Modeling structural equations of value created in businesses
Research Areas : GeneralKeywords: Common value creation, value created, value conceptualization, learning, structural equation modeling, partial least squares,
Abstract :
The world economy has undergone significant changes in the last two centuries, moving from an agricultural system to an industrial system. Most of the changes in the last four decades have been due to the evolution of service-based economies. The growth of more developed economies around the world has been in the direction of economies where the majority of services are.
1. بندریان، مهدی و بندریان، رضا. (1392). تعیین عوامل مؤثر بر ارزش نوآوری های فناورانه فرایندی در صنعت نفت با استفاده از تکنیک حداقل مربعات جزئی. فصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی، سال اول، شماره 3، صص 89- 110.
2. رستگار، عباسعلی و همکاران. (1395). نأثیر سرمایه اجتماعی خریدار / فروشنده بر عملکرد نوآوری با بکارگیری توسعه دانش مشتری و تعهد به نوآوری. فصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی، سال پنجم، شماره نهم، صص 63-82
3. صالحی عمران، ابراهیم و قاسم زاده، آناهیتا. (1392). بررسي مهارتهای عمومي مرتبط با کیفي سازی آموزشهای فني و حرفه ای از منظر ذینفعان. فصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی، سال دوم، شماره 4، صص 23-41.
4. طباطبایی نسب، محمد و حدادیان، سیما. (1392). رفتار هم خلقی ارزش مشتری و تعیین میزان اهمیت ابعاد آن با رویکرد AHP، دومین کنفرانس بین المللی مدیریت، کارآفرینی و توسعه اقتصادی، قم، دانشگاه پیام نور
5. طباطبايي نسب، محمد و حداديان، سيما (1393). رفتار هم خلقي ارزش مشتري و تأثير آن بر مشتري مداري. تحقيقات بازاريابي نوين، 3 (14)، صص 89-106
6. ، مریم و نیاز آذری، کیومرث. (1393). توانایی های تعیین کننده جهت ایجاد زمینه انتقال تکنولوژی آموزشی دردانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران در سال 1392. فصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی، دوره 5، شماره ۵ ، صص 73-85.
7. ترابی نهاد، منیره و شفیع پورمطلق، فرهاد (1396). مدل رابطهای سیاستگذاریها، اولویتها، حمایتها و ارزشیابی طرحهای پژوهشی با طرحهای پژوهشی تجاری شده ادراک شده (مورد مطالعه؛ دیدگاه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرند). فصلنامة نوآوری و ارزش آفرينی، دوره ششم، شمارة 11، صص 49-60
8. موسوي، سيد نجم الدين و همکاران. (1394). بررسي تأثير رفتار هم خلقي ارزش مشتري بر ارائه خدمات نوآوران در سازمان؛ تبيين نقش رفتار شهروندي و رفتار مشاركتي. دو فصلنامه علمي- پژوهشي، دانشگاه شاهد، سال بيست و دوم- شماره 5، صص 15-28.
9. Aarikka-Stenroos, L., & Jaakkola, E. (2012). Value co-creation in knowledge intensive business services: a dyadic perspective on the joint problem solving process. Industrial Marketing Management, 41(1). 15–26.
10. Blessing Maduka, O. (2016). Effects of Customer Value Co-Creation on Customer Loyalty in the Nigerian Service Industry. International Journal of Business and Management; Vol. 11, No. 12; 1833-3850
11. Gronroos, C., & Voima, P. (2013). Critical service logic: making sense of value creation and co-creation. J. of the Academy of Marketing Science, 41,133–150
12. Hamidi, f., Shams Gharneh, N. (2017). Impact of Co-Creation on Innovation Capability and Firm Performance: A Structural Equation Modeling. journal AD-minister.30, 76-91.
13. Hoyer, W. D., & et al. (2010). Consumer co-creation in new product development. Journal of Service Research, 13(3), 283-296
14. Jaakkola, E., & Alexander, M. (2015). The Role of Customer Engagement Behavior in Value Co-Creation A Service System Perspective, Journal of Service Research, 18(3),pp. 318- 335
15. Lessard L (2015). Modeling value cocreation processes and outcomes in knowledge-intensive business services engagements. Service Sci. 7(3):181–195.
16. Lusch, R.F., Vargo, S.L. & OBrien, M. (2007). Competing through service: Insights from servicedominant logic. Journal of Retailing, Vol. 83 No. 1, pp. 5–18
17. Maglio, P. P., and Spohrer, J. (2013). Fundamentals of service science. Journal of the Academy of Marketing Science, 36(1), 18–20.
18. Martinez_cañas R., & et al. (2016) Consumer participation in co-creation: An enlightening model of causes and effects based on ethical values and transcendent motives. Front. Psychol. 7:793.
19. McColl-Kennedy, J. (2014). Health care in service science special issue of Australasian Marketing Journal. Aust Mark J, 22: 165-167
20. Moeller, S. (2008). Customer integration—a key to an implementation perspective of service provision. Journal of Service Research, 11(2), 197–210
21. Payne, A., Storbacka, K., and Frow, P. (2008). Managing the co-creation of value. Journal of the Academy of Marketing Science, 36, 83–96.
22. Prahalad, C. K., and Ramaswamy, V. (2004). Co-creation experiences: The next practice in value creation. Journal of Interactive Marketing, 18(3), 5-14.
23. Prebensen, N. K., and Foss, L. (2011). Coping and co-creating in tourist experiences. International Journal of Tourism Research, 13, 54–67.
24. Pretorius H. (2009).Ceding control to consumers as co-researchers, SAMRA Conference
25. Pyatt, A.Z., Wright, G., Walley, K. & Bleach, E.C.L. (2017). Value co-creation in high involvement services: the animal healthcare sector. International
Journal of Retail & Distribution Management, 45 (5). 26. Rajala R, Toytari P, Hervonen T (2015) Assessing customer-perceived value in industrial service systems. Service Sci. 7(3):210–226.
27. Ramaswamy, V. (2010). Competing through co-creation: innovation at two companies. Strategy & Leadership , 38 (2), 22-29
28. Ramaswamy, V. and Gouillart, F. J. (2010)."The Power of Co-Creation: Build It with Them to Boost Growth, Productivity, and Profits".Simon and Schuster,
ISBN: 9781439181065, 1439181063 29. Sampson SE (2015) Value paradoxes and the time value of value. Service Sci. 7(3):149–162
30. Sanchez-Fernandez, R., and Iniesta-Bonilla, A. M. (2007). The concept of perceived value: a systematic review of the research. Marketing Theory, 7(4), 427–451
31. Sawhney, M., Verona, G., and Prandelli, E. (2008). Collaborating to create: The internet as a platform for customer engagement in product innovation. Journal of Interactive Marketing, 19, 4–34.
32. Sampson SE (2015) Value paradoxes and the time value of value. Service Sci. 7(3):149–162.
33. Schoeman, J. & Finsterwalder, J.(2009). Co-creation in Business Networks:Increasing Service Provider's Competitive Advantage, Anzmac Conference.
34. Skarzauskaite. M. (2013). Measuring and Managing Value Co-Creation Process: Overview of Existing Theoretical Modele. Social Technologies,vol. 3(1), 115-129.
35. Smith, J., Colgate, M. (2007). Customer value creation: A practical framework. J. Marketing Theory Practice, 15(1), 7–23
36. Terho, H., Haas, A., Eggert, A., & Ulaga, W. (2012). “It's almost like taking the sales out of selling’ —towards a conceptualization of value-based selling in business markets. Industrial Marketing Management, 41(1), 174–185
37. Vargo, S. L., & Lusch, R. F. (2004). Evolving to a New Dominant Logic for Marketing. Journal of Marketing, 68(1), 1-17.
38. Vargo SL, Lusch RF, (2015). Special Issue–Toward a Better Understanding of the Role of Value in Markets and Marketing, Review of Marketing Research, Vol. 9 (Emerald Group Publishing, Bradford, UK), 207–243
39. Vargo, S.L. and Lusch, R.F. (2008). Service-dominant logic: Continuing the evolution. Journal of the Academy of Marketing Science, 36, 1-10.
40. Xie, C., & et al. (2008). Trying to prosume: toward a theory of consumers as co-creators of value. Journal of the Academy of Marketing Science, 36(1),pp. 109-122
41. Yi, Y. & Gong, T. (2013). Customer value co-creation behavior: Scale development and validation. Journal of Business Research, vol. 66, pp.1279-1284.
42. Yusman, Y., & et al. (2016) Value Co-Creation Dimensions: Their Effect On Satisfaction Of Cooperative Members. Malaysian Journal of Co-Opertative Studies, 12
51
|
*فاطمه حمیدی **ناصر شمسقارنه
*دانشجو دکتری، دانشکدة مهندسی صنایع و سیستمهای مدیریت، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، تهران
**دانشیار، دانشکدة مهندسی صنایع و سیستمهای مدیریت، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، تهران
تاریخ دریافت: 18/01/1397 تاریخ پذیرش: 25/09/1397
چکيده
اقتصاد جهان تحولات قابل ملاحظهای را در دو قرن گذشته تجربه کرده و از نظام کشاورزی به سوی نظام مبتنی بر صنعت حرکت کرده است. اغلب تحولات در چهار دهه گذشته، در نتیجه تکامل اقتصادهای مبتنی بر خدمت بودهاند. رشد اقتصادهای بیشتر توسعه یافته در سراسر جهان، در جهت اقتصادهایی بوده که بخش غالب آن خدمات هستند. این تغییر در اقتصاد و حرکت در جهت طرز فکر خدماتی، بر ادبیات بازاریابی نیز تاثیر گذاشته است. بازاریابی از دیدگاه کالامحور که در آن نتایج مشهود و تراکنش های مجزا در مرکز قرار دارد به دیگاه خدمت محور که در آن نامشهودات، فرآیندهای مبادله و ارتباطات در مرکز قراردارد، حرکت کرده است. مشتریان و برخی سازمانهای پیشروی بینالمللی، در حال گسترش فعالیتهای خود به سمت یکدیگر بوده و مطابق با ادبیات خلق و استخراج ارزش برای دو طرف به صورت همزمان انجام میپذیرد. خلق مشترک ارزش به معنای مشارکت فعال مشتری در فعالیتهای ارزشساز سازمان، یکی از محوریترین اصول این دیدگاه نوظهور میباشد. لذا اين پژوهش با هدف مدلسازی معادلات ساختاری خلق مشترک ارزش در کسب و کارهای فناور محور انجام شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر کلیه مدیران و کارمندان کسب وکارهای دانش بنیان در شهر تهران که در لیست شرکتهای دانشبنیان معاونت علمی و فناوری هستند در نظر گرفته شد که با توجه به اینکه تعداد 52 شرکت نسبت به پر نمودن پرسشنامه اعلام همکاری نمودند جمعا تعداد 145 نفر انتخاب گردید و در بازه زمانی سال 1396 اقدام به جمع آوری نظرات این افراد گردیده است. با استفاده از پرسشنامه اطلاعات لازم جمعآوری و با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری در نرمافزار لیزرل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. کلیات فرضیات مطرح شده مورد تائید قرار گرفتند و بدین ترتیب مفهومسازی ارزش، پلتفورم ایجاد، برنامهریزی منابع و عاملان ارزش بر فرآیندهای خلق مشترک ارزش تأثیر معنی داری داشته و همچنین یادگیری، مفهومسازی ارزش و فرآیندهای خلق مشترک ارزش و یادگیری بر ارزش خلق شده تأثیر معنی داری داشتهاند.
واژههای کلیدی: خلق مشترک ارزش، ارزش خلقشده، مفهومسازی ارزش، یادگیری، مدلسازی معادلات ساختاری، حداقل مربعات جزئی
نویسندة عهدهدار مکاتبات: ناصر شمسقارنه Nshams@aut.ac.ir |
1-مقدمه، مبانی نظری و پیشینه تحقیق
موفقیت کسب و کار در قرن بیست و یکم بستگی به توانایی «جهانی بودن» و «محلی بودن» به طور همزمان، به توسعه و تجاریسازی محصولات متناسب با محیط زیست و عملکردِ با بهرهگیری کارآمد از منابع، مشتمل بر ساخت و تولید پایدار دارد. دستیابی به این موارد نهفته در مفهوم ارزش است که در سالیان متمادی مورد بحث محققین در حوزههای مختلف فلسفی، اقتصادی ومدیریتی بوده است (گرونروس و ویما1، 2013) در واقع وجود محیط رقابتی و انگیزه رقابت باعث رشد نوآوری در قالب توسعه محصول جدید و خلق ارزشهای جدید به منظور حفظ یا کسب موقعیت برتر و یا حداقل بقای سازمان در محیط رقابتی
میباشد (ساوهانی2 و همکاران، 2008). لازمه اين کار، بکارگیری مدلهای مشارکتی حاصل از تعامل اجزا و عوامل ارائهکننده خدمت یا تولیدکننده محصول است. رسیدن به یک حرکت خطدهنده بازار زمانی حاصل میشود که در قبال انتخابهای مختلف و همراه با ابعاد ارزشی مهم برای مشتری، محصول متفاوتی با نتایج جذاب برای مشتری و محیط زیست عرضه شود (سمپسون3، 2015). به منظور استخراج حداکثر ارزش از محصول یا خدمت و دستیابی به یک نرخ بازگشت بالا از سرمایهگذاری در توسعه آن، یک بنگاه بایستی نسبت به دیگر بازیگران با ارزش اقتصاد جایگاه قویتری داشته باشد (وارگو4 و همکاران، 2015). ). دنياي پيشروي کسب و کارها، دنيايي پر از رقابت است. در اين زمان توسعه كميت در توليد به فراموشي سپرده شده و مديريت هزينهها در آن تنها با كاهش حقوق و مزاياي نيروي انساني میسر نمیشود (پریبنسن و فوس5، 2011). در اين محيط شاخصههای محيط کسب وکار در شرکتها كه مبتني بر تعداد نيروي كار بودهاند، جاي خود را به نيروی تفکر و وجود متخصصان دانشبنيان دادهاند (دراکر6، 1974). همچنین توسعه نوآوری، طراحی و توسعه محصولات جدید نقشی بسیار کلیدی داشته و با مقوله رقابت ارتباط تنگاتنگی پیدا میکند (هویر7 و همکاران، 2010).
ارزش به عنوان درجه مفید بودن و یا مطلوب بودن چیزی، به ویژه در قیاس با چیزهای دیگر تعریف میشود (بندریان و بندریان، 1392). مفهوم ارزش محققان را تشویق میکند تا ارزش را از نظر جریان منابع یا جریان احساسات خوبی که به ارزش کالای گیرنده افزوده میشود در نظر بگیرد. ارزش یک حالتی است که از طریق فرایندهای خدماتی تغییر
میکند. این مفهوم منجر به ایجاد اطلاعات دیگری در خصوص تمایز بین منابع خواهد شد، که اولی تغییر در محتوای خدمت و دومی تغییر در شکل خدمات است. محققین مختلفی برای فرموله نمودن ارزش تلاش نمودهاند (گرونروس، 2011؛ گرونروس و ویما، 2013؛ سمپسون، 2015). با این حال ادبیات تحقیق خدمات نشان میدهد که شناسایی ارزش و خلق مشترک ارزش اغلب مورد غفلت واقع شده است. همچنین به طور معمول ارزش به روشهای متفاوتی تعریف و شناسایی شده است. برخی ارزش را یک مفهوم گذرا و فرارتعریف نموده اند و عدهای ارزش را گذرا و با ابعادی پایدار به تصویر کشیدهاند. تعدادی نیز بخش عمده آنچه که ما ارزش مینامیم را یک برآورد احتمالی و اغلب غیردقیق از منابع آتی معرفی نمودهاند. خلق ارزش بعنوان یکی از مفاهیمی است که در بازاریابی خدمات مبهمترین و گنگترین تعاریف را داشته است. با این وجود در مفهوم خلق مشترک، "ارزش" اهمیت محوری دارد و تعریف آن اغلب دشوار است چراکه هم مفهومی ذهنی (غیرعینی) است و هم شناسایی تمامی افرادی که تحت تاثیر آن خدمات قرار گرفته است دشوار است.
بنابراین منطقی است که در بحث بررسی ارزش ابتدا درک کامل و درستی از آن بدست آوریم و از نتیجه آن بعنوان نقطه شروعی برای انجام یک مطالعه اکتشافی استفاده کنیم (ترابی نهاد و شفیع پورمطلق، 1396). سپس با شناسایی جنبههای اصلی ارزش از دید ذینفعان (که در آنها ذینفعان ارزشهای تجربه شده توسط مشتری را اندازهگیری
میکنند) تعریف جامعی از ارزش ارائه گردد. در نهایت با تکیه نتایج بررسیها و نتایج حاصله، به تحلیل و ارزیابی خلق مشترک ارزش پرداخته شود. در این راستا سوال اصلی تحقیق عبارت است از اینکه مدل مناسب خلق مشترک ارزش در کسب و کارهای دانش بنیان چگونه است؟
مبانی نظری
مفهوم خلق مشترک ارزش براي اولين بار در دهه 1990 مورد توجه محققان قرار گرفت و مقالات منتشرشده بيشتر بر مشاركت و تعامل با مشتريان در جهت نوآوري كالا و خدمات تمركز داشتند. اما در متون علمي نوين مفهوم خلق مشترک با كمي تغيير، آزادي عمل بيشتري را براي درگيركردن مشتريان در فعاليتهاي سازمان قائل است (اسکارزائوسکیت8، 2013).
هنک پرتوریوس بیان میدارد که عبارت خلق مشترک توسط پراهالاد و راماسوامی و در کتابشان با عنوان آینده رقابت: خلق مشترک ارزش منحصر به فرد با مشتریان معروف شد (پریتوریوس9، 2009). آنها در این کار ریشهای توضیح
میدهند که شرکتها از سیستم سنتی محصولات شرکت محور به سیستم محصولات و خدمات مشتری محور تغییر رویه دادهاند (پراهالاد و راماسوامی10، 2004). در نتیجه مدیران دیگر نمیتوانند تنها بر هزینه، سرعت یا کارایی محصول تمرکز داشته باشند. به علاوه آنها میبایست بر نوآوری و خلاقیت تمرکز داشته باشند که مطابقت بهتری با نیازهای کاربران محصولات و خدمات دارد. خلق مشترک، فرایند مشارکت میان شرکتها و مشتریان به جهت تعریف و خلق ارزش محصولات و خدمات پیشنهادی میباشد (پریتوریوس، 2009).
مفهوم خلق مشترک ارزش اغلب به ساز و کار شرکت از قبیل طراحی مشترک (لاچ11 و همکاران، 2007) ، تولید مشترک (ساندرز و استاپرز12، 2008)، مشارکت مصرفکنندگان (اولسن و مای13، 2013)، نوآوری کاربران (لاگروسن14، 2005)، تعامل مشتریان15 (ژاکولا و الکساندر16، 2015)، مصرف حرفهای17(ریچاردز18، 2011)، یا نوآوری مشترک (لی19 و همکاران، 2012)، اشاره دارد. ذاتا، خلق مشترک ارزش در نهایت یک ابتکار مدیریت کلینگرانه20 یا یک استراتژی اقتصادی است که بخشهای مختلف را برای تولید یک خروجی با ارزش متقابل گرد هم میآورد (مارتینز کاناس21 و همکاران، 2016)
لاچ و همكاران (2007) خلق مشترک ارزش را حاصل مشاركت ذينفعان (مثلاً مشتريان) با شركت، توسط استفاده كردن از ارزش (كه معمولاً مصرف ناميده مي شود) مي دانند. از طرفي وارگو و لاچ22 (2004) بيان ميكنند كه ارزش به صورت يكسان و مشترك بين سازمان و مشتريان در طول فرآيند تعامل ايجاد ميشود و يكي از طرفين به تنهايي نميتواند براي ديگري ايجاد ارزش نمايد بلكه هم خلقي ارزش به وسيله هر دو طرف ايجاد ميشود (وارگو و لاچ، 2004). ژاكولا و الكساندر (2015) رفتار خلق مشترک ارزش مشتري را فرايند خلق ارزش به صورت مشترك با اهداف متفاوت تعريف كردهاند. همچنين از ديدگاه گممسون23 خلق ارزش تنها زماني ممكن است كه يك كالا يا خدمت مصرف شود. خلق مشترک ارزش فقط محدود به تعاملات مشتريان و كاركنان نميشود، بلكه ممكن است از تعاملات و ارتباطات بين گروههاي مختلف مشتريان ناشي شود و يا از طريق ارتباط مشتريان با محيطهاي مجازي نيز اتفاق بيافتد (ژاکولا و الکساندر، 2015). فرآيند خلق مشترک ارزش مشتري را ميتوان مجموعهاي از فعاليتها و اقداماتي دانست كه توسط مشتري به منظور دستيابي به اهداف فردي و سازماني انجام ميگيرد، نيز تعريف كرد (هینولا24، 2012). با افزايش ديدگاهها و نظرات مشابه در مورد رفتار خلق مشترک، زي25 و همكاران نيز بيان
میكنند كه مشتريان نقش فعالي در خلق ارزش ايفا
ميكنند در نتيجه لازم است كه سازمانها تمركز و توجه بيشتري بر رفتار مشتريان داشته باشند (زی و همکاران، 2008).
جیسون شومن معتقد است: خلق مشترک نباید با انتقال یا برون سپاری فعالیتها به مشتری یا ویژهسازی اندک و حاشیهای کالاها و خدمات اشتباه گرفته شود. خلق مشترک یک فرایند خلق ارزش است که در آن تأمینکنندگان و مشتریان جهت مبادله دانش و منابع، درگیر تعاملات
میشوند تا به صورت مشترک خلق ارزش نمایند (شومن و فینستروالدر26، 2009).
خلق مشترک ارزش یک ابرالگو نوظهور کسب و کار میباشد که توضیح میدهد چگونه مشتریان میتوانند به عنوان مشارکتکنندگان فعال در طراحی و توسعه محصولات سفارشی شده، خدمات و تجربیات درگیر شوند (پراهالاد و راماسوامی، 2004). اتخاذ فعالیتهای خلق ارزش منجر به نیاز به تیییرات اساسی در طبیعت درگیر شدن و روابط میان مدیریت موسسه و خلقکنندگان مشترک ارزش نظیر مشتریان، ذینفعان، شرکا و یا دیگر کارکنان گشته است (راماسوامی، 2010).
مدلهای خلق مشترک ارزش
الگوی پراهالاد و راماسوامی(2004)
در اولین تحقیق جامعی که پیرامون خلق مشترک صورت پذیرفته است، پراهالاد و راماسوامی (2004) ، اجزاء سازنده و اصلی تعاملات خلق مشترک را در غالب شکل یک نشان داده اند. این محققان، مدلی را تحت عنوان دارت27 معرفی کردند که شامل چهار جزء اصلی است. آنها، گفتگو را یکی از اجزاء مهم فرآیند خلق ارزش در نظر گرفته و بیان داشتند که بازارها می توانند به عنوان مکانی برای برقراری تعاملات میان شرکت ها و مشتریانشان در نظر گرفته شوند. گفتگو، نشان دهنده ی میزان تعاملات، درگیری عمیق و توانایی و تمایل برای همکاری دوطرفه است. بنابراین، تنها از طریق تعاملات دوجانبه و توسعه ی راه حل های مشترک است که می توان به اثربخشی فرآیند خلق مشترک امیدوار بود. ریسک های مرتبط با فرآیند را می توان از طریق ابزارهایی که در اختیار مشتریان قرار می گیرد کاهش داد. دسترسی نیز به معنی در دسترس قرار دادن امکانات تعاملی و ابزارهایی برای برقراری ارتباط با شرکت است. شفافیت نیز به معنی ماهیت ارتباطات و نحوه ی تعامل با مشتریان است.
شکل 1. الگوی پراهالاد و راماسوامی (2004)
الگوی موئلر(2008)
موئلر 28(2008) از دیدگاه مشتری محور (B2C)، استفاده کرده و مشتریان را به عنوان منابعی در نظر گرفته که کسب و کارها میتوانند آنها را در فرآیند خلق ارزششان، مشارکت دهند. موئلر (2002: 2008)، ادغام مشتری در سازمان را تحت عنوان ترکیب نمودن منابع مشتری (افراد، اموال، کالاهای دارای ارزش اسمی، و یا داده های شخصی)، با منابع شرکت، در جهت تغییر شکل منابع مشتری تعریف کرد. سپس، چنین استدلال مینماید که ارائه خدمت (یعنی ایجاد خدمت) شامل امکانات (یعنی منابع و تصمیمها)، تحول و کاربرد می باشد. سه مرحله ارزش بالقوه (ارزش تسهیلات/منابع)، تغییر شکل (ارزش تحول) و استفاده (ارزش استفاده)، با یکدیگر مرتبط هستند. در نظر داشته باشید در این مدل تغییر منابع، شامل ترکیبی از منابع و ادغام آن بوده و گستردهتر از ادغام منبع میباشد.
شکل 2. اجزاء سازنده الگوی موئلر(2008)
الگوی آریکا ستنروس و جاکولا (2012)
آریکا ستنروس و جاکولا29 (2012) خلق ارزش مشترک را به عنوان پروسهی مشترک حل مسئله (که بایستی منجر به استفادهی بهینه از ارزش گردد) تعریف کردهاند. مدل خلق مشترک ارزش آنها، شامل 5 پروسه میباشد. این مدل، تایید کنندهی خلق مشترک ارزش به عنوان پروسهی غیرخطی هدف محور، میباشد. علاوه بر این، آنها، ساماندهی پروسه و منابع را به عنوان مرحلهای تشخیص داده که شامل شناسایی، ایجاد فعالیت، جمعآوری، ادغام منابع مربوطه در جهت امکان خلق ارزش میباشد. از این دیدگاه، پیداست که ادغام منابع، تنها یکی از پروسههای متعدد دخیل در خلق ارزش، بوده و آن ادغام، با خلق ارزش، برابر نیست. یافتهها نیز نشان میدهند که پروسهی خلق ارزش، حتما نباید به روشی خطی، پیشروی داشته باشد.
شکل3. اجزاء سازنده الگوی آریکا ستنروس و جاکولا (2012)
الگوی مککلکندی و همکاران (2012)
مک کل کندی30 و همکاران (2012) خلق مشترک ارزش مشتری را به عنوان مزیت تحقق یافته از راه ادغام منابع از طریق فعالیت ها و تعامل با دستاندرکاران شبکه خدمات رسانی به مشتری، تعریف کردند. اما، در این مطالعه، بیشتر بر روشهای خلق ارزش مشتریان در محیطهای
خصوصیشان، تمرکز شده است. این روشها، تحت عنوان "مدیریت سیستم"، "کنترل جزیرهای"، "تطبیق عملی" و "پیروی منفعل" مشخص شدهاند. این محققین چنین استدلال کردند که مشتریان، خلق مشترک ارزش را از طریق فعالیتهایشان (خودتولید)، به اشتراک میگذارند.
شکل 4. اجزاء سازنده الگوی مک کل کندی و دیگران (2012)
مدل راماسوامی و گویلارت
راماسوامی و گویلارت31 (2010) در کتاب قدرت خلق مشترک: اصل خلق مشترک ابعاد خلق مشترک را در قالب مدل شکل 5 ارائه نموند.
شکل 5. مدل راماسوامی و گویلارت
هویر32 و همکاران (2010) درجه و میزان خلق مشترک را در 4 مرحله ایدهپردازی، توسعه محصول، تجاریسازی و بعد از راهاندازی در قالب انگیزانندهها و موانع با تاکید بر خروجیها ارائه نموده است. هویر و همکاران در سال 2010 و در مقاله خود به نام "خلق مشترک مصرفکننده در توسعه محصول جدید" به بحث و ترسیم یک چارچوب مفهومی که برمیزان خلق مشترک مصرفکننده در توسعه محصول جدید تمرکز دارد پرداختهاند.
نویسندگان، تحریککنندهها و موانع این فرآیند، اثر خلق مشترک در هر کدام از مراحل توسعه محصول جدید و خروجیهای مختلف مرتبط با شرکت و مشتری را بیان نمودهاند. آنها معتقدند که میزان خلق مشترک تابع محدوده فعالیتها در مراحل توسعه محصول و شدت فعالیتها در هر مرحله از توسعه محصول میباشد.