کارآفرینان در خلأ عمل نمی کنند، آنها به محیط های کارآفرینی که آنان را احاطه کرده است واکنش نشان می دهند. هدف تحقیق حاضر تحلیل تفاوت جایگاه موانع از نگاه دانشجویان با شاخصهای زمینهای متفاوت میباشد. پرسشنامه طراحی شده با در نظر گرفتن پرسشنامهای از 25 مانع استخراجی که چکیده کامل
کارآفرینان در خلأ عمل نمی کنند، آنها به محیط های کارآفرینی که آنان را احاطه کرده است واکنش نشان می دهند. هدف تحقیق حاضر تحلیل تفاوت جایگاه موانع از نگاه دانشجویان با شاخصهای زمینهای متفاوت میباشد. پرسشنامه طراحی شده با در نظر گرفتن پرسشنامهای از 25 مانع استخراجی که روایی محتوایی آن بصورت صوری و پایایی آن با رقم 87/ مورد تایید قرار گرفتهاست. جامعه آماری کل دانشجویان کشور و با نمونهی 2500 نفری و با روش خوشه بندی بین دانشجویان استانهای تهران، اصفهان، یزد و زنجان تقسیم گردید. از نظر تعداد و شدت تغیر پذیری در رتبهها، نتایج نشان داد در جنسیت تفاوت بسیار زیادی بین مردان و زنان دیده ندارد، اما در بین قومیتها؛ لرها، در میزان تحصیلات؛ دانشجویان دکترا، در بین دانشگاهها؛ غیرانتفاعیها و برای شغل پدر و نوع رشته؛ پدران با شغل دولتی و دانشجویان هنر تفاوت زیادی در رتبهبندی خود نسبت به بقیه در گروه مورد نظر دارند. در مورد میزان تغیر پذیری بر اساس موانع در بین تقسیمبندیهای ایجاد شده میتوان به موانعی چون؛ فقدان بینش در مورد کسب و کار یا خود اشتغالی، محافظهکاری بالا، دولتی بودن اقتصاد و عدم رشد حقوق مالکیت خصوصی و وجود راهکارهای سرمایه گذاری با سود بیشتر(بورس، بانک ها و مسکن، طلا و.... ) اشاره کرد. در مجموع همه این تغییرات و تفاوتها نشان از مفید بودن استفاده از رویکردهای زمینهای برای برنامهریزی و سیاستگزاری دارد.
پرونده مقاله
چکیده یکی از مهمترین پیش شرطهای توسعه کشورهای پیشرفته، برخورداری از نظام ملی نوآوری قدرتمند میباشد که در سایه آن، عرضه کالاهای جدید و روشهای نوین تولید، دستیابی به بازارها و منابع گستردهتر به همراه ایجاد ساختارهای جدید برای صنعت فراهم میشود. با توجه به اینکه دانشگ چکیده کامل
چکیده یکی از مهمترین پیش شرطهای توسعه کشورهای پیشرفته، برخورداری از نظام ملی نوآوری قدرتمند میباشد که در سایه آن، عرضه کالاهای جدید و روشهای نوین تولید، دستیابی به بازارها و منابع گستردهتر به همراه ایجاد ساختارهای جدید برای صنعت فراهم میشود. با توجه به اینکه دانشگاه، صنعت و دولت از ارکان اصلی نظام نوآوری در سطح ملی به شمار میآیند، مطالعه روابط میان آنها جهت رفع معضلات صنعتی و ارائه روشی نظاممند برای تولید محصولات، فرایندها و فناوری نوین از اهمیت بسزایی برخوردار است. برای این منظور تحقیق حاضر با هدف بررسی وضعیت موجود تعامل میان ارکان نظام ملی نوآوری کشور و ارائه راهکارهای اصلاح و بهبود آن صورت گرفته است. لذا این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نوع تحقیقات اکتشافی (زمینهیابی) است. جامعه آماری تحقیق شامل کارشناسان نهادهای سیاستگذاری و قانونگذاری، وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فناوری و صنعت، معدن و تجارت، شهرداریها، سازمانهای ذیربط و کاربران نوآوری بوده و نمونه آماری دربرگیرنده 100 نفر از نخبگان سازمانی معرفی شده از سوی مراجع فوق میباشد. اطلاعات مورد نیاز تحقیق نیز به روش کتابخانهای و با بهرهگیری از مصاحبه و پرسشنامه حاصل گشته است. با توجه به یافته های بدست آمده این نتیجه حاصل شد که نهادهای سیاستگذاری برای تحقیق و توسعه و نوآوری در همه سطوح وجود دارند اما تعامل ارکان اصلی نوآوری شامل دانشگاه، صنعت و دولت، ضمن دارا بودن پتانسیلهای قوی علمی، فنی و تجربی از انسجام سیستماتیک برخوردار نیست. از اینرو در پژوهش حاضر نگاشت نهادی مطلوب و راهکارهای بهبود نظام ملی نوآوری ایران ارائه شده است.
پرونده مقاله
ارتباط کارامد دانشگاه و صنعت مسألهای است که محققین حوزههای مختلف چه در صنعت و چه در دانشگاه به دنبال یافتن راهکارهایی برای رفع مشکلات آن هستند. در یک دستهبندی میتوان راهکارهای ارائه شده را مبتنی بر سه رهیافت عملگرا، نهادگرا و ماهیتگرا دانست. راهکارهای عملگرا د چکیده کامل
ارتباط کارامد دانشگاه و صنعت مسألهای است که محققین حوزههای مختلف چه در صنعت و چه در دانشگاه به دنبال یافتن راهکارهایی برای رفع مشکلات آن هستند. در یک دستهبندی میتوان راهکارهای ارائه شده را مبتنی بر سه رهیافت عملگرا، نهادگرا و ماهیتگرا دانست. راهکارهای عملگرا در پی اثربخشی سریع بوده و عمدتاَ با شتابزدگی در عمل نیز مواجه هستند. راهکارهای نهادگرا به دنبال نقش دادن به نهادهای واسط نظیر دولت به عنوان حلقه مفقوده ارتباط صنعت و دانشگاه هستند. رهیافت ماهیتگرا صنعت را مظهر فنّاوری یا علم تجاری شده و دانشگاه را تولید کننده دانش میدانند. اگرچه این رهیافتها هریک از زاویهای به ارتباط صنعت و دانشگاه مینگرند لیکن همگی قائل به جریان دانش مناسب در زمان و مکان میان دانشگاه و صنعت هستند. در این مقاله، یک پژوهش توسعهای و مبتنی بر مطالعه کتابخانهای به انجام رسیده است و از میان 47 مقاله منتشر شده در مجلات معتبر علمی در حوزه مدیریت دانش، تعداد 12 مدل استخراج شده و از میان آنها 4 مدل که دارای کاربرد عام بوده و اعتبارسنجی آنها نیز گزارش شده بود به عنوان مدلهای منتخب جهت بهکارگیری در ارتباط دانشگاه و صنعت بررسی و مقایسه شدهاند. در این مقایسه تطابق این مدلها با رهیافتهای مذکور مورد بررسی قرار گرفته و استفاده از این مدلها در ارتباط صنعت و دانشگاه امکانسنجی شده است. سپس با استفاده از نتایج حاصل از مقایسه، یک چارچوب مفهومی برای مدلسازی جریان دانش در ارتباط صنعت و دانشگاه ارائه شده که با استفاده از آن میتوان یک نگرش جامع به مدلسازی جریان دانش در ارتباط صنعت و دانشگاه داشت. این چارچوب مبتنی بر چارچوب زکمن است و چهار جنبه از چارچوب زکمن را از شش منظر و سطح وقوع جریانهای دانشی برای مدلسازی جریانهای دانش میان دانشگاه و صنعت بررسی میکند. ارزیابی چارچوب ارائه شده از طریق ارائه مدل جریان دانش صنعت و دانشگاه به انجام رسیده است.
پرونده مقاله
موتور محرک اقتصاد دانشبنیان شرکتهای دانشبنیان هستند. این شرکتها به منظور همافزایی علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانش محور، تحقق اهداف علمی، اقتصادی و تجاری سازی نتایج تحقیق و توسعه در حوزه فناوریهای برتر نقش دارند. اما به دلیل ریسکهای ذاتی و ویژگیهای خاص، یکی از چالش چکیده کامل
موتور محرک اقتصاد دانشبنیان شرکتهای دانشبنیان هستند. این شرکتها به منظور همافزایی علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانش محور، تحقق اهداف علمی، اقتصادی و تجاری سازی نتایج تحقیق و توسعه در حوزه فناوریهای برتر نقش دارند. اما به دلیل ریسکهای ذاتی و ویژگیهای خاص، یکی از چالشهای موفقیت این شرکتها، تداوم رشد و پایداری آنها میباشد. این مقاله با هدف شناسایی عوامل رشد و پایداری شرکتهای دانشبنیان در ایران انجام شده است. در این راستا از رویکرد کیفی جهت تبیین و شناسایی عوامل موثر بر رشد و پایداری شرکتهای دانشبنیان استفاده شد. از نظر روش اجرای تحقیق از روش مصاحبه ساختاریافته بهره گرفته شد. جامعۀ آماری مورد بررسی، شرکتهای مستقر در پارکهای علم و فناوری میباشد. نمونۀ آماری متشکل از 30 نفر از مدیران شرکتهای دانشبنیان موفق مستقر در پارکهای علم و فناوری میباشد که از روش نمونهگیری هدفمند قضاوتی استفاده شده است. یافتههای تحقیق بیانگر آن است که در موردهای منتخب از شرکتهای دانش بنیان، مهمترین دسته از عوامل اثرگذار بر رشد و پایداری شرکتهای دانشبنیان عبارتاند از: ویژگی موسسان، مشخصات عمومی شرکت، ایده محوری شرکت، نیروی انسانی، بازار و رقابت، سازماندهی، زیرساختها، تأمین مالی و عوامل محیطی.
پرونده مقاله
این مقاله به بررسی روابط میان مدیریت منابع انسانی استراتژیک، فرهنگ سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی پرداخته است. هر چند مدیریت منابع انسانی استراتژیک و فرهنگ سازمانی از عوامل مهم تاثیر گذار بر رفتارهای شهروندی در سازمان به شمار میآیند، لیکن در خصوص چگونگی تأثیرگذاری ای چکیده کامل
این مقاله به بررسی روابط میان مدیریت منابع انسانی استراتژیک، فرهنگ سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی پرداخته است. هر چند مدیریت منابع انسانی استراتژیک و فرهنگ سازمانی از عوامل مهم تاثیر گذار بر رفتارهای شهروندی در سازمان به شمار میآیند، لیکن در خصوص چگونگی تأثیرگذاری این دو عامل بر رفتارهای شهروندی سازمانی تحقیقات کمی انجام گرفته است. هدف اصلی از انجام این تحقیق، ترسیم روابط میان این سه متغیر مهم سازمانی به شکلی روشن و مشخص، با توجه به آزمون دو مدل مفهومی پیشنهادی بوده است. روش مورد استفاده در تحقیق نیز پیمایشی- همبستگی و بطور مشخص مبتنی بر مدل معادلات ساختاری بوده است. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که رویکرد جبرگرایی فرهنگی و انطباق مدیریت منابع انسانی استراتژیک مورد پذیرش قرار گرفته است. بنابراین دررابطه بین سه متغیر تحقیق، مدیریت منابع انسانی استراتژیک نقش میانجی دارد. در پایان نیز بر اساس هدف مطالعه، مدل مفهومی ارائه و بر مبنای محدودیتهای تحقیق، پیشنهاداتی برای تحقیقات آتی ارائه گردیده است. کلید واژهها: فرهنگ سازمانی، مدیریت منابع انسانی استراتژیک، رفتار شهروندی سازمانی، مدل معادلات ساختاری
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر بر طراحی محصول جدید در صنعت لوستر ایران انجام شد و از نوع ترکیبی کمی – کیفی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه تولیدکنندگان و فروشندگان بود که در بخش کیفی با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند (قضاوتی)16 نفر از تولیدکنندگان با سابقه ی صنعت چکیده کامل
این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر بر طراحی محصول جدید در صنعت لوستر ایران انجام شد و از نوع ترکیبی کمی – کیفی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه تولیدکنندگان و فروشندگان بود که در بخش کیفی با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند (قضاوتی)16 نفر از تولیدکنندگان با سابقه ی صنعت لوستر ایران به عنوان نمونه بخش کیفی پژوهش و در بخش کمی با استفاده از روش نمونهگیری طبقه ای – تصادفی 120 تولید کننده و230 فروشگاه به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند . از طریق تحلیل محتوای پژوهشهای داخل و خارج از کشور و همچنین مصاحبههای انجام شده، پرسشنامه محقق ساخته طراحی و اجرا شد. با توجه به ارزیابی نظرات آنان، از بین 22 مورد از عوامل مؤثر بر طراحی محصول جدید ، عواملی چون "برخورداری از مهارت های فنی"، "جذابیت لوستر برای بازار"، "در نظر گرفتن دکوراسیون داخلی منازل و طراحی بر مبنای آن"، "تلفیق مدل های قدیمی و جدید" و "یکتایی و منحصر به فردی لوستر" ، "در نظر گرفتن رده های متفاوت توان مالی مشتریان"، "توجه به احساس ایجاد شده در مشتری پس از دیدن لوستر"، " ارتباط رو در روی طراحان با مشتری و لمس نیاز و سلیقه ی او"، " مشاهده ی کالاهای موجود بازار با تردد در مراکز فروش"و "داشتن دید هنری" ، از مهمترین عوامل مؤثر بر طراحی لوستر جدید شدند.
پرونده مقاله