پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سرمایهی روانشناختی و انطباقپذیری مسیر شغلی در پیشبینی قصد کارآفرینی دانشجویان انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعهی آماری پژوهش را تمامی دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سالتحصیلی 1397 تشکیل میدادند که از میان آنها با چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سرمایهی روانشناختی و انطباقپذیری مسیر شغلی در پیشبینی قصد کارآفرینی دانشجویان انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعهی آماری پژوهش را تمامی دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سالتحصیلی 1397 تشکیل میدادند که از میان آنها با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای تعداد 243 دانشجو به عنوان نمونه انتخاب شدند. از پرسشنامهی قصد کارآفرینی لینان، رودریگرز، رودیکانتچ (2011)، پرسشنامهی سرمایهی روانشناختی لوتانز، یوسف و آولیو (2007) و پرسشنامهی انطباقپذیری مسیر شغلی ساویکاس (2012) برای جمعآوری دادهها استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافتهها نشان داد که بین سرمایهی روانشناختی (خودکارآمدی، امیدواری، خوشبینی و تابآوری) و انطباقپذیری مسیر شغلی (دغدغه، کنترل، کنجکاوی و اعتماد) با قصدکارآفرینی دانشجویان رابطهی مثبت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون آشکار کرد که تقریباً 20 درصد از کل واریانس قصد کارآفرینی دانشجویان براساس سرمایهی روانشناختی و انطباقپذیری مسیر شغلی قابل پیشبینی است که متغیر انطباقپذیری مسیر شغلی سهم بیشتری داشت. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که سرمایهی روانشناختی و انطباقپذیری مسیر شغلی از متغیرهای مرتبط با قصد کارآفرینی دانشجویان میباشند که نیازمند توجه و برنامهریزی هستند.
پرونده مقاله
محققان زیادی اهمیت اکوسیستم کارآفرینی در بهبود فعالیتهای کارآفرینانه را گوشزد کردهاند؛ باوجوداین، مطالعاتی که بهصورت کمی به تحلیل ارتباط متقابل بین اکوسیستم کارآفرینی و تأثیر آن بر افزایش فعالیتهای کارآفرینانه در مراحل مختلف کارآفرینی پرداخته باشند بسیار محدود است. چکیده کامل
محققان زیادی اهمیت اکوسیستم کارآفرینی در بهبود فعالیتهای کارآفرینانه را گوشزد کردهاند؛ باوجوداین، مطالعاتی که بهصورت کمی به تحلیل ارتباط متقابل بین اکوسیستم کارآفرینی و تأثیر آن بر افزایش فعالیتهای کارآفرینانه در مراحل مختلف کارآفرینی پرداخته باشند بسیار محدود است. لذا، هدف مطالعه حاضر، پر کردن شکاف موجود در ادبیات کارآفرینی و نیز بررسی تأثیر این دو متغیر در مراحل مختلف توسعهیافتگی کشورها است. در این راستا، با استفاده از دادههای 107 کشور عضو دیدهبان جهانی کارآفرینی (GEM) برای سال های 2017- 2008 و از طریق الگوی اقتصادسنجی گشتاورهای تعمیم یافته (GMM)، رابطه بین اجزاء اکوسیستم کارآفرینانه و میزان فعالیت های کارآفرینانه انجام شده است. نتایج این مقاله نشان داد كه تأثیر محیط مالی بر مراحل کارآفرینی در کشورهای منبع محور منفی و معنادار بوده است. بااینحال، تأثیر آموزش کارآفرینی در سطوح پایه، پویایی بازار داخلی، منزلت اجتماعی کارآفرینان (فرهنگ کارآفرینی) و رشد تولید ناخالص داخلی بر روند رشد کارآفرینی در کشورهای منبع محور تأثیر مثبت و معنادار داشته است. همچنین نتایج بیانگر آن است که عوامل اکوسیستم مانند سیاست ها و برنامههای دولت، مالیات و بروکراسی، آموزش کارآفرینی در سطح پایه و دانشگاهی، انتقال تحقیقوتوسعه، زیرساختها، پویایی بازار و محیط کسبوکار مناسب بر روند ترویج و رشد فعالیتهای کارآفرینانه در مراحل مختلف کارآفرینی در کشورهای کارایی و نوآوری محور تأثیر مثبت و معنادار داشته است. درمجموع نتایج این مطالعه نشان می دهد که در یک اکوسیستم کارآفرینانه با ویژگی موانع ورود به بازار کم، سیاستهای حمایتی دولتها برای کارآفرینان، تحصیلات پایهای و دانشگاهی در زمینه کارآفرینی، زیرساختهای بازرگانی و قانونی توسعه یافته، وجود فرهنگ هنجاری حمایت کننده کارآفرینی و محیط کسبوکار مناسب، فعالیتهای کارآفرینانه افزایش مییابد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسي نیت کارآفرینانه در بين دانشجويان رشته هاي كشاورزي دانشگاه بوعلی سینا و دانشگاه پیام نور همدان و در چارچوب كلي پژوهش هاي پيمايشي به انجام رسيده است. نمونه آماري اين تحقيق را تعداد 370 نفر از دانشجويان دختر و پسر رشته هاي كشاورزي در مقطع تحصيلي كار چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسي نیت کارآفرینانه در بين دانشجويان رشته هاي كشاورزي دانشگاه بوعلی سینا و دانشگاه پیام نور همدان و در چارچوب كلي پژوهش هاي پيمايشي به انجام رسيده است. نمونه آماري اين تحقيق را تعداد 370 نفر از دانشجويان دختر و پسر رشته هاي كشاورزي در مقطع تحصيلي كارشناسي دانشکده کشاورزي تشكيل دادند. براي جمع آوري اطلاعات، از ابزار پرسشنامه و براي انتخاب نمونه از روش نمونه گیري تصادفي ساده استفاده شد. ضريب آلفاي كرونباخ به منظور تشخيص پايايي پرسشنامه براي نیت کارآفريني دانشجويان 85/0 محاسبه گرديد که ضريب اعتبار مناسبي مي باشد. جهت تجزيه و تحليل اطلاعات، از دو روش آمار توصيفي و تحليلي استفاده شد. نتايج به دست آمده نشان داد كه در مجموع دانشجويان مورد مطالعه از روحيه و نیت كارآفريني بالايي برخوردارند البته نیت کارآفرینی در دانشجویان پسر بیشتر می باشد. بعلاوه نتایج حاصل از تحلیل همبستگی نیز نشان داد بین متغیرهای جنسیت، وضعیت اشتغال دانشجویان، ریسک پذیری و موانع اقتصادی میزان درآمد و میزان علاقه با نیت کارآفرینی آن ها رابطه مثبت و معنی داری دیده می شود و نیز اختلاف معناداری از نظر نیت کارافرینانه بین دانشگاه های مورد مطالعه وجود داشت.
پرونده مقاله