از بررسی روایی و پایایی بخش کمی، مدل پیشنهادی را مورد تأیید قرار داد.
پرونده مقاله
امروزه شرکتهای دانشبنیان مختلفی در مراکز رشد علم و فناوری برای تجاریسازی ایدهها در ایران شکل گرفتهاند. چنانچه این شرکتها نتوانند به رشد مطلوب برسند، ضرر آنها برای مراکز رشد و کشور دوچندان خواهد بود. هدف این پژوهش تدوین الگوی مراحل رشد شرکتهای دانشبنیان جهت تعی چکیده کامل
امروزه شرکتهای دانشبنیان مختلفی در مراکز رشد علم و فناوری برای تجاریسازی ایدهها در ایران شکل گرفتهاند. چنانچه این شرکتها نتوانند به رشد مطلوب برسند، ضرر آنها برای مراکز رشد و کشور دوچندان خواهد بود. هدف این پژوهش تدوین الگوی مراحل رشد شرکتهای دانشبنیان جهت تعیین شاخصهای ورود به مراکز رشد، مراحل رشد شرکتهای دانشبنیان و مشخصات هر یک از مراحل رشد بود. در این راستا، مراکز رشد سازمان پژوهشهای علمی صنعتی ایران و پارک علم و فناوری استان گیلان به عنوان مورد مطالعه انتخاب شدند و روش تحقیق ترکیبی (کیفی ـ کمّی) اتخاذ شد. دادههاي پژوهش با دو ابزار مصاحبه و پرسشنامه جمعآوري گرديد. در بخش کیفی از ۴۳ مصاحبه و در بخش کمّی از ۷۵ پرسشنامه بهره گرفته شد. تحلیل دادهها در بخش کیفی و کمی به ترتیب با استفاده از نرمافزارهای MAXQDA10 و SPSS25 انجام شد. نتایج نشان داد که شاخصهای ورود به مراکز رشد در سه سطح فردی، شرکتی و مرکز رشد تقسیمبندی گردید بطوری که شاخصهای سطح شرکتی و مرکز رشد به ترتیب بیشترین و کمترین اهمیت را داشتند. بر اساس یافتههای مراحل رشد شرکتهای دانشبنیان، 4 مرحله شامل "کانون شکوفایی و خلاقیت"، "پیشرشد یا رشد مقدماتی یا هسته تحقیقاتی یا هسته فناور"، "رشد یا رشد متوسط یا واحد فناور" و "پسارشد یا رشد بالا یا واحد مستأجر" شناسایی شدند. یافتههای این پژوهش میتواند مدیران را در تدوین خط مشی خود در حمایت از شرکتهای دانشبنیان در مراحل مختلف رشد آنها یاری نماید
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی گرایش کارآفرینانه بینالملل در کسبوکارهای ایرانی انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش و بازه زمانی گردآوری دادهها، یک پژوهش پیمایش مقطعی میباشد. جامعه آماری شامل مدیران کسبوکارهای ایرانی میباشد. تعداد ن چکیده کامل
این پژوهش با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی گرایش کارآفرینانه بینالملل در کسبوکارهای ایرانی انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش و بازه زمانی گردآوری دادهها، یک پژوهش پیمایش مقطعی میباشد. جامعه آماری شامل مدیران کسبوکارهای ایرانی میباشد. تعداد نمونه 384 نفر با استفاده از فرمول کوکران برآورد گردید و نمونهگیری با روش تصادفی ساده انجام گرفت. پرسشنامه بهعنوان ابزار جمعآوری دادهها بود که با روشهای روایی همگرا، روایی سازه و روایی واگرا اعتبارسنجی گردید. با استفاده از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی نیز قابلیت اعتماد پرسشنامه مطلوب ارزیابی شد. برای اعتبارسنجی الگوی گرایش کارآفرینانه بینالملل از روش حداقل مربعات جزئی وبا استفاده نرمافزار Smart PLS انجام شد. در نهایت نیز شاخصهای گرایش کارآفرینانه بینالملل با روش سوارا اولویتبندی شدند. نتایج حاکی از آن است که از طریق زیرساخت ایجاد کارآفرینی بینالملل میتوان رهبری و فرهنگ کارآفرینانه را تقویت کرد. به این ترتیب استراتژی مناسبی برای کارآفرینی در سطح بینالملل قابل اتخاذ است. این استراتژی خود بر بینالمللیسازی کارآفرینی و بینالمللیسازی کارآفرینی تاثیر گذار است و در نهایت اهداف گرایش کارآفرینانه بینالملل محقق خواهد شد
پرونده مقاله
این مقاله بر مبنای مدل بوراس و لاندوال، به مطالعۀ اقدامات و مداخلات دولتی برای نوسازی صنعتی در ایران، بر پایۀ ایجاد صنایع نظامی در آغاز قرن نوزدهم میلادی می پردازد.
در این مورد مؤلفه های: وضعیت نیاز؛ مزیتهای نسبی؛ انتشار فناورانه و سیاست مأموریتگرای دولتی یا ﻧﻮﺁﻭﺭ چکیده کامل
این مقاله بر مبنای مدل بوراس و لاندوال، به مطالعۀ اقدامات و مداخلات دولتی برای نوسازی صنعتی در ایران، بر پایۀ ایجاد صنایع نظامی در آغاز قرن نوزدهم میلادی می پردازد.
در این مورد مؤلفه های: وضعیت نیاز؛ مزیتهای نسبی؛ انتشار فناورانه و سیاست مأموریتگرای دولتی یا ﻧﻮﺁﻭﺭﻱ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻭ ﻓﻨﻲ، انتشار فناوری ﻭ ﺗﺮﻛﻴﺐ مداخلهها و اقدامات ﺩﻭﻟﺘﻲ ﻭ ﻏﻴﺮﺩﻭﻟﺘﻲ و ابزار سیاستی، در خصوص سیاست فناوری صنعت توپ، تفنگ در قرن شانزدهم انگلستان و صنعت کَره در قرن نوزدهم دانمارک، با اقدامات و مداخلات دولتی برای نوسازی و رشد صنعتی در ایران، در قرن نوزدهم مقایسه و در قالب نظریههای نظام نوآوری بررسی شده است.
هدف این پژوهش کشف ابعاد تازه تری از دلایل ناکامی اولین برنامه نوسازی صنعتی ایران در قرن نوزدهم است. همچنین تلاش شده است به این پرسش پاسخ داده شودکه چرا علیرغم اقدامات و مداخلات دولتی و با وجود سطحی از عوامل نظام نوآوری، برنامۀ نوسازی صنعتی ایران به موفقیت نیانجامید؟
این مقاله از نظر هدف توسعهای و از نظر روش نهادی، تطبیقی تاریخی است و دادههای آن با روش کتابخانهای گردآوری و به نوعی تحلیل محتوای کیفی شده است.
نتایج پژوهش نشان میدهد که با ملاحظۀ تجارب مشابه در انگلستان و دانمارک، عدم تکامل نهادی و شکل نگرفتن رابطۀ تعاملی نظاممند میان سطحی از عناصر نوآوری، موجب شد نظام نوآوری در کشور شکل نگرفته و برنامه نوسازی صنعتی و سیاست فناوری ایران در قرن نوزدهم میلادی، به موفقیت نیانجامد.
پرونده مقاله