Impact of knowledge sharing on team innovation of faculty members: case study Ferdowsi University of Mashhad
Research Areas : General
amirhossein kayzouri
1
(دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران)
amir sadeghi
2
Keywords: Knowledge sharing, team innovation, intrinsic motivations, knowledge sharing desire,
Abstract :
The aim of this study was the impact of knowledge sharing on team innovation Ferdowsi University of Mashhad faculty. Methods of the present study, the correlation (path analysis) and sampling is stratified sampling. This research using the questionnaire on the faculty of Ferdowsi Consisting of 261 patients was conducted. The results showed that attitude to share knowledge and motivation through the sharing of knowledge on innovation team are faculty members of Ferdowsi University of Mashhad indirect effect. But the desire to share knowledge through the sharing of knowledge on innovation team Ferdowsi University of Mashhad faculty had no effect. As well as the sharing of knowledge and innovation team of faculty members of Mashhad were satisfactory.
1. اسماعيل پناه فرشاد، خياط مقدم سعيد(1392) بررسي وضعيت موجود اشتراک¬گذاري دانش بين اعضاي هيات علمي دانشگاه¬ها (مطالعه موردي دانشگاه آزاد اسلامي مشهد)، نشریه مدیریت بهره وری، دوره 7، شماره 26، از صفحات 43- 68
2. پور، سمیرا؛ و مرتضوی، سعید (1392). تبیین عوامل موثر بر نگرش و رفتار مبتنی بر تسهیم دانش(مورد مطالعه: پرستاران بیمارستان 17 شهریور). فصلنامه¬ی مطالعات رفتار سازمانی، 2 (3)، 70-43
3. تدین، اعظم(1385) ارائه الگویی برای کار تیمی با توجه به فرهنگ موجود سازماین در شرکت مخابرات استان سیستان و بلوچستان، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت دولتی گرایش منابع انسانی، دانشگاه سیستان وبلوچستان
4. جیمز، استونر(1379) مدیریت. جلد دوم، چاپ اول، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی
5. حجازی، یوسف و همکاران(1395) بررسی رابطه فرهنگ سازمانی با نوآوری اعضاء هیات علمی دانشکدههای کشاورزی استان خوزستان. مجله تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران. دوره 2-47، شماره 1: 1-12
6. حسینی سرخوش، سیدمهدی، اخوان، پیمان (1395) نقش سرمایه اجتماعی در ارتقاي تسهیم دانش و بهرهوري کارکنان در سازمانهاي صنعتی دانش بنیان، نشریه مدیریت بهره وري، سال دهم، شماره 38، ص ص 61-33
7. حسینی، معصومه و صادقی، طاهره(1389) عوامل موثر بر خلاقیت و نوآوری اعضاء هیات علمی و ارائه راهکار به منظور ارئقاء. مجله راهبردهای آموزش. دوره 3، شماره 1: 1-6
8. داورپناه، محمدرضا (1382). مديريت دانش: عاملي راهبردي براي توسعه سازماني. فصلنامه کتابداري و اطلاع رساني آستان قدس، 6 (4)، 3-19
9. سرمد، زهره؛ بازرگان، عباس؛ و حجازي، الهه (1390). روش¬هاي تحقيق در علوم رفتاري. تهران: آگاه
10. سلیمی، قاسم(1391) طراحي و تبيين مدل تسهيم دانش در دانشگاههاي دولتی تهران. رساله دوره دکتری. دانشگاه شهید بهشتی
11. كنجكاو منفرد اميررضا، اردكاني سعيد (1393) تحليلي بر وضعيت ابعاد مديريت دانش در نهادهاي آموزش عالي و بررسي رابطه آن با نوآوري، نشریه رهیافتی نو در مدیریت آموزشی، دوره 5، شماره 1(پیاپی17) صفحات103- 120
12. عباسي، محمدرضا، مكي، منوچهر(1389) ضرورت نوآوري در اجراي برنامه هاي مديريت دانش و مديريت فن آوري اطلاعات در ايران، نشریه رشد فناوری، دوره 6، صفحه 12-21
13. قاسمی، وحید (1389) مدل سازی معادله ساختاری در پژوهشهای اجتماعی با کاربرد Amos Graphics، تهران
14. نعمتی، محمد علی و همکاران(1394) رابطه ابعاد مدیریت دانش با عملکرد آموزشی اعضاء هیات علمی. دوماه نامه راهبرد های آموزش در علوم پزشکی. دوره 8، شماره 4، مهر و آبان 1394: 204-209
15. هریس، کریس (1387). تشکیل تیم¬های نوآور: راهبردها و ابزارهای توسعه و یکپارچه¬سازی گروههای نوآور کارآمد (ترجمه بهروز نصرآزادانی و هادی کلانی). تهران: ارکان دانش
1. Akhavan, P., & Hosseini, S. M. (2016). Social capital, knowledge sharing, and innovation capability: an empirical study of R&D teams in Iran. Technology Analysis & Strategic Management, 28(1), 96-113
2. Azad, N. & Arshad, E. (2009) the effect of organizational culture on perceptions of support for innovation. Surveys of Business, No 36. 26-38
3. Chen Chung-Jen, Huang Jing-Wen, Hsiao Yung-Chang. Knowledge management and innovativeness: The role of organizational climate and structure. International Journal of Manpower 2010; 31(8): 848 – 870
4. Furst-Bowe, Julie A. and Bauer, Roy A. (2007). Application of the Baldrige Model for Innovation in Higher Education? New Directions for Higher Education, 137, 5-14
5. GAO, Sheng (2004). Understanding Knowledge Sharing Behavior. Master’s Thesis. The Hong Kong University of Science & Technology
6. Heap J. (1989) the management of innovation and design. London: Cassel
7. Hosseini, M. & Sadeghi, T (2010) Factors on creativity and innovation and provide solutions to enhance faculty members. Journal of Learning Strategies. 3(1). 1-6
8. Iwamura A. (1991) Innovators, organization structure and management of the innovation process in the securities industry. New York: Elsevier
9. Jantunen, A. (2005). Knowledge-processing capabilities and innovative performance: an empirical study. European Journal of Innovation Management, 8 (3), 49-336
10. Kazar, A. J. (2000). Higher education trends (1999-2000): Administration. Eric Clearinghouse on Higher education
11. Kamasak,R; and Bulutlar, F. (2010) .The influence of knowledge sharing on innovation, European Business Review, Vol. 22 , No. 3, pp.306 – 317
12. Kim, S., & Lee, H. (2005). Employee Knowledge sharing capabilities in public & private organizations: Does organizational context matter? In Proceedings of the 38th Annual Hawaii International Conference on System Sciences (pp. 249a-249a). IEEE
13. Liao, C.C., Wang, H.Y., Chuang, S.H., Shih, M.L., and Liu, C.C. (2010). Enhancing knowledge management for Rand D innovation and firm performance: An integrative view. African Journal of Business Management, 4, 3026-3038
14. Lin, C.P. (2007). To share or not to share: Modeling tacit knowledge sharing, its mediators and antecedents. Journal of Business Ethics, 70, 411-428. 48. Mansury, M.A., and Love, J. (2008). Innovation, productivity and growth
15. Neo, J. (2002). Cultural Factors Affecting Knowledge Sharing Behavior. Master’s Thesis. Nanyang Technological University. Singapore
16. Ortega, A. Sánchez-Manzanares, M. Gil, F. and Rico, R.” Team learning and effectiveness in virtual project teams: the role of beliefs about interpersonal context “ Spanish Journal of Psychology, 13(1), pp. 267-276, 2010
17. Rodrigues, L., & Desai, P. (2005). Knowledge sharing practices in KM: a case study in Indian software subsidiary. Journal of Knowledge Management Practice, 6(2), 83-90
18. Saban, K. J., Lackman, C., & Pease, G. (2000). Organizational learning: a critical component to new product development. Journal of Product & Brand Management. 2, 99-117
19. Senge, P. (1990). The Learning Organization, Doubleday, New York, NY
20. Sundaresan, Shankar, & Zhang, Zuopeng (2004). Facilitating Knowledge Transfer in Organizations through Incentive Alignment and ITS Investment. In: Proceedings of the 38th Annual Hawaii International Conference on System Sciences
21. Yu, Y. (2004). Motivational Foundation of Individual Knowledge Sharing. Master’s Thesis. The Hong Kong University of Science & Technology
تاثیر اشتراکگذاری دانش بر نوآوری تیمی اعضای هیات علمی:
مورد دانشگاه فردوسی مشهد
* امیرحسین کیذوری1 ** امیر صادقی سمرجانی
* عضو هیات علمی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران
** دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد نیشابور، نیشابور، ایران
تاریخ دریافت: 1/5/1394 تاریخ پذیرش: 1/9/1395
چکیده
سازگاری و اداره کردن تغییرات در موسسات آموزش عالی مستلزم توجه به خلاقیت و نوآوری است. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر اشتراکگذاری دانش بر نوآوری تیمی اعضای هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد بوده و در آن از روش همبستگی (رویکرد تحلیل مسیر) استفاده شده است. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه محققساخته بوده که بر روی اعضای هیات علمی دانشگاه فردوسی با نمونهای متشکل از 261 نفر که به روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شده بودند صورت گرفته است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شده است. یافتههای پژوهش بیانگر آنست که نگرش به اشتراکگذاری دانش و انگیزه درونی از طریق رفتار به اشتراکگذاری دانش بر نوآوری تیمی اعضای هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد اثر غیرمستقیم دارد اما تمایل به اشتراکگذاری دانش از طریق رفتار به اشتراکگذاری دانش بر نوآوری تیمی اعضای هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد اثر نداشت. همچنین از نظر به اشتراکگذاری دانش و نوآوری تیمی اعضا هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد وضعیت مطلوبی داشتند.
کلیدواژگان: اشتراکگذاری دانش، نوآوری تیمی، انگیزههای درونی، تمایل به اشتراکگذاری دانش
مقدمه1
امروزه دانش سازماني به عنوان يک منبع ناملموس بسيار ارزشمند براي کسب برتري رقابتي شناخته شده است (نعمتی و همکاران، 1394). سازمانها به مديريت چنين دارايي نامحسوسي برای به دستآوردن و حفظ مزيت رقابتي سازماني توجه بسياري داشتهاند. يکي از عوامل کليدي و مهم در مديريت دانش، توانايي سازمانها در انتقال و به اشترکگذاري دانش شناخته شده است
(سلیمی، 1391). اشتراک دانش پیوند میان مدیریت دانش و خلاقیت و نوآوری در سازمان است. بنابراین، سازمانهایی که در نظر دارند نوآوری را در بین اعضاء خود گسترش و نهادینه نمایند، باید به اشتراک دانش نیز توجه ویژهای داشته باشند (گااو2، 2004). آموزش عالي در خلال 20 سال گذشته در سراسر دنيا، تحت تاثير تغييرات چشمگير قرار گرفته است، اما چالشهاي جديد و محيط در حال تغيير، توجه به مديريت نوآوری را بيش از پيش مورد تاکيد قرار داده است. همگامي با تغييرات آموزش عالی مستلزم درک پديدههاي تغيير سريع، رقابتپذيري، عدم قطعيت و افزايش خطر زوال سازماني است (کازار3، 2003). ضرورت وجود خلاقیت و نوآوری در سازمانها تا حدی است که برخی عدم خلاقیت و نوآوری را با نابودی سازمان در درازمدت یکی دانستهاند (جیمز4، 1379). از اینرو سازمانها پیوسته در جستجوی راههایی هستند تا نوآوری را تقویت نموده و موانع آنرا در سازمان برطرف نمایند (ایوامورا5، 1991). نوآوری در سازمانها میتواند به ارتقای کمیت و کیفیت خدمات، کاهش هزینهها، جلوگیری از اتلاف منابع، افزایش رقابت، افزایش کارایی و بهره وری، ایجاد انگیزه و رضایت شغلی منجر شود (حسینی و صادقی، 2010). در دانشگاهها نیز؛ پيشرفتهاي فناورانه، بالارفتن انتظارات و تغييرات جمعيتي دانشجويان، تقاضاهاي ذينفعان براي پاسخگويي و ارائه مطالب جدید آموزشي همگي چالشهايی هستند که نياز به نوآوري در آموزش عالي را ضروري مينمایند. گرچه همواره در موسسات آموزش عالي بر نوآوري به منظور ارتقاء آموزش و بهبود اثربخشي در تمامي فرايندهاي يادگيري، تاکید میگردد. اما تسريع در انتشار و تبديل دانش به سرمايه (که محرکي براي بهبود آموزشي باشد)، پيشبرد و هدايت حرکت نوآوري، اجرا و پيگيري اصلاحات، اغلب براي بسياری از دانشکدهها و دانشگاهها مشکل است. عدم شناسایی عوامل موثر بر نوآوری در بین اعضاء هیات علمی افت کیفیت و بهروری موسسات آموزشی را در پی خواهد داشت. تغيير و نوآوري مفاهيم جديد بر مبناي يک فرايند و روش نظام مند اتفاق ميافتد (فرست بوو و بوئر6، 2007). با این وجود، بسياري از موسسات آموزشي فاقد يک چارچوب نظاممند مديريت نوآوري هستند.دراین میان مدیریت دانش (اشتراکگذاری دانش) موثر به عنوان روشی برای بهبود نوآوری تیمی شناخته شده است (جانتینین7، 2005). گرچه مطالعات محدودی در رشتههای گوناگون در پاسخ به این پرسش مهم که چه اقداماتی میتواند نوآوری اعضاء هیات علمی را بهبود بخشد، صورت گرفته است، این ابهام باقی است که چگونه میتوان بستر مناسب را برای رشد و توسعه قابلیتهای (خلاقیت و نوآوری) اعضاء هیات علمی فراهم نمود؟ لذا هدف اصلی، پژوهش حاضر بررسی تاثیر اشتراکگذاری دانش بر نوآوری تیمی اعضای هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد بوده است.
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
همه سازمانها برای بقا نیازمند اندیشههای نو و نظرات بدیع و تازه هستند. خلق ایده و فرایندهای جدید، مسیری است که به واسطه آن همه سازمانها برای بقا خود میتوانند خود را با محیط منطبق کرده و به مزیت رقابتی دست یابند (آزاد و ارشد، 2009). جریان نوآوری در سازمان، به عنوان یک راهبرد مناسب برای تطبیق سازمان با شرایط پیچیده محیط فعالیت خود تلقی میشود (سید نقوی و همکاران، 2010 به نقل از حجازی و دیگران، 1395). به عقیده پژوهشگران (هیپ8، 1989)، اهمیت نوآوری در سازمانها تنها منحصر به بخشهای تولیدی نیست، بلکه این مسئله در موسسات آموزش عالی و از جمله دانشگاهها که رسالت تربیت نیروی انسانی متخصص و مورد نیاز کشور را بر عهده دارند نیز، از اهمیت ویژهای برخوردار است. پرورش و بالندگی افراد نوآور حاصل نمی شود مگر بر اثر وجود بستری مناسب که پرورش و رشد اندیشهها را ممکن سازد و آنها را به مرز آفرینندگی برساند حسینی و صادقی، 1389). بنابراین ادامه و استمرار حیات سازمانها منوط به نوآوری در سازمان میباشد و در بلندمدّت کامیابی را برای سازمان در پی دارد. همانطور که انسانها برای نوآوری به یادگیری مادامالعمر نیاز دارند، سازمانها نیز برای نوآوری و پویایی، به یادگیری مادامالعمر نیازمند هستند (سنج9، 1990 و سبان، لاکمن و پیس10،2000). از سوی دیگر اشتراک دانش پیوند میان مدیریت دانش و خلاقیت و نوآوری در سازمان است (گااو، 2004). اشتراک دانش یکی از ابعاد اصلی مدیریت دانش است. به عبارت دیگر از عوامل کليدي و مهم در مديريت دانش، توانايي سازمانها در انتقال و به اشترکگذاري دانش شناخته شده است. با پذیرفته شدن دانش به عنوان یک منبع راهبردی برای سازمانها و اهمیت آن در میزان توانایی و پایداری یک سازمان در فضای رقابتی، نیاز مبرمی به ایجاد روشهای تولید، اشتراک و به کارگیری دانش در سازمان به وجود آمده است. بيراد، رودریگز و دسای11 (2005) معتقدند هنگامي که دانش گردآوري شده توسط يک فرد، گروه و يا اداره با ديگر کارکنان به اشتراکگذارده شود، به دانش سازماني تبديل ميشود. آنها اشتراک دانش را حلقه اتصال ميان مديريت دانش و خلاقيت و نوآوري در سازمان ميدانند. بدين ترتيب، اشتراک دانش در سازمان، به توليد دانش جديد منجر ميشود و در نهايت بهبود و اثربخشي عملکرد سازماني را درپي خواهد داشت (کیم و لی12، 2005). محققان و پژوهشگران دريافتهاند، اشتراک و انتقال دانش بخصوص در عصر جاري که سازمانها بايد به گونهاي مستمر ياد بگيرند و خلّاق باشند تا در فضاي رقابتي باقي بمانند، بسيار اهميت دارد. ساندارسان و ژانگ13 (2004) بر این باورند که فعاليتهاي اشتراک دانش و يادگيري در ميان کارکنان يک سازمان موجب تسهيل اجراي فرايند مديريت دانش در آن سازمان ميشود. بدون اشتراک دانش، مديريت دانش اثربخش نخواهد بود و سازمان به گونهاي تدريجي قدرت رقابتي خود را از دست خواهد داد. نتايج تحقيقات نيز آشکار میکند که پيشبرد موفق مديريت دانش مستلزم اين است که کارکنان آنچه را ميدانند با ديگران در سازمان به اشتراک بگذارند (گااو، 2004). دانش سازماني ميتواند به شکل کارآمد و مؤثر از طريق فرايند اشتراک دانش در سطح سازمان توزيع شود. هنگامي که اين دانش در ديگر بخشهاي سازما