• فهرست مقالات Graduates

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - شناسایی قابلیت های اشتغال پذیری دانش آموختگان دانشگاهها براساس نظریه داده بنیاد
        محمد شرفی عباس  عباس پور
        هدف تحقیق حاضر بررسی و شناسایی قابلیت های اشتغال پذیری در بین دانش آموختگان دانشگاهها و موسسات آموزش عالی بود. روش تحقیق: روش مورد استفاده در این پژوهش روش تحقیق کیفی و مبتنی بر نظریه برخاسته از داده ها بود. جامعه آماری پژوهش، دانش آموختگان کارشناسی ارشد بودند و شیوه نم چکیده کامل
        هدف تحقیق حاضر بررسی و شناسایی قابلیت های اشتغال پذیری در بین دانش آموختگان دانشگاهها و موسسات آموزش عالی بود. روش تحقیق: روش مورد استفاده در این پژوهش روش تحقیق کیفی و مبتنی بر نظریه برخاسته از داده ها بود. جامعه آماری پژوهش، دانش آموختگان کارشناسی ارشد بودند و شیوه نمونه گیری مورد استفاده، روش نمونه گیری هدفمند بوده است و اطلاعات لازم از طریق هدایت کلیات و مصاحبه نیمه ساختار یافته از 21 نفر از دانش آموختگان جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل محتوا مصاحبه ها تحلیل شده است. یافته ها: پدیده محوری پژوهش، اشتغال پذیری بود بر اساس بررسی به عمل آمده اشتغال پذیری مفهومی چند وجهی است که دارای مجموعه ای از عوامل، شرایط، ویژگی ها و قابلیت ها می باشد و در دنیای کنونی در صورتی که دانش آموختگان به مهارت های اشتغال پذیری تجهیز نگردند موفق به یافتن شغل نخواهند شد. نتیجه گیری: نقطه عطف این تحقیق در مقایسه با تحقیقات قبلی شناسایی قابلیت های اشتغال پذیری به انضمام عوامل، شرایط، زمینه و راهبردهای تقویت آن می باشد وتوجه و تمرکز بر این امر مستلزم رویکرد و نگاه سیستماتیک می باشد تا در کاهش بیکاری دانش آموختگان دانشگاهی نقش ایفا نماید . پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - تحلیلی بر وضعیت اشتغال دانش آموختگان رشته علوم اجتماعی: «مورد مطالعه: فارغ التحصیلان سالهای 92-1387 دانشگاه کاشان»
        فاطمه منصوریان راوندی
        مسئله اشتغال دانش آموختگان طی سال های اخیر در ایران به عنوان یکی از چالش های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و در زمره مهمترین تهدیدهای امنیت و توسعه ملی و انسانی محسوب می شود. در این بین رشته های گروه علوم اجتماعی، ضمن گسترش بیشتر در دانشگاه های پیام نور و شبانه نسبت  به سای چکیده کامل
        مسئله اشتغال دانش آموختگان طی سال های اخیر در ایران به عنوان یکی از چالش های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و در زمره مهمترین تهدیدهای امنیت و توسعه ملی و انسانی محسوب می شود. در این بین رشته های گروه علوم اجتماعی، ضمن گسترش بیشتر در دانشگاه های پیام نور و شبانه نسبت  به سایر رشته ها، نرخ بیکاری بالاتری را دارا هستند. از اینرو پژوهش حاضر با هدف شناسایی زمینه های موثر بر اشتغال و بیکاری دانش آموختگان این رشته، 12 نفر را از این فارغ التحصیلان را با استفاده از مصاحبه عمیق و تحلیل تماتیک یافته های این مصاحبه ها، مورد مطالعه قرار داد. یافته ها حاکی از کشف کدهای تفسیری زمینه های آموزشی، سیاسی -مدیریتی، فردی و فرهنگی- اجتماعی که ضمن ایجاد زمینۀ بیکاری دانش آموختگان  این رشته، هریک تداعی نحوه عملکرد نظام آموزشی نیز بودند. ارزیابی های منفی از وضعیت اشتغال فارغ التحصیلان آموزش عالی، حاکی از فقدان برنامه ریزی ساختاری مناسب جهت پیوند اوضاع اقتصادی  و دروس ارائه شده در دانشگاه ها بوده است  و دانش آموختگان بر لزوم ایجاد روش های منظم ارتباطی بین آموزش عالی و بازار کار تأکید کرده اند.  همچنین یافته های طرح تحقیقی کمی که همزمان با این پژوهش در حال انجام بود – این پژوهش به روش پیمایش، 335 نفر از دانش آموختگان سالهای 92-1387 را به شیوه نمونه گیری طبقه ای، مورد بررسی قرار داده است-  نیز، این یافته ها را تأیید کرد و در نهایت می توان گفت، جذب فارغ التحصیلان دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور در بازار کار منوط به داشتن توانائی ها و ویژگیهایی است که بخشی از آنهــا می بایست در طول دوران تحصیل در دانشگاه ایجاد گردد، لذا انتظار می رود بـازنگری و نیـز اصلاحاتی در ابعاد مختلف آموزشی اعم از؛ اهداف، برنامه‌های آموزشی، محتواهـای درسـی و شـیوه‌هـای تدریس، مرتبط با نیازهای شغلی از سوی دانشگاه صورت گیرد.   پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - تدوین الگوی راهبردی جذب و ارزش آفرینی دانش آموختگان مدیریت آموزش عالی در نظام حکمرانی آموزش عالی در ایران
        محسن خسروي محمد  حسنی رضا عیدی
        هدف این پژوهش ارائه الگویی راهبردی است که بر اساس آن بتوان جذب و ارزش¬آفرینی دانش¬آموختگان مدیریت آموزش عالی در نظام حکمرانی آموزش عالی در ایران را تبیین نمود. پژوهش حاضر از نظر روش تحقیق از نوع کیفی بوده است. برای ساخت الگوی جذب و ارزش گذاری از نظریه داده بنیاد استفاده چکیده کامل
        هدف این پژوهش ارائه الگویی راهبردی است که بر اساس آن بتوان جذب و ارزش¬آفرینی دانش¬آموختگان مدیریت آموزش عالی در نظام حکمرانی آموزش عالی در ایران را تبیین نمود. پژوهش حاضر از نظر روش تحقیق از نوع کیفی بوده است. برای ساخت الگوی جذب و ارزش گذاری از نظریه داده بنیاد استفاده شده است. در این‌بخش از ۱۸نفر از خبرگان آشنا با موضوع جذب و ارزش‌گذاری دانش¬آموختگان مدیریت آموزش عالی استفاده شده است. داده به روش مصاحبه نیمه ساختارمند جمع‌آوری گردیده است. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از فرآیند سه مرحله‌ای کدگذاری باز، انتخابی و محوری با کمک نرم‌افزار MAXQDA2020 استفاده شده است، که یافته‌های این فرآیند نشان دهنده مدل پارادایم جذب و ارزش‌گذاری دانش آموختگان شامل ۲۷مقوله اصلی و ۹۵متغیر شامل جذب و ارزش‌گذاری دانش¬آموختگان به عنوان هسته یا مقوله اصلی مدل؛ ۵ شرایط علّی؛ ۳ شرایط زمینه‌ای؛ ۳ شرایط مداخله¬گر؛ ۳ شرایط راهبردی و نهایتاً ۴ پیامد قرار گرفت. در این راستا با توجه به نقش کلیدی دانش آموختگان آموزش عالی در توسعه پایدار دانشی و مهارتی، می‌طلبد که دانش آموختگان مدیریت آموزش عالی در تدوین و اجرای سیاستگذاری‌های کلان تعامل سازنده داشته باشند، و از طریق پاسخگویی شفاف به درخواست آن‌ها، انگیزه آن‌ها برای عهده¬دار شدن مسئولیت کاری در سازمان‌های آموزشی و اجرایی افزایش پیدا کند پرونده مقاله