The Role of University and Industry in the Ecosystem of Innovation in the line with realization of Sustainable Innovation
Subject Areas : GeneralMohammad zarinjooee 1 , drnemati drnemati 2 * , hamide reshadatjoo 3
1 - Islamic Azad University، Science And Research Branch
2 - گروه مدیریت آموزش عالی، دانشکده روان شناسی وعلوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
3 -
Keywords: Innovation ecosystem, Role of university, role of industry, Sustainable innovation,
Abstract :
The aim of this study was to The Role of University and Industry in the Ecosystem of Innovation in the line with realization of Sustainable Innovation. The Mixed method was conducted. In the qualitative study, the population was consisted all of the experts in two field of university and industry. A purposive sampling of 20 experts were selected. The In the quantitative section, the statistical population consisted of middle managers and executives of the university and industry field in Tehran. In this section, stratified random sampling method was used, so 205 people were selected by this method. To collect data, semi-structured interviews and questionnaires were used. To analysis of qualitative data, thematic analysis, and for quantitative data partial least square method were used. The results showed that the roles of the university and industry include six roles of teaching, research, social service, help to technology development, help to innovation development, help to entrepreneurship development. Based on the findings of this research, the roles of university, industry, based on the goodness of fit index were highly fitted. In this model, both institutions of the university and industry had a significant impact on the ecosystem. The industry with a higher factor loading was in the first place of the importance of role in creating the ecosystem, and the institution of the university with a lower factor loading was on the next order. The model's power of prediction criterion, indicated that exogenous variables, i.e., university and industry roles, have the potential to predict the formation of the ecosystem (relationship) of the university and the industry
داوری، علی و رضازاده، آرش(1392). مدل¬سازی معادلات ساختاری با نرم¬افزار pls، تهران، انتشارات جهاد دانشگاهی.
2. کرسول ،جان دبلیو، ویکی پلانوکلارک (2010). روش¬های تحقیق تلفیقی،ترجمه عباس زارعی و محسن نیازی (1389)، تهران، انتشارات سخنوران.
3. Adams, Richard; Jean Renaud, Sally; Bessant, John; Denyer, David; Overy, Patrick (2016) Sustainability-oriented Innovation: A Systematic Review. International Journal of Management Reviews , Volume:18 . Issue: 2: 180-205.
4. Ayuso S, Rodríguez MA, García-Castro R, Ariño MÁ. (2011). Does stakeholder engagement promote sustainable innovation orientation. Industrial Management and Data Systems 111(9): 1399–1417.
5. Chin, W.W. (1998). The Partial Least Squares Approach to Structural Equation Modeling. Modern Methods for Business Research, 2, 295-336.
6. Creswell, J.W. and Miller, D.L. (2000) Determining Validity in qualitative inquiry. Theory In to Practice, 39 (3), 124-130
7. Ferretti Marco, Adele Parmentola, (2015) The Creation of Local Innovation Systems in Emerging Countries- The Role of Governments, Firms and Universities. Springer.
8. Goodman Jennifer, Angelina Korsunova and Minna Halme(2018). Our Collaborative Future: Activities and Roles of Stakeholders in Sustainability‐Oriented Innovation, Business Strategy and the Environment.
9. Greenwood M. (2007). Stakeholder engagement: beyond the myth of corporate responsibility. Journal of Business Ethics 74(4): 315–327.
10. Henseler, Jorg; Chin, Wynne W. (2010) A Comparison of Approaches for the Analysis of Interaction Effects Between Latent Variables Using Partial Least Squares Path Modeling. Structural Equation Modeling A Multidisciplinary Journal Volume 17 issue 1.
11. Henseler, J., Ringle, C., M. & Sinkovis, R., R. (2009). The use of partial least squares path modeling in international marketing. New challenges to international marketing advances
نقش دانشگاه و صنعت در اکوسیستم نوآوری در راستای تحقق نوآوری پایداری در کشور
*محمد زرینجویی **محمدعلی نعمتی ***حمیده رشادتجو
* دانشجوی دکتری گروه مدیریت آموزش عالی، دانشکده مدیریت و اقتصاد، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
** استادیار گروه مدیریت آموزش عالی، دانشکده روان شناسی وعلوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
*** دانشیار گروه مدیریت آموزش عالی، دانشکده مدیریت و اقتصاد، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
تاریخ دریافت: 12/02/1397 تاریخ پذیرش: 28/11/1397
چکيده
تحقیق حاضر با هدف" بررسی نقش دانشگاه وصنعت دراکوسیستم نوآوری درراستای تحقق نوآوری پایدار" انجام شد. روش پژوهش، آمیخته بود. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل کلیه متخصصان حوزههای دانشگاه و صنعت بودند. نمونه آماری برابر20 نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب گردید. در بخش کمی، جامعه آماری شامل مدیران میانی و اجرایی حوزه دانشگاه و صنعت بودند که در تهران بودند. در این بخش، از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده گردید که بدین ترتیب تعداد 205 نفر با این روش انتخاب شدند. دادهها با روش مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته جمعآوری شد. برای تحلیل دادههای کیفی از روش تحلیل مضمون و برای تحلیل دادههای کمی از روش حداقل مربعات جزئی استفاده گردید. نتایج نشان داد که نقشهای دانشگاه و صنعت شامل شش نقش آموزش، پژوهش، خدمات اجتماعی، کمک به توسعه فناوری، کمک به توسعه نوآوری، کمک به توسعه کار آفرینی است که هریک کار کردهای مربوط به خود را دارند. بر اساس یافته های تحقیق حاضر،
نقشهای دانشگاه، صنعت، بر اساس شاخص نیکویی برازش از برازش بالایی برخوردار بود. در این الگو هر دو نهاد دانشگاه و صنعت، تاثیر معناداری در اکوسیستم داشتند. نهاد صنعت با بار عاملی بیشتر در جایگاه اول اهمیت نقش آن در ایجاد اکوسیستم و نهاد دانشگاه با بار عاملی کمتر در مرتبه بعدی قرار دارد. معیار قدرت پیش بینی مدل حاکی از آن بود که متغیرهای برونزا یعنی
نقشهای دانشگاه و صنعت از قدرت پیشبینیکنند گی بالایی برای پیشبینی ایجاد اکوسیستم (ارتباط) دانشگاه، صنعت برخوردارند.
واژههای کلیدی: اکوسیستم نوآوری، نقش دانشگاه، نقش صنعت، نوآوری پایدار
نوع مقاله: پژوهشی
1-مقدمه
اکوسیستم نوآوری1 سیستم پویای روابط درونی مؤسسات و افراد است که برای حرکت به سوی توسعه اقتصادی و فناورانه ضروری است . این اکوسیستم محدوده ای مانند بازیگران دانشگاهی ، صنعتی ، بنیادها ، سازمانهای علمی و
نویسندة عهدهدار مکاتبات: محمدعلی نعمتی rnemati@gmail.com
|
اقتصادی و دولت در تمام سطوح را شامل می شود .در زمانی بسیار کوتاه جهانی شدن اقتصاد ، نظم اقتصادی دنیا را تغییر و چالشها و فرصت های جدیدی را به وجود آورد( ونگ جین فو2 ، 2010، ص 303) . پیش شرط کلیدی فرایند نتایج نوآورانه بالا در هر زمینه ای لزوماً سرمایه گذاری در بخش تولید دانش نیست بلکه نیازمندی عمده تقویت شبکهها و عاملان تغییر است (مک گر گور و کارلتون3 ، 2012 ص 81-79) . تغییر طولانی مدت تفکر افراد و عمل هرگز اتفاق نمیافتند مگر اینکه بخواهند در فرایندهای توسعه پایدار مشارکت کنند (سارکیس4، 2010، ص 37). تحقق توسعه پایدار از طریق فعالیت های نوآورانه، اساساً چالش های زیادی در بسیاری از فعالیتهای نهادها و موسسات به وجود آورده است. از دیدگاه سازمانی، ذینفعان و نوآوری در قلب این چالش هستند. دلیل آن در وهله اول به خاطر حرکت به سمت توسعه پایدار در نوآوری یا همان نوآوری پایدار5 است. دلیل دوم این است که تعریف و تصمیمگیری در مورد پایداری، به تنهایی نمی تواند توسط نهاد یا سازمانی مشخص صورت پذیرد، بلکه مفهومی چند بعدی است که نیاز به مذاکره و تعامل مداوم بین ذینفعان علاقمند از راه تعامل و مشارکت با نهادها در فرایند نوآوری مبتنی بر پایداری6 است (گودمن7 و همکاران،2017،ص2). توسعه فناوریها از راه نگاه به بیرون از مجموعه صنعت و یا دانشگاه به شیوههای گوناگون صورت میپذیرد که همکاری
دانشگاه- صنعت8 مهمترین مسأله است که جهت
رقابتپذیری (ون جین فو، ص 1) و نوآوری مبتنی بر توسعه پایدار (گودمن و همکاران، 2018) بینهایت مهم است. همچنین نقش دانشگاهها در شبکههای نوآوری و توسعه پایدار هنوز در مراحل اولیه شکلگیری است (فرتی و پارمنتولا، 2015، ص 4)، بدین صورت که از نوآوری مبتنی بر بازار9 به توسعه اجتماعی اقتصادی و حفظ پایداری (اورتیز پریز10،2016؛ پالسن، 2016) و در زمینه تغییر شیوههای دانش و یادگیری بازیگران، از اقتصاد صنعتی به اقتصاد دانش (کوکوکسایراک، 2017؛ جکسون،2016) در تحول بوده است. بنابراین، پژوهش در خصوص تغییر نقشهای ذینفعان در تحول جامعه، بر پایداری متمرکز شده است (گودمن و همکاران، 2017،ص 3). دریک بررسی که با استفاده از مطالعه موردی چند گانه11 در نه کشور اروپایی انجام شد، گودمن و همکاران تعداد هشت نقش برای بازیگران در اکوسیستم نوآوری مبتنی بر توسعه پایدار را شناسایی کردند (ص،10). پیتر کیریوشین و همکاران در سال 2016 نتیجه گرفتند نتیجه گرفتند در بیشتر بخشهای دانشگاهی در حال حاضر تمایل به ارائه خدمات کلاسیک وجود دارد، درحالی که در زمینه انتقال دانش مستقیم به شکل
شرکتهای زایشی دانشگاهی توسعه کمتری حاصل شده است. در حالیکه نقش دانشگاهها در تولید دانش به خوبی در حال اجرا است، نیاز به حمایت بیشتر جهت فرایند کاربست دانش وجود دارد. خرده سیستم سیاست منطقهای رسماً نیاز به پرورش نوآوریها را هدف اولیه خود اعلام میکنند نقاط پیوند ضعیفی بین دانشگاهها و صنعت و قوانین و مقررات وجود دارد و یافتهها اثبات میکنند که همکاری و نشر دانش، منابع و سرمایه انسانی در خرده سیستم سیاست منطقهای ، خرده سیستم تولید و نشر دانش و خرده سیستم کاربرد و بهرهبرداری از دانش ترکیبات جدیدی از دانش تئوری و عمل نوآوری را توسعه میدهند. کارمن مرچان هرناندزو رودریگوئز12 در مطالعهای موردی در مورد قابلیت کاربست چارچوب مارپیچ سه گانه از راه کشف بازیگران چارچوب مارپیچ و نقشهایی که آنها طی هر یک از مراحل فرایند نوآوری بازی میکنند، به این نتیجه رسیدند که هر یک از هلیس (پیچه)های دانشگاه – صنعت و دولت چگونه با هم تعامل میکنند و کدامیک از بازیگران در هر مرحله از مراحل پنجگانه فرایند نوآوری نقش بازی میکنند، محور و گرداننده عمده تعاملات کدام است و روابط چگونه برقرار میشوند (اورتیز پریز، 2016). لهمن و همکاران13 نقش دانشگاهها در شبکه نوآوری پایدار را مقایسه کردند. یافته مهم آنها این بود که شبکههای مشارکتی در حال ظهور را شناسایی و به تحلیل آنها پرداختند ( فرتی و پارمنتولا 2015 ص 4 ). از نظر آیوسو و همکاران14(2011) و گرینوود15(2007)، فهم تعامل ذینفعان در معنای وسیع عبارت است از تعامل و یا درگیری با ذینفعان به شیوه مثبت از طریق فعالیتهای یک سازمان است که شکل عمیق تر آن همان نوآوری مبتنی بر پایداری است (گودمن و همکاران، 2017، ص 4). سارکیس و همکاران معتقدند ایجاد سیستمهای نوآوری پایدار مستلزم معرفی و پشتیبانی از توسعه پایدار در تمام سطوح (محلی ، منطقهای، ملی، جهانی و توسعه پایدار) به عنوان مسئولیت و هدفی سیاسی و پشتیبانی از ایجاد ساختارهای جدید حاکمیت با محوریت نوآوری پایدار است (2010). پریس اورتیز در پژوهش خود به این نتیجه میرسد که چارچوب تعامل میان بازیگران سیستم نوآوری تغییر مداوم هر یک از هلیسهایی است که از راه تعامل با دیگر هلیسها استخراج می شود . با تغییر نقشها، هر یک از هلیسها باید کارکردهایی را انجام دهند که از وظایف سنتی آنها فراتر رود. در واقع هلیسها باید از راه بیثباتی و سازماندهی مجدد و ایجاد توازن مداوم فرایند نوآوری در سطوح و مؤلفههای مختلف اقتصاد ارتباط داشته باشند.(2010). طبق پژوهشهای صورت گرفته درمورد سیستم نوآوری ایران، محوریت عمده با دخالت مستقیم دولت و در مشارکت با مؤسسات اقتصادی خارجی صورت میگیرد . دولت از راه نظارت بر سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران و مشارکت در سرمایهگذاری مشترک با
شرکتهای خارجی و مشارکت در انتخاب شرکای خارجی عمل میکند و تمام شرایط همکاری مانند تعیین سهم شرکتهای خارجی در شرکت داخلی را دیکته میکند . اساساً دولت و سازمانها کل فرایند انتقال دانش در صنعت را هدایت میکنند (فرتی و پارمنتولا، 2015، صص 38-58). نوآوری در تمام اقتصادهای دنیا بینهایت اهمیت دارد. ضروری است که مقامات در تمام سطوح برای ایجاد
محیطهای دوستدار نوآوری مشارکت کنند. هدف سیاست نوآوری باید ایجاد محیط و چارچوبی مطلوب باشد که افراد و سازمانها تشویق به تولید، فرایندها و فعالیتهای فناورانه برای بهبود مداوم شوند.(مک گرگور وکارلتون، 2012، صص 79-81). ادبیات در مورد نوآوری مشارکتی16 هنوز فاقد فهم گستردهای از فعالیتها و نقشهایی است که ذینفعان و بازیگران از جمله دانشگاه و صنعت میتوانند در تمام مراحل فرایند نوآوری در زمینههای ملی بازی کنند. مطالعات خاص در زمینه نوآوری پایدار، اغلب کمیاب هستند و این مطالعات اشاره میکنند که این امکان برای ذینفعان مختلف وجود دارد که نقشهای ارزشمندی را بازی کنند (گود من و همکاران، 2018، ص 4). بنابراین با توجه به این که نقش دانشگاه و صنعت در اکوسیستم ارتباط دانشگاه و صنعت (اکوسیستم نوآوری) در راستای تحقق نوآوری پایدار و شناخت الگوی مطلوب نقش دانشگاه و صنعت از جایگاه خاصی برخوردار است، با این توصیف پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مطلوب اکوسیستم دانشگاه، صنعت و دولت در کشور در پی پاسخگویی به این سؤالات است: نقش دانشگاه در تحقق نوآوری پایدار در کشور کدام است؟ نقش صنعت در تحقق نوآوری پایدار در کشور کدام است؟
2- مبانی نظری و پیشینه
اکوسیستم نوآوری حاصل پیچیدگیهای درونی پیچیده علم آموزش (پداگوژی)، فرایندهای عملی، سیستمها و خدمات ارائه است. اکوسیستم نوآوری زمانی به خوبی کارمیکند که موسسات آموزشی به شدت دریک رهبری نوآوری مشارکتی، باذینفعان مشترکی مانندآژانسهای دولتی، صنعت، شرکتهای نوپا (استارت آپ)، سرمایهگذاری مخاطره آمیز و سازمانهای غیرانتفاعی برای ایجاد انواع جدیدی از پلتفورم (چارچوب)ها و روابط که نتایجی تأثیرگذار ایجادمیکنند، با هم کارمیکنند. صنایع و دانشگاهها (که در گذشته نسبتاًجدا بوده و موسساتی مجزا بودند) امروزه درتوسعه فناوریهای جدید مأموریت،کارکردها و وظایف و فعالیتهایی رابه عهده دارندکه زمانی توسط دیگری انجام میگرفت. بر اساس وقوع زمانی مدلها را میتوان در دو دسته کلی قرارداد: دسته اول مدلهایی که دراکوسیستم نوآوری برنقش خاص به صورت مجزا و با محوریت هریک ازبازیگران (دانشگاه،صنعت) تأکیددارند و دسته دوم مدلهایی هستند که دراکوسیستم نوآوری برمشارکت همه ذینفعان تأکید دارند و ناظر بر دیدگاههای نو تحولی و نو موسسهای مانند سازمانهای رکن چهار و سازمانهای واسط وازاین قبیل جهت ایفای نقش مشترک (مشارکتی) دراکوسیستم نوآوری هستند. در گزارش براتلند17(1987) در کمیسیون جهانی محیط و توسعه است که ایده توسعه پایدار18(توسعه ای که نیازهای حال حاضر را برآورده میسازد بدون اینکه در مورد توانایی نسلهای آینده جهت برآورد نیازهای خود سازش کنند، به عنوان جریان اصلی مطرح شده است. نوآوری مبتنی بر توسعه پایدار19 مربوط به ایجاد تغییرات هدفمند در فلسفه و ارزشهای سازمانی و تولیدات، فرایندها یا فعالیتها با هدف ایجاد و فهم ارزش اجتماعی و محیطی، علاوه بر بازدهی اقتصادی است (آدامز و همکاران، 2016،ص1). فعالیتهای دانشگاهها اساساً شامل فعالیتهایی هستند که مأموریت اول و دوم آن را پوشش نمیدهد. با این حال این مشارکت در کل تقریباً به طور انحصاری از دیدگاه اقتصادی مورد استفاده قرار گرفته است. به نظر میرسد این تفسیر برای رسیدگی به مسائل متضاد و پیچیده مانند پایداری که چالشها شامل، ملاحظات اجتماعی، اقتصادی ، سیاسی، فرهنگی و محیطی است، بیش از حد محدود باشد. پایداری آنقدر وسیع و مبتنی بر آرزو است که راهحلهای خاص باید توسط بازیگران متعدد مانند دانشگاهها، دولتهای محلی، جوامع، بازیگران اقتصادی و جامعه مدنی ایجاد شود. به منظور کمک به پایداری، مهم است که در مشارکتهایی که قادر به حل مسائل دنیای واقعی هستند شرکت کرده، دانش و
مهارتهایی در حد وسیعی در بیرون از محدوده دانشگاه قرار دارند. دانشگاههای دیگر دسترسی منحصر به فرد به بهترین دانش موجود را ندارند. با این وجود نقش آنها اغلب مشروعیت بخشی به دانش ایجاد شده در جای دیگر است. خلق مشترک برای پایداری 20را به عنوان کارکرد جدید مأموریت چهارم نظریهپردازی کردهاند. در این کارکرد جدید، مدل از دانشگاه کار آفرین به دانشگاه تحولی 21ظاهر
میشود، که به عنوان چارچوب چند ذینفعی تعامل در جامعه در روند مدوام و متقابل ایجاد و تحول در نظر گرفته میشود. خلق مشترک برای پایداری نشاندهنده تغییر پارادایمی مهمی در دانشگاه است. دانش در دانشگاه نه تنها از راه انتقال فناوری و کارآفرینیگرایی مشارکت و سهم دارد، بلکه با ذینفعان مختلف با هدف تحقق توسعه پایدار نیز همکاری دارد. این بدان معنی است که دانشگاهها باید نه تنها با سیستم کسب و کار دولت محلی، بلکه با جامعه وسیعتر، از راه ایجاد مشارکت حمایتی بتواند همکاری بلند مدت را تقویت کند (ترنچر22 و همکاران، 2014، ص 7).
جنیفر گودمن و همکاران23(2017)؛فعالیتها و نقشهای بازیگران در نوآوری مبتنی بر توسعه پایدار در شرکتها را مورد بررسی قراردادند و نشان دادند درحالی که ذینفعان در صف مقدم مباحث مربوط به توسعه پایدار هستند، تأکید متمایل به فشارهای ذینفع مختلف یا مدیریت انتظارات ذینفع در موضوعات مجادله است. آنها هشت نقش که
ذینفعان در فرایندهای نوآوری مبتنی بر توسعه پایدار بازی میکنند را شناسایی کردند. لیاناکو بزوا و همکاران24(2012)، مدل ایجاد زیر بنای وب اکوسیستم نوآوری منطقهای در مدل مارپیچ سه گانه در روسیه را ترسیم کردند. آنها معتقدند توسعه و کارکرد زیر بنای اکوسیستم نوآوری به طور معنادار تعامل بین دانشگاهها، مشاغل و صنعت را با هدف توسعه نوآورانه تقویت میکند. دولت در توسعه زیر بنای وب ابتکار عمل را بدست میگیرد. وبسایت زیربنای وب، ابزاری با اهمیت برای مناطق نوآور جهت ارتقاء بخشهای نوآورانه در سطوح منطقهای، ملی و جهانی است. این میتواند گردش افراد در مارپیچ سهگانه را تحریک کند. منابع و خدمات وب کار کردهای کاملاً خاص را انجام و فرصت حل سریع یک وظیفه خاص در حوزه فعالیتهایی که در قلمرو نوآوری وجود دارند را به وجود میآورد. باگی و همکاران25 مدل ایجاد سیاست
سرمایهگذاری توسعه تحقیق و تکنولوژی مناطق در اقتصادهای در حال توسعه و توسعهیافته که به اختصار کریپرید26نامیده میشود را معرفی کردند. این مدل ابزاری برای پایداری منطقهای نوآوری و رفاه است منجر به تعامل مشارکتی، نوآوری و تحول شبکهها برای تسهیل و تحریک نوآوری پایدار شد (سارکیس و همکاران، 2012). کارمن مرچان هرناندز و رودریگوئز27 در مطالعهای موردی با عنوان بازبینی چارچوب نوآوری مارپیچ سهگانه آبنگوا28 به تحقیق در خصوص قابلیت کاربست چارچوب مارپیچ سهگانه از راه کشف بازیگران چارچوب مارپیچ و نقشهایی که آنها طی هر یک از مراحل فرایند نوآوری بازی میکنند پرداختند. این مطالعه به خاطر فهم بهتر این موضوع است که هر یک از هلیسهای دانشگاه، صنعت، دولت چگونه با هم تعامل
میکنند و کدامیک از بازیگران در هر مرحله از مراحل پنج گانه فرایند نوآوری نقش بازی میکنند، محور و گرداننده عمده تعاملات کدام است و روابط چگونه برقرار
میشوند (اورتیز پریز، 2016). جولیائو و همکاران29 در مدل خود با نام عوامل کلیدی تولید سبز: اثر عناصر چندگانه، با شناخت بازیگران عمده (مشتریان، شرکتهای بزرگ، دانشگاهها و دولتها) که بر توسعه تولید سبز اثر میگذارند به ارائه چارچوبی برگرفته از رویکرد مارپیچ چندگانه در توسعه تولید سبز، عوامل کلیدی مرتبط با بازیگران عمده و روابط درونی آنها در این اکوسیستم را شناسایی کردند. تروجانووسکا و همکاران30 در مدل خود به این نتیجه رسیدند که راه حل اجرا شده از راه مشارکت اعضای سه دانشگاه با یک شرکت صنعتی موجب کوتاه شدن زمان هدایت، بهبود جریان کار، کاهش هزینهها، استانداردشدن زمان تغییرات و مشارکت معنادار جهت رقابتپذیری شرکت در بازار شده است (اورتیز پریز، 2016). سیمون و مارکوئیز31 در مدل اروپایی سازمانهای رکن چهار، در پروژهای که به اختصار کلیک 32نامیده میشود، به این نتیجه دست یافتند که سازمانها رکن چهار تمایل به تکمیل قابلیتهای موجود صنعت و تحقیق و توسعه دارند به طوری که نقشی بسیار محدود یا گسترده بسته به نقاط قوت و ضعف سیستم مارپیچ سهگانه دارند. همچنین این مدل به ایجاد فهم بهتر نحوه ایجاد سازمانهای رکن چهار و انعکاس نحوه فعالیت دولت و صنعت جهت پشتیبانی از تعهدات خود منجر شد. این محققان همچنین در مدل های دیگری با
نامهای 33و وتس یو اس34، که برگرفته ازکار راجرز در خصوص نحوه ایجاد سازمانهای ر کن چهار و تعیین نقش برای این سازمانها است، به تاکید بیشتر بر نقش دانشگاه و صنعت در فرآیند نوآوری پرداختند. این افراد در مدلی دیگر بر نقش متفاوت دولت در فرایند نوآوری پرداختند. همچنین جانسون در مدل خود در مورد سازمانهای رکن چهار، در چند مطالعه موردی در کشور کانادا و آمریکا، بر اهمیت نقش بازار (صنعت) در مشارکت بین دانشگاه، صنعت و دولت تأکید میکنند (مک گرگور و کارلتون، 2012).
3- روش پژوهش
در پژوهش حاضر از روش پژوهش آمیخته اکتشافی از نوع ساخت ابزار (کمی و کیفی) استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل کلیه صاحبنظرانی بودند که اثر تألیفی یا پژوهشی درزمینههای ارتباط دانشگاه وصنعت داشتند که بدین طریق از روش نمونهگیری هدفمند در این بخش استفاده به عمل آمد. نمونه آماری با توجه به اشباع نظری برابر با 20 نفر بود. در بخش کمی، جامعه آماری شامل مدیران میانی و اجرایی دو حوزه دانشگاه و صنعت در تهران (استان تهران نمونه در برگیرنده همه ویژگیهای موجود در کشور است) بودند. حجم جامعه آماری در این مطالعه 440 نفر که از این تعداد 260 نفر مدیر اجرایی و 180 نفر مدیر میانی بودند. در تحقیق حاضر از روش نمونهگیری طبقهای استفاده شد بدین ترتیب که ابتدا سهم هریک از طبقات (مدیران) در جامعه محاسبه و همان نسبت در نمونه نیز رعایت گردید. در این بخش، تعداد مدیران 205 نفر بودند که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به عنوان نمونه آماری تعیین گردیدند. از این تعداد 121 نفر مدیر اجرایی و 84 نفر مدیر میانی بودند. از حوزه دانشگاه، معاونت ارتباط دانشگاه با صنعت وزارت علوم و از حوزه صنعت، سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابتدا ادبیات تحقیق شامل: نظریهها، مفاهیم، پژوهشهای انجام شده مربوط به نقشهای دانشگاه و صنعت در اکوسیستم بررسی شد. سپس با صاحبنظران این دو حوزه مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. مصاحبهها با 20نفر، به صورت فردی انجام شد و زمان هر مصاحبه به طور میانگین 45 دقیقه بود. برای کسب اطلاعات غنیتر، مصاحبه تا رسيدن مقولهها به اشباع نظري ادامه يافت. سؤالات مصاحبه از نوع باز پاسخ بود و مواردی مانند اینکه چه
نقشها و کارکردی برای هریک از نهادهای دانشگاه و صنعت در نظر دارند مورد کاوش قرار گرفت. برای تحلیل داده های کیفی، روش تحلیل مضمون35 به کار رفت. بـهمنظور حصول اطـمینان از روایـی یافتههای پژوهش کیفی براساس معیارهای ارائه شده توسط کرسول و میلر36(2000)، تعداد 6 نفر از شرکتکنندگان (2 نـفر از حوزه دانشگاه، 2 نفر از حوزه صنعت و 2 نفر از حوزه دولت گزارش نهایی مرحلۀ نخست فرآیند تحلیل و مقولههای بهدست آمده را بازبینی کردند. پیـشنهادهای آنها در کدگذاریها اعمال شد. برای بررسی پایایی کدگذاریها، پایایی باز آزمون (شاخص ثبات) و پایایی بین دو کدگذار(شاخص تکرارپذیری) محاسبه شد، که به ترتیب برابر با 76% و 69% بدست آمدند. سپس بر اساس تلفیق دیدگاه صاحبنظران، مبانی نظری و پژوهشی، نقش ها و کارکردهای بازیگران اصلی در اکوسیستم نوآوری (دانشگاه و صنعت) شناسایی شدند و با استناد به نقشها و کارکرد های شناسایی شده، نقشهای دانشگاه در اکوسیستم شناسایی گردید و بر اساس آن پرسشنامه محقق ساخته تهیه شد. سپس پرسشنامه پس از تعیین روایی صوری و محتوایی توسط صاحبنظران به صورت آزمایشی اجرا گردید. پایایی سئوالات با استفاده از ضرایب آلفای کرانباخ محاسبه شد ضرایب پایایی در دامنۀ 95/0 تا 98/0 به دست آمد. در ادامه، مدل طراحی شده در بخش کیفی با استفاده از
دادههای گردآوری شده از پرسشنامه با بهرهگیری از مدل یابی معادلات ساختاری37 به روش حداقل مربعات جزئی38، به وسیله نرمافزار اسمارت پیالاس نسخه 239آزمون شد.
4- یافته های پژوهش
برای پاسخگوی به پرسشهای پژوهش، ابتدا بر اساس تلفیق دیدگاه خبرگان، مبانی نظری و پژوهشی، نقشها و کارکردهای نهادهای دانشگاه و صنعت شناسایی شدند. براین اساس تعداد شش نقش مربوط به نهادهای ذکر شده با عناوین آموزش، پژوهش، خدمات اجتماعی (به عنوان
نقشهای دانشگاه)، کمک به توسعه فناوری، کمک به توسعه نوآوری، کمک به توسعه کار آفرینی (به عنوان نقشهای صنعت) در نظر گرفته شدند. با استناد به نقش و کارکرد هریک از نهاد های(بازیگران) اکوسیستم، مدل نظری نقش دانشگاه و صنعت تدوین شد. در این الگو، شش نقش ذکر شده به عنوان متغیرهای آشکار و نهادهای دانشگاه و صنعت به عنوان متغیرهای مکنون در نظر گرفته شدند و بر اساس مدل یابی معادلات ساختاری نقش هریک از نهادها و در نهایت تأثیر آن ها در اکوسیستم نوآوری تعیین شد. قبل از برازش مدل، مفروضه نرمال بودن توزیع دادهها مورد بررسی قرار گرفت. برای این کار آزمون ناپارامتری کلموگروف-اسمیرنف40، به کار برده شد. نتایج بدست آمده از این آزمون نشان داد که دادهها از توزیع نرمال برخوردار نیستند. به همین دلیل و با توجه به اینکه در مدل، متغیر پنهان مرتبه دوم (اکوسیستم) با شاخصهای سازنده (شش نقش) وجود دارد، از روش حداقل مربعات جزئی (این روش یکی از
روشهای معاد لات ساختاری برای برازش مدل به شرط نرمال نبودن دادهها است) استفاده گردید، زیرا فرض نرمال بودن دادهها در آن مد نظر نیست. نتایج آن در قالب نمودارهای (1) و (2) و جداول (1)، (2)و (3) ارائه شده است.
نمودار1. بارهای عاملی بین متغیرهای آشکار مدلهای اندازهگیری
جدول1. بارهای عاملی و مقادیر t معناداری مربوط به مدلهای اندازه گیری
نهادها | شماره | نقش ها | بارعاملی (ضریب مسیر) | آماره t |
دانشگاه | 1 | آموزش | 961/0 | 978/123 |
2 | پژوهش | 967/0 | 037/144 | |
3 | خدمات اجتماعی | 958/0 | 678/108 | |
صنعت | 4 | کمک به توسعه فناوری | 958/0 | 383/100 |
5 | کمک به توسعه نوآوری | 965/0 | 328/104 | |
6 | کمک به توسعه کار آفرینی | 945/0 | 896/62 |
بر اساس اطلاعات جدول(1)، چون مقادیر به دست آمده برای آمارههای t در سطح خطای 01/0=α از مقدار شاخص t (58/2) بیشتر هستند، لذا چنین استنباط میشود که بارهای عاملی (ضرایب مسیر) مربوط به شاخصها در مدلهای اندازهگیری معنیدار میباشند.
نمودار2. بارهای عاملی بین متغیرهای پنهان مدل ساختاری
جدول 2. بارهای عاملی و مقادیر t معناداری مربوط به مدل ساختاری
آماره t | بار عاملی (ضریب مسیر) | نهاد (y) | نهاد (x) |
234/39 | 894/0 | صنعت | دانشگاه |
631/6 | 476/0 | اکوسیستم | دانشگاه |
581/7 | 531/0 | اکوسیستم | صنعت |
بر اساس اطلاعات جدول(2)، چون مقادیر به دست آمده برای آمارههای t در سطح خطای 01/0=α از مقدار شاخص t (58/2) بیشتر هستند، لذا چنین استنباط میشود که بارهای عاملی (ضرایب مسیر) مربوط به شاخصها در
مدلهای ساختاری معنیدار میباشند.
|
پایایی ترکیبی(970/0=CR) که بیشتر از 7/0 است و با توجه به اندازة متوسط واریانس استخراج شده (890/0=AVE) که از 5/0 بزرگتر میباشد، مدل از پایایی همگرا برخوردار است و با توجه به این که (AVE< CR)، روایی همگرا نیز برقرار میباشد (فورنل و لارکر41، 1981؛ نقل از داوری و رضازاده، 1388). بر این اساس و با توجه به مقادیر معناداری t در جدول(2) که همگی در سطح 01/0=α معنی دار بودند، میتوان نتیجه گرفت که مدلهای اندازهگیری از برازش مناسب برخوردارند. 2. ارزیابی برازش بخش ساختاری مدل؛ بر اساس مقادیر معناداری t (t-values) در جدول(3) که همگی در سطح 01/0=α معنی دار بودند و با توجه به این که میانگین شاخص ضریب تعیین (586/0=R2)، از مقدار متوسط(33/0) بیشتر استو همچنین بر اساس شاخص Q2 که مقدار متوسط آن (744/0) از 35/0 بیشتر است، چنین استنباط میشود که مدل ساختاری از برازش مناسب برخوردار بوده و قدرت پیش بینی مدل مناسب میباشد(چین42، 1998؛ هنسلر43 و همکاران،2009)؛ و بالاخره، 3. ارزیابی برازش کلی مدل؛ براساس معیار نیکویی برازش تننهاوس44 و همکاران(2004) 45مقدار محاسبه شده برای این شاخص برابر با 723/0 بدست آمد که از 35/0 بیشتر است، لذا چنین استنباط میشود که مدل کلی از برازش بالایی برخوردار می باشد (وتزلس46 و همکاران،2009).
5- نتیجهگیری
بر اساس یافتههای پژوهش حاضر، نقشهای دانشگاه عبارتند از: آموزش، پژوهش، خدمات اجتماعی. نقشهای صنعت عبارتند از: کمک به توسعه فناوری، کمک به توسعه نوآوری، کمک به توسعه کار آفرینی. کارکردهاي دانشگاه در نقش آموزش عبارتند از: تربيت دانشجويان واجد دانش و مهارتهاي مورد نياز، برنامهريزي آموزشي و درسي در راستاي نياز جامعه و صنعت، جلب مشارکت متخصصان بخش صنعت در فرايند آموزش دانشجويان، آموزش و تربيت نوآوران و کارآفرينان، کمک به توسعه سرمايههاي انساني در جامعه، کمک به توسعه فرهنگ نوآوري و کارآفرينی در جامعه، کارکردهاي دانشگاه در نقش پژوهش عبارتند از : توليد دانش و فناوري در راستاي نياز جامعه و صنعت، هدايت پژوهشهاي دانشگاهي در راستاي نياز جامعه و صنعت، پيگيري کاربست نتايج تحقيقات دانشگاهي در جامعه و صنعت، توليد کتب و مقالات علمي، معتبر و کاربردي، تربيت پژوهشگران متخصص، متعهد و خلاق، توسعه تحقيقات مشترک با بخش صنعت، کارکردهاي دانشگاه در نقش خدمات اجتماعي عبارتند از: کمک به توسعه فرايند علم، فناوري، نوآوري و کارآفرينی در جامعه، ارائه خدمات مشاورهاي به جامعه و صنعت، ارائه خدمات تحقيقاتي به جامعه و صنعت، ارائه خدمات آموزش فني به جامعه و صنعت، توسعه همکاريهاي علمي- بينالمللي دانشگاه، کمک به تحقق و توسعه فرايند تجاريسازي ايدههاي نوآورانه، افزايش تفاهمنامهها و قراردادهاي مشترک با صنعت. کارکردهاي صنعت در نقش کمک به توسعه فناوري عبارتند از: سرمايهگذاري مشترک با دانشگاه در حوزه فناوري، کمک به تحقق فرايند تبديل دانش به فناوري، توسعه مراکز و بازارهاي سفارش و خريد فناوري از دانشگاه، بهرهگيري از دانشگاهيان در فرايند توسعه فناوري در صنعت، حمايت از فرصتهاي مطالعاتي اساتيد و کارآموزي دانشجويان در صنعت، بهره گيري از آزمايشگاههاي تحقيقاتي دانشگاه ها، تعريف و بهرهگيري از استانداردهاي کيفي در فرايندها، محصولات و خدمات، کارکردهاي صنعت در نقش کمک به توسعه نوآوري عبارتند از: توليد و ارائه خدمات و محصولات نوآورانه به جامعه، گسترش جلسات مشترک و بازديدهاي دانشگاهيان از صنعت، حمايت از پژوهشهاي دانشگاهي نوآورانه، کمک به توسعه فرهنگ نوآوري و کارآفريني در بخش صنعت، حمايت از بخشهاي تحقيق و توسعه در راستاي ارائه خدمات و محصولات نوآورانه. کارکردهاي صنعت در نقش کمک به توسعه کارآفرینی عبارتند از: مديريت جريان دانش، فناوري، نوآوري و کارآفريني در بخش صنعت، حمايت از کارآفرينان و کسب و کارهاي کارآفرينانه کوچک و متوسط، حمايت از کاربست نتايج تحقيقات دانشگاهي، حمايت از تجاريسازي ايدههاي نوآورانه دانشگاهيان، ارتباط و حمايت از پارکها و مراکز رشد و ساير مراکز مشابه. بر اساس یافتههای تحقیق حاضر، نقشهای دانشگاه صنعت (نمودار1)، بر اساس شاخص نیکویی برازش(723/0) از برازش بالایی برخوردار بود. در این الگو هر دو نهاد دانشگاه و صنعت، تاثیر معناداری در اکوسیستم داشتند. نهاد صنعت با بار عاملی(476/0) در جایگاه اول اهمیت نقش آن در ایجاد اکوسیستم و نهاد دانشگاه با بار عاملی 259/0 در مرتبه بعدی قرار دارد. روابط بین نهاد ها از قوی به ضعیف نیز بدین گونه بود: بار عاملی رابطه بین (نقشهای) نهاد دانشگاه و صنعت 894/0؛ صنعت با اکوسیستم 531/0؛ و دانشگاه با اکوسیستم 476/0 بود. معیار قدرت پیش بینی مدل(744/0) حاکی از آن بود که متغیرهای برون زا یعنی نقش هریک از نهاد های دانشگاه و صنعت از قدرت پیش بینی کنندگی بالایی برای پیش بینی ایجاد اکوسیستم دانشگاه، صنعت برخوردارند.
در ارتباط با نقش های دانشگاه و صنعت در اکوسیستم تحقیقات متعددی صورت گرفته و مدل های متفاوتی ارائه شده است، نتایچ این تحقیقات با یافتههای تحقیق حاضر همخوانی دارد. جنیفرگودمن و همکاران47(2017)؛فعالیتها و نقش های بازیگران در نوآوری مبتنی بر توسعه پایدار در شرکتها را مورد بررسی قراردادند. لیاناکو بزوا و همکاران48(2012)، معتقدند توسعه و کارکرد زیر بنای اکوسیستم نوآوری به طور معنادار تعامل بین دانشگاهها ،مشاغل و صنعت را با هدف توسعه نوآورانه تقویت می کند. لهمان49(2006) در مدل خود به این نتیجه رسید که توسعه مشارکت با دانشگاه و همچنین ایجاد پایگاه دائمی در ادارات شبکه سبز در تعامل با دانشگاه منجر به ارائه کارکرد برای سیستم نوآوری پایدار می شود. به تحقیق در خصوص قابلیت کاربست چارچوب مارپیچ سه گانه از راه کشف بازیگران چارچوب مارپیچ و نقش هایی که آنها طی هر یک از مراحل فرایند نوآوری بازی می کنند پرداختند. جانسون در مدل خود در مورد سازمان های رکن چهار، در چند مطالعه موردی در کشور کانادا و آمریکا، بر اهمیت نقش بازار(صنعت) در مشارکت بین دانشگاه، صنعت و دولت تأکید می کنند.
بررسی مدلهای ارائه شده در مورد نقش های شناسایی شده دانشگاه و صنعت، نشان می دهد که بیشتر این مدل ها، تمامی نقش های مربوط به این دو نهاد و نحوه ارتباط و میزان ارتباط بین آنها را مد نظر قرار ندادهاند. برخی از این مدل ها به طور جداگانه به شناسایی کارکرد هر یک از این نهاد ها پرداخته، و برخی به نقش های دانشگاه ها در فرایند های مختلف نوآوری پرداخته اند. برخی نیز به شناسایی نقش ها در حوزه صنعت پرداخته اند . با این حال مدلی که به دو بازیگر عمده در اکوسیستم نوآوری را مد نظر داشته و روابط متقابل آن ها را مورد بررسی قرار داده باشد، وجود ندارد. از این رو، پژوهش حاضر سعی در ارائه و شناسایی نقش نهاد های عمده اکوسیستم نوآوری که شامل آموزش، پژوهش، خدمات اجتماعی، کمک به توسعه فناوری، کمک به توسعه نوآوری، کمک به توسعه کار آفرینی می باشند دارد که هریک کارکردهای مربوط به خود را دارا ست.
6- پیشنهادها و محدودیت ها:
پیشنهادهای کاربردی مبتنی بر یافتهها
یافتههای پژوهش حاضر رهنمودهایی برای عمل و سیاستگذاری پیـرامون ایجاد اکوسیستم ارتباط دانشگاه و صنعت به هـمراه دارد. مطالعه حاضر، مدلی را معرفی نمود که میتوان برای طراحی، ایجاد، مدیریت و حکمرانی، رهبری و سـیاستگذاری در ایـن زمـینه مورد استفاده قرار گیرند. مدل مذکور، بر اساس تلفیق دیدگاه صاحبنظران، مبانی نظری و پژوهشی طراحی شد (بخش کیفی) و دادههای کمی گردآوری شده بر اساس دیدگاه مدیران نیز این مدل را مورد تایید قرار دادند(بخش کمی). لذا زمینه را برای آگاهی بهتر از نظرات و تجارب کارشناسان خبره و مدیران، در مورد نقشها و کارکردها و شناخت، یادگیری و نحوه ایفای نقشها به منظور ایجاد اکوسیستم نوآوری در حوزههای جغرافیایی در سطوح مختلف از جمله در سطح ملی و بخصوص در سطح مجازی فراهم نموده و استفاده از این تجارب را در جهت بهبود، رشد و ارتقاء، افزایش تعامل و مشارکت در اکوسیستم ارتباط دانشگاه و صنعت مهیا میکند.
بر اساس یافتههای مربوط به نقش های نهاد دانشگاه در اکوسیستم نوآوری؛ پیشنهاد میشود که در فعالیتها و برنامههای دانشگاه، موضوعات زیر مد نظر قرار گیرد و در محتوای برنامهها گنجانده شود:
بر اساس یافتههای مربوط به نقش های دانشگاه در اکوسیستم نوآوری؛ پیشنهاد می شود: در زمینه تربيت دانشجويان واجد دانش، به آموزش مهارتهاي مورد نياز بپردازند ، برنامهريزي آموزشي و درسي آنها در راستاي نياز جامعه و صنعت باشد، در فرايند آموزش دانشجويان مشارکت متخصصان بخش صنعت را جلب کنند، به آموزش و تربيت نوآوران و کارآفرينان بپردازند، به توسعه سرمايههاي انساني در جامعه و توسعه فرهنگ نوآوري و کارآفرينی در جامعه کمک کنند.
توليد دانش و فناوري در دانشگاهها در راستاي نياز جامعه و صنعت باشد، پژوهش هاي دانشگاهي در راستاي نياز جامعه و صنعت هدايت شوند، نتايج تحقيقات دانشگاهي در جامعه و صنعت به کار بسته شوند، کتب و مقالات علمي، معتبر و کاربردي تألیف شوند، پژوهشگران متخصص، متعهد و خلاق تربيت شوند، تحقيقات مشترک با بخش صنعت توسعه یابند.همچنین دانشگاه در رسالت جدید خود باید به توسعه فرايند علم، فناوري، نوآوري و کارآفرينی در جامعه کمک کنند و به ارائه خدمات مشاوره اي، تحقيقاتي و آموزش فنی به جامعه و صنعت بپردازند ، همکاري هاي علمي-
بينالمللي دانشگاه بیشتر شده وتوسعه یابند، فرايند
تجاريسازي ايدهاي نوآورانه تحقق و توسعه یابند ، تفاهم نامهها و قراردادهاي مشترک با صنعت بیشتر شود تا
ارزشهای تعاملی به وجود آیند.
بر اساس یافتههای مربوط به نقشهای صنعت در اکوسیستم نوآوری؛ پیشنهاد میشود: به منظورکمک به توسعه فناوري، سرمايهگذاري مشترک با دانشگاه در حوزه فناوري صورت پذیرد، به تحقق فرايند تبديل دانش به فناوري کمک شود، مراکز و بازارهاي سفارش و خريد فناوري از دانشگاه توسعه یابند، از دانشگاهيان در فرايند توسعه فناوري در صنعت استفاده به عمل آید، فرصتهاي مطالعاتي برای اساتيد و کارآموزي دانشجويان در صنعت فراهم شود، آزمايشگاههاي تحقيقاتي دانشگاه ها استفاده بعمل آید، از استانداردهاي کيفي در فرايندها، محصولات و خدمات استفاده بعمل آید.
صنایع می توانند به منظور کمک به توسعه نوآوري خدمات و محصولات نوآورانه به جامعه را توليد و ارائه کنند، جلسات مشترک و بازديدهاي دانشگاهيان از صنعت بعمل آید، پژوهشهاي دانشگاهي نوآورانه مورد حمایت قرار گیرند، فرهنگ نوآوري و کارآفريني نهادینه شود، بخشهاي تحقيق و توسعه در راستاي ارائه خدمات و محصولات نوآورانه.
صنایع میتوانند به منظور کمک به توسعه نوآوري جريان دانش، فناوري، نوآوري و کارآفريني را حمایت کنند، کارآفرينان و کسب و کارهاي کارآفرينانه کوچک و متوسط و کاربست نتايج تحقيقات دانشگاهي، تجاريسازي ايدههاي نوآورانه دانشگاهيان حمایت شوند، با پارکها و مراکز رشد و ساير نهادهای واسط مشابه ارتباط برقرار شده و آنها را مورد حمايت قرار دهند.
پیشنهاد جهت پژوهشهای آتی
در تحقیق حاضر به طراحی مدلی برای ایجاد اکوسیستم ارتباط دانشگاه و صنعت پرداخته شد. پیشنهاد میگردد در تحقیقات آتی این مدل سایر نقش ها و کار کردهای دانشگاه و صنعت به منظور ایجاد اکوسیستم ارتباط دانشگاه و صنعت مورد بررسی قرار گیرند.
محدودیتهای پژوهش
پژوهش حاضر با محدودیتهایی مواجه بود: 1. بـهدلیل وسـعت جـامعۀ پژوهش(مدیران اجرایی و میانی) و محدودیت امکانات، نمونۀ مورد نیاز از شهر تهران انتخاب شـد که این فرایند نمونهگیری ممکن است تعمیمپذیری یافتههای پژوهش را محدود سازد؛ 2. به دلیل نبود پرسشنامه استاندارد، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. هر چند سعی گردید که تا حد امکان موارد مورد نیاز برای ساخت پرسشنامه رعایت گردد، با این وجود لازم است که در پژوهشهای مشابه مورد تایید قرار گیرد و 3- کمبود و یا نبود تحقیقات داخلی و خارجی در زمینۀ اکوسیستم ارتباط دانشگاه و صنعت به ویژه مشخص کردن نقش اختصاصی و مشترک هریک و 4- با توجه به اینکه تحقیق حاضر از منظر ارتباط و تعامل دانشگاه با صنعت از طریق اکوسیستم نوآوری به موضوع پرداخته است، پیشنهاد می شود نقش سایر بازیگران از جمله دولت، نهادهای واسط (مانند جهاد دانشگاهی، پارکها و مراکز رشد و نهادهای مشابه) و نیز کاربران یا مشتریان نیز در نظر گرفته شود و 5- از منظر اقتصاد دانشی و اقتصاد نوآوری به این مسأله پرداخته شود، نقش های دانشگاه پایدار از منظر مأموریتهای چهارم دانشگاهها مورد پژوهش قرارگیرند 6- نقشها بر بستر فرایندهای نوآوری از تولید ایده تا
تجاریسازی در قالب مدلی ارائه شوند و مشخص شود کدام یک از بازیگران در این فرایند نقش کلیدی را به عهده دارد و محوریت با کدام نهاد است و 7- با توجه به اینکه دانشگاهها به سمت دانشگاههای نسل چهار در گذر هستند، مدلی از نقشهای جدید این دانشگاهها ارائه شود.
منابع
1. داوری، علی و رضازاده، آرش(1392). مدلسازی معادلات ساختاری با نرمافزار pls، تهران، انتشارات جهاد دانشگاهی.
2. کرسول ،جان دبلیو، ویکی پلانوکلارک (2010).
روشهای تحقیق تلفیقی،ترجمه عباس زارعی و محسن نیازی (1389)، تهران، انتشارات سخنوران.
3. Adams, Richard; Jean Renaud, Sally; Bessant, John; Denyer, David; Overy, Patrick (2016) Sustainability-oriented Innovation: A Systematic Review. International Journal of Management Reviews , Volume:18 . Issue: 2: 180-205.
4. Ayuso S, Rodríguez MA, García-Castro R, Ariño MÁ. (2011). Does stakeholder engagement promote sustainable innovation orientation. Industrial Management and Data Systems 111(9): 1399–1417.
5. Chin, W.W. (1998). The Partial Least Squares Approach to Structural Equation Modeling. Modern Methods for Business Research, 2, 295-336.
6. Creswell, J.W. and Miller, D.L. (2000) Determining Validity in qualitative inquiry. Theory In to Practice, 39 (3), 124-130
7. Ferretti Marco, Adele Parmentola, (2015) The Creation of Local Innovation Systems in Emerging Countries- The Role of Governments, Firms and Universities. Springer.
8. Goodman Jennifer, Angelina Korsunova and Minna Halme(2018). Our Collaborative Future: Activities and Roles of Stakeholders in Sustainability‐Oriented Innovation, Business Strategy and the Environment.
9. Greenwood M. (2007). Stakeholder engagement: beyond the myth of corporate responsibility. Journal of Business Ethics 74(4): 315–327.
10. Henseler, Jorg; Chin, Wynne W. (2010) A Comparison of Approaches for the Analysis of Interaction Effects Between Latent Variables Using Partial Least Squares Path Modeling. Structural Equation Modeling A Multidisciplinary Journal Volume 17 issue 1.
11. Henseler, J., Ringle, C., M. & Sinkovis, R., R. (2009). The use of partial least squares path modeling in international marketing. New challenges to international marketing advances in international marketing, 20, 277-319.
[1] .Innovation ecosystem
[2] .wan jing fu
[3] . Mac Gregor and Carleton
[4] .sarkis
[5] .Sustainable innovation
[6] .Sustainability- oriented innovation
[7] .Goodman
[8] .University- Industry cooperation
[9] . Market oriented innovation
[10] . peris- Ortiz
[11] .Multiple case study
[12] . Carmen Merchán-Hernández and Antonio L. Leal-Rodríguez
[13] . Lehmann and et al
[14] . Ayuso and et al
[15] . Greenwood
[16] .Collaborative innovation
[17] . Brundtland
[18] .Sustainable development
[19] .Sustainability-oriented innovation(SOI)
[20] .co-creation for sustainability
[21] .transformative university
[22] .Trencher and et al
[23] .Jennifer Goodman
[24] . Lianako bezowa and et al
[25] . Bugge and et al
[26] . CRIPREDE
[27] .Carmen Merchán-Hernández and Antonio L. Leal-Rodríguez
[28] .abengoa
[29] .Julião and etal
[30] .Trojanowska and etal
[31] .Alexandra Simon and Pilar Marques
[32] .CIIQ
[33] . triple Steelix
[34] . WETS US
[35] . thematic analysis
[36] . Creswell and Miller
[37] . Structural equation modeling (SEM)
[38] . partial least squares (PLS)
[39] . SmartPLS2
[40] .Kolmogorov-Smirnov
[41] . Fornell & Larcker
[42] .Chin
[43] .Henseler
[44] .Tenenhaus
[45] .Goodness of fit (GOF)
[46] .Wetzels
[47] . Jennifer Goodman
[48] .Lianako bezowa and etal
[49] . Martin Lehmann and etal
|
|