پیدایش و نضج ارتباط و تعامل اثربخش و همکاری های متقابل میان نهادهای دانشگاه و صنعت مستلزم انجام مطالعات و ایجاد زیرساخت هایی است که بتواند مسیر همواری را برای همکاری فراهم کند. علیرغم مطالعات انجام شده متعدد در حوزه ارتباط دولت، دانشگاه و صنعت در داخل و خارج از کشور و چکیده کامل
پیدایش و نضج ارتباط و تعامل اثربخش و همکاری های متقابل میان نهادهای دانشگاه و صنعت مستلزم انجام مطالعات و ایجاد زیرساخت هایی است که بتواند مسیر همواری را برای همکاری فراهم کند. علیرغم مطالعات انجام شده متعدد در حوزه ارتباط دولت، دانشگاه و صنعت در داخل و خارج از کشور و تجارب موفق محدود در کشور، متأسفانه چالش ها و موانع فراوانی وجود دارد که تقویت همکاری ها در سه ضلع اصلی این مثلث را به عنوان مقوله ای اساسی و استراتژیک در کشور با مشکل مواجه نموده است در این تحقیق با استفاده از روش تحلیل محتوای مستندات پانزده کنگره برگزار شده همکاری های دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعهی ملّی به بررسی، شناسایی و تحلیل موانع، فرصتها و راهکارهای توسعه همکاری های ارتباط صنعت و دانشگاه پرداخته شده است. نتایج تحقیق، 24 مانع، 8 فرصت پیش رو و 35 راهکار پیشنهادی برای توسعهی همکاری ها را نشان میدهد.
پرونده مقاله
ارتباط صنعت و دانشگاه موضوعی است که طی سالهای اخیر بارها و بارها ازسوی صاحبنظران مورد بررسی قرار گرفته است و ابعاد مختلف آن از زوایای تخصصی ارزیابی و تحلیل شده است. با توجه به تأثیرگذاری عمیقی که این نوع از ارتباط بر توسعه درونزای کشور برجای میگذارد و در حوزههای است چکیده کامل
ارتباط صنعت و دانشگاه موضوعی است که طی سالهای اخیر بارها و بارها ازسوی صاحبنظران مورد بررسی قرار گرفته است و ابعاد مختلف آن از زوایای تخصصی ارزیابی و تحلیل شده است. با توجه به تأثیرگذاری عمیقی که این نوع از ارتباط بر توسعه درونزای کشور برجای میگذارد و در حوزههای استراتژیک نظیر خودکفایی، تولید علم و ... آثار مستقیم و بلاواسطه دارد، راهکارهای متعدد، متنوع و گاه متناقضی نیز از سوی سیاستگزاران پیشنهاد و اجراء شده است. در این مقاله که بر گرفته از پروژه تحقیقاتی با همین مضمون است ضمن بررسی ارتباط دانشگاه و صنعت در کشورهای توسعه یافته و ایران به اجمال به جایگاه تحقیق و توسعه در این دسته از کشورها و ازجمله ایران پرداخته خواهد شد . و پس از بیان روشها و کانالهای ارتباطی فی مابین صنعت و دانشگاه بلاخص صنعت برق به مورد کاوی روشهای ارتباطی و تحلیل عملکردی ارتباط شرکت توزیع برق تهران بزرگ با دانشگاهها در طی سالیان اخیر پرداخته می شود .در ادامه پس از بررسی وضعیت ارتباط این شرکت و جایگاه آن از نگاه SWOT به اهم نکات و موانع ومشکلات موجود در برقراری این روابط خواهد رسید که در نهایت با تحلیل آن و با در نظر گرفتن عوامل موفقیت در برقراری و توسعه ارتباط به تدوین استراتژیها ، راهبردهای مدیریتی و عملیاتی که بتواند در یک برنامه زمانی پنج ساله بعنوان ابزار اجرایی در توسعه و برقراری ارتباط هرچه بیشتر و نهادینه نمودن ارتباط شرکت توزیع برق تهران بزرگ با دانشگاهها ایجاد نماید. ارائه شده است .
پرونده مقاله
فرایند پیوستۀ توسعه مهمترین ذهن مشغولی جوامع بشری و تعیین کنندۀ میزان تفاوت کشورهاست. بنابر این پرسش مهمی که در دنیای کنونی رد و بدل می شود این است که چرا و چگونه برخی کشورها به سطح بالاتری از شاخص های توسعه دست یافته اند و برخی دیگر در پایین جدول قرار دارند؟ از این زاو چکیده کامل
فرایند پیوستۀ توسعه مهمترین ذهن مشغولی جوامع بشری و تعیین کنندۀ میزان تفاوت کشورهاست. بنابر این پرسش مهمی که در دنیای کنونی رد و بدل می شود این است که چرا و چگونه برخی کشورها به سطح بالاتری از شاخص های توسعه دست یافته اند و برخی دیگر در پایین جدول قرار دارند؟ از این زاویه کاویدن عوامل و ابعاد توسعه و طرح پرسش ها و فرضیات در این خصوص روش رایجی برای کشف و گشایش مسیرهای توسعۀ جوامع است. هدف کلی در این پژوهش بررسی سرمایه اجتماعی، رابطۀ آن با شکل گیری کارآمدی نهادی و سپس با نوسانات توسعۀ ملی است. پژوهش به تأثیر این ظرفیت های دو گانه، پیاپی و پیشنیاز بر نوسانات حرکت در مسیر توسعۀ ملی می پردازد. بازبینی مسیر طی شده و نوسانات نشان می دهد که رابطۀ میان این سه عامل برخوردار از یک وضعیت هم افزا (synergy)است. چارچوب نظری این پژوهش، تلفیقی از تئوریهای سرمایه اجتماعی، نهادگرایی و توسعه؛ و نظریات اندیشمندانی چون پاتنام، فوکویاما، هانتینگتون، نورث، شومپیتر، میردال و تودارو، در ارتباط با متغیرهای درگیر در شکل گیری موضوع پژوهش است. فرضیه اصلی پژوهش این است که رابطۀ همبستگی مثبتی میان سه متغیر سرمایه اجتماعی، کارآمدی نهادی و توسعۀ ملی وجود دارد. این پژوهش از نظر هدف بنیادی و از نظر روش کتابخانه ای، اسنادی و اکتشافی است.
پرونده مقاله
حرکت در مسیر نوآوری و ارزشآفرینی و ایفای مطلوب مسئولیت اجتماعی یکی از محورهای تحول دانشگاه ها در سال های گذشته بویژه در دو دهه اخیر است. دانشگاه نوآور و ارزشآفرین که تعاریف مختلفی برای آن ارائه و ابعاد و ملاک های متعددی برای معرفی و ایجاد آن پیشنهاد شده است، یکی از اب چکیده کامل
حرکت در مسیر نوآوری و ارزشآفرینی و ایفای مطلوب مسئولیت اجتماعی یکی از محورهای تحول دانشگاه ها در سال های گذشته بویژه در دو دهه اخیر است. دانشگاه نوآور و ارزشآفرین که تعاریف مختلفی برای آن ارائه و ابعاد و ملاک های متعددی برای معرفی و ایجاد آن پیشنهاد شده است، یکی از ابتکارات و ایدههای نو برای تحول در نظام های دانشگاهی است. بهرغم شناسایی و معرفی مؤلفهها و معیارهای مختلف برای دانشگاه نوآور و ارزشآفرین، ایجاد این نوع دانشگاه و حرکت هدفمند و مدیریتشده در مسیر نوآوری و ارزشآفرینی، مستلزم نقشه راه جامع و چارچوب راهنمای اقدام متوازن میباشد. در راستای تحوّل منظم و دستیابی به یک الگوی جامع، یک چارچوب راهنما شامل هشت بُعد، به مثابه یک برنامه اقدام و مدل عملیاتی دانشگاه نوآور و ارزشآفرین توسط کمیسیون اروپایی و سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه، طراحی و در بیش از 600 دانشگاه و مؤسسه آموزش عالی در اروپا و جامعه کشورهای سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه استفاده شده است. در این مقاله، به روش مرور اسنادی، الگو و چارچوب راهنمای دانشگاه نوآور و ارزشآفرین بعنوان هدایتنامۀ عمدتاً اروپایی، برای تحول تدریجی و نظاممند دانشگاه های موجود به دانشگاه نوآور و ارزشآفرین با رعایت ملاحظات محلی معرفی شده است. همه انواع دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور بهرغم مأموریت های متمایز، با یادگیری و اقتباس فعال و مولد از این الگو و انطباق تدریجی شرایط خود با ابعاد و ملاک های آن، می توانند
پرونده مقاله
رشد و توسعه علمی، صنعتی، اقتصادی و اجتماعی همواره به عنوان مهمترین دغدغه سیاست گذاران در تمام جوامع محسوب شده و در عصر حاضر دستیابی به این توسعه از اهداف کلان هر کشوری می باشد. یکی از شناخته شده ترین عوامل موثر در جوامع در دستیابی به ارتقا و توسعه، همکاری دو جانبه بین چکیده کامل
رشد و توسعه علمی، صنعتی، اقتصادی و اجتماعی همواره به عنوان مهمترین دغدغه سیاست گذاران در تمام جوامع محسوب شده و در عصر حاضر دستیابی به این توسعه از اهداف کلان هر کشوری می باشد. یکی از شناخته شده ترین عوامل موثر در جوامع در دستیابی به ارتقا و توسعه، همکاری دو جانبه بین دانشگاه ها و صنایع می باشد به گونه ای که بدون پیوند صحیح میان این نهادها، توسعه مطلوب یک جامعه به دور از تصور خواهد بود. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش این نوع از همکاری در توسعه کشورها و همچنین شناسایی و مقایسه سیاست ها، راهبردها و تجارب جهانی تعدادی از کشورهای پیشرو همچون آمریکا، انگلیس، ژاپن و همچنین کشور ترکیه در این خصوص می باشد. این پژوهش به روش کتابخانه ای و رویکرد تحلیل محتوا انجام گرفت و در پایان نیز راهکارهایی به منظور الگوهایی ثمربخش برای ارتقا همکاری دانشگاه و صنعت در کشور ارائه گردیده است.
پرونده مقاله
پیوند سخت و همافزای دانشگاه با محیط پیرامون و صنعت، یکی از مبانی توسعه نهاد و نظام دانشگاه، مأموریتگرایی و مطالبات جوامع و دولتهاست. پیوندها و تعاملات پیوسته دانشگاهها با محیط و صنعت یک ضرورت برای بقا و پایداری و ایفای تعهد مدنی و شهروندی علمی آنها بوده و کمتوجهی به چکیده کامل
پیوند سخت و همافزای دانشگاه با محیط پیرامون و صنعت، یکی از مبانی توسعه نهاد و نظام دانشگاه، مأموریتگرایی و مطالبات جوامع و دولتهاست. پیوندها و تعاملات پیوسته دانشگاهها با محیط و صنعت یک ضرورت برای بقا و پایداری و ایفای تعهد مدنی و شهروندی علمی آنها بوده و کمتوجهی به محیط و تحولات آن میتواند نقش و سهم آنها در توسعه محلی و ملی را کمرنگ کند. پیوند دانشگاهها با صنعت نه تنها برای ایفای مسئولیت اجتماعی و شهروندی علمی، بلکه برای تحول سازمانی و نهادی، توسعه برنامههای درسی، یادگیری اثربخش دانشجویان، توسعه روزافزون و هدفمند هیأت علمی، تقویت سبکها و تواناییهای مدیریتی و بهسازی منابع انسانی نظام دانشگاهی، الزامی است. در این مقاله با استناد به هشت الگو و نظریه، به روش کیفی دلفی و نمودار علت و معلول، با مشارکت دوازده خبره آموزش عالی، سست پیوندی دانشگاههای ایران با صنعت، ریشه یابی شده است. این خبرگان از میان جامعه مطلعان آموزش عالی به روش نمونه گیری هدفمند و با شناخت پیشینی، انتخاب و به مشارکت دعوت شده اند. داده های گردآوری شده در فرایند دلفی از طریق تحلیل محتوا و کدگذاری باز و محوری، تحلیل و مقوله بندی شده اند. شیوه راهبری و رهبری سنتی، اتکا به منابع مالی و ضوابط دولتی، شیوههای یاددهی- یادگیری ناکارآمد، کمتوجهی به مسئولیتپذیری اجتماعی و تعهد مدنی، کمتوجهی به توسعه انسانی و تربیت انسان کامل، عدم تمرکز بر خلق علم کارآفرین و نافع، ضعف منابع مالی و امکانات پژوهشی و فناوری، انطباق و سازگارشوندگی پایین با محیط، کماهتمامی به مأموریتگرایی و تنوع، بیگانگی با فرایند توسعه ملی و مسائل واقعی جامعه، از ریشه ها و علل اصلی پیوند سست و ضعیف دانشگاه ایرانی با صنایع شناسایی شده است.
پرونده مقاله
نوآور و کارآفرین کردن دانشگاهها یکی از سیاستهای نوین برای ارتقای سطح مسئولیتپذیری اجتماعی و تحقق اهداف تغییر اجتماعی و توسعه پایدار ملی است. دانشگاه نوآور و ارزشآفرین از سناریوهای اصلی برای مشارکت مؤثر آموزش عالی در فرایند توسعه است. دانشگاه صنعتی امیرکبیر براساس س چکیده کامل
نوآور و کارآفرین کردن دانشگاهها یکی از سیاستهای نوین برای ارتقای سطح مسئولیتپذیری اجتماعی و تحقق اهداف تغییر اجتماعی و توسعه پایدار ملی است. دانشگاه نوآور و ارزشآفرین از سناریوهای اصلی برای مشارکت مؤثر آموزش عالی در فرایند توسعه است. دانشگاه صنعتی امیرکبیر براساس سابقه تاریخی تأسیس و فعالیت، تلاش رهبران و جامعۀ دانشگاهی و انتظارات ذینفعان، در شمار دانشگاههای کارآفرین است که میتواند با تعامل همافزا و اثرگذاری در صنعت و جامعۀ هدف، نوآور و کارآفرین عمل کند. در این مقاله ، برمبنای «چارچوب راهنمای دانشگاه نوآور و کارآفرین»، محصول مشترک کمیسیون اروپایی و سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه، سطح نوآوری و کارآفرینی این دانشگاه و کموکیف تحقق ملاکهای دانشگاه نوآور و کارآفرین، به روش مطالعه موردی ملاکمحور ارزیابی شده است. براساس این پژوهش، علیرغم تلاشهای قابل توجه و ابتکارات رهبران و مدیران دانشگاه، سطح نوآوری و کارآفرینی آن پایینتر از حد متوسط ارزیابی شده و بین وضعیت موجود و انتظارات شرکا و ذینفعان، فاصلۀ قابل توجهی وجود دارد. این دانشگاه با رسالت ویژه خود برای حرکت در مسیر نوآوری و کارآفرینی باید در هفت محور شامل حکمرانی، ظرفیتهای مالی، کارکرد یاددهی- یادگیری، سازوکارهای پشتیبانی از نوآوران و کارآفرینان، تبادل دانش و ارتباط با صنعت، تحرکات علمی بینالمللی، استفاده بیشتر از قابلیتهای تحول دیجیتال در ابعاد علمی و سازمانی، بهطور همزمان و متوازن اقدام کند. طراحی و اجرای یک «برنامه میانمدت جامع راهبردی- عملیاتی» برمبنای «چارچوب راهنمای دانشگاه نوآور و کارآفرین» یک پیشنهاد اصولی برای تحول و ارتقای این دانشگاه به دانشگاه نوآور و کارآفرین است.
پرونده مقاله
آیندهپژوهی و توسعه سناریوهای پیشرو و فراهم کردن الزامات و راهکارهای مواجهه با آینده، یکی از مسئولیتهای مهم سیاستگذاران، رهبران و برنامهریزان آموزش عالی است. انواع عوامل و پیشرانها بهویژه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی و تحولات دیجیتال، نقش دانشگاهها را برای شکل چکیده کامل
آیندهپژوهی و توسعه سناریوهای پیشرو و فراهم کردن الزامات و راهکارهای مواجهه با آینده، یکی از مسئولیتهای مهم سیاستگذاران، رهبران و برنامهریزان آموزش عالی است. انواع عوامل و پیشرانها بهویژه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی و تحولات دیجیتال، نقش دانشگاهها را برای شکلدهی نظام آموزش عالی گستردهتر، متحول کرده است. در این مقاله برمبنای مطالعه اور و همکاران (2020) پنج سناریو و الگوی آموزش عالی برای سال 1410 ارائه شده است. این سناریوها شامل تاماگوچی، جنگا، لگو، ترانسفورمر و کاربیجکن است. الگوی تاماگوچی، رویکرد کلاسیک به آموزش عالی است که بلافاصله پس از دبیرستان شروع، به مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد منتهی و به شغل تبدیل میشود و مسیر آموزش عالی به پایان میرسد. الگوی جنگا، برای دانشجویان غیرسنتی دورههای یادگیری کوتاهمدت جذابتر است و بر مراحل بعدی خودآموزی و سازماندهی تمرکز دارد. الگوی لگو بهصورت پودمانهای ترکیبی مجزا با اندازههای مختلف نامگذاری شده است که بهجای یک واحد فشرده، یک مسیر یادگیری متکی به خود و غیراستاندارد ایجاد میکند. الگوی ترانسفورمر، یادگیرندگانی را نشان میدهد که ممکن است مدتها از آموزش پایه و اولیه آنها گذشته باشد، اما مجدداً برای کسب دانش جدید یا ارتقای مهارتهای مورد نیاز به آموزش عالی باز گردند. براساس این الگو، همه باید فرصتهایی برای ترک مسیرهای حرفهای فعلی و تغییر آن داشته باشند. در سناریوی کاربیجکن، فراگیران متناسب با شرایط و موقعیت کاری- زیستی و اهداف فردی و دانشگاهها و مؤسسات آموزشی بسته به رسالت نهادی و ارزشهای کانونی، ترکیبی از سناریوهای تاماگوچی، جنگا، لگو و ترانسفورمر را انتخاب میکنند. در این سناریو، انتخابهای یاددهی- یادگیری متعددی برای متقاضیان و نهادهای آموزشی فراهم خواهد شد. تحولات دیجیتال، نوآوری فنی و نوآوری اجتماعی است که پیامدهای آن برای جامعه، بازار کار و نظام آموزش عالی باید مد نظر باشد
پرونده مقاله