Subject Areas : Special
ali bitab 1 , seied sepehr ghazinori 2 * , ahmad firouzabadi 3
1 - Tarbiat Modares University
2 -
3 - Tehran University
Keywords:
Abstract :
ارائه مدلی برای تحليل پيامدهاي سرمايه اجتماعي درحوزه نوآوری
علی بیتعب* سید سپهر قاضی نوری** سید احمد فیروزآبادی***
*دانشجوی دکتری سیاستگذاری علم و فناوری، دانشگاه تربیت مدرس
**دانشیار، دانشگاه تربیت مدرس
***استادیار، دانشگاه تهران
تاریخ دریافت: 16/3/91 تاریخ پذیرش: 3/6/91
چكيده
سرمايه اجتماعي يكي از مفاهيمي است كه در دو دهه اخير به طور جدي مورد توجه بسياري از محققان و صاحبنظران حوزههاي مختلف اجتماعي، اقتصادي و سياستگذاري قرار گرفته است. هر چند که همچنان خلأ وجود يک مدل جامع و کاربردي براي تبيين اين مفهوم به چشم ميخورد. بدين منظور پژوهش حاضر، ضمن بررسي نظريههاي موجود، سطح تجميع، گونه، بعد و شاخص به عنوان چهار جزء اصلي تبيين کننده سرمايه اجتماعي انتخاب و بر اين اساس يک چارچوب مفهومی جديد استخراج و ارائه نموده است. همچنين روابط درون هر يک از اجزا به همراه روابط بين اجزاي چهارگانه مدل نيز تبيين گرديده است. سنجش اعتبار اين مدل به روش پنل اعتبارسنجي محتوايي با حضور 30 نفر از محققين حوزه سرمايه اجتماعي نشان ميدهد که کليات مدل با "نسبت اعتبار محتوايي (CVR)" معادل 87/0 مورد تأييد قرار گرفته است. همچنين دو جزء ديگر نيز به ترتيب با اجزاي اصلي مدل نيز با نسبت اعتبار محتوايي 6/0 و 73/0 تأييد شدهاند. در نهایت نیز، تأثیر مثبت و منفی هر یک از اجزای مدل تأیید شده بر نوآوری از تحقیقات نظری و تجربی موجود استخراج و ارائه گردیده است.
كليد واژهها: سرمايه اجتماعي، نوآوری، پنل اعتبارسنجي محتوايي، نسبت اعتبار محتوايي
مقدمه
سرمايه اجتماعي به عنوان يكي از عوامل كليدي مؤثر بر توسعه، مورد توجه انديشمندان و صاحبنظران اين حوزه قرار گرفته است. به گونهاي كه نورث (1990و1997) آن را عامل اصلي كارآمدي نهادي برميشمرد. همچنين مير و استيگليتز (2000) نيز، به عنوان دو تن از برجستهترين صاحبنظران و نظريهپردازان توسعه، ضمن طرح سرمايههاي چهارگانه (فیزیکی، دانشی، انسانی و اجتماعی)، سرمايه اجتماعي را مهمترين سرمايه مورد نياز براي تحقق توسعه پايدار و رفع نارساييهاي نهادين برميشمرند. فیروزآبادی و همکاران (1389) نیز، رابطه میان توسعهیافتگی و سرمایه اجتماعی در استانهای کشور را بررسی نمودهاند.در حوزه اقتصاد نيز بسياري از محققين راجع به تأثير سرمايه اجتماعي بر عملكرد اقتصادي و رشد بهرهوري به مطالعات گستردهاي پرداختهاند (چين و همكاران، 2004؛ گرداشتاين، 2003؛ هليول، 1995؛ ايشام، 2002).در حوزه توسعهيافتگي مدني و وموفقيت حاكميتي نيز پاتنام (2005) با بررسي عوامل مؤثر بر موفقيت و شكست دولت محلي، ادعا نمود كه نحوه "زندگي مشاركتي1" و سطح "اعتماد اجتماعي2" تأثير جدي و عميقي بر موفقيت، كارآمدي عمومي دارد.
همچنين در حوزه نوآوری محققين متعددي به بررسي تأثير سرمايه اجتماعي پرداختهاند. فونتين (1998) در مقاله خود، سرمايه اجتماعي را به عنوان عامل كليدي توانمندساز نوآوري برميشمرد. مسكل (2000) نيز معتقد است سرمايه اجتماعي به افزايش رقابتپذيري و نوآوري كمك شاياني مينمايد. چو (2006) در بررسي تجربي خود نشان ميدهدكه همكاري بنگاهها در تحقيق و توسعه تأثير مثبت قابل توجهي بر سرعت نوآوري بنگاهها دارد.اما نكته قابل توجه اينجاست كه برخی از محقین حوزه نوآوری، نظریههای متفاوت و حتي متضادی را برای سرمایه اجتماعی مطرح نمودهاند.به عنوان مثال، پورتز (1998) معتقد است هنگامي كه يك كنشگر (فرد، گروه يا سازمان) محدوديت تعلق به يك شبكه را ميپذيرد، محدوديتهايي(مثلاً براي ارتباط با بيرون از شبكه، دسترسي به اطلاعات پيراموني و غيره) بر وي تحميل ميشود كهاین مسأله به نوبه خود، خلاقيت و يادگيري را تحت تأثير قرار ميدهد. پروساك (2001) نيز در مطالعات جداگانهاي نتايج مشابهي را مشاهده و گزارش نموده است. اوزي (1997) نيز معتقد است، وابستگي اعضاي يك گروه يا شبكه به عضو مركزي و وفاداري آنها به آرمانهاي گروه، ميتواند موجبات سكون و عدم پويايي لازم برای نوآوری را به دنبال داشته باشد. در تحقيق مشابهي پورتز و همكاران (1993) بروز رفتار غير عقلايي را از نتايج گروه گروه شدن بازيگران ميداند. كوهن و همكاران (2001) نيز معتقدند، عدم درك صحيح تغييرات محيط پيراموني و از دست دادن فرصت همكاري با بيرونيها از معايب اعتماد و روابط در هم تنيده گروهي است. داسگوپتا (2000) و چو و همكاران (2006) نيز در تحقيقات جداگانهاي تأثير منفي سرمايه اجتماعي بر نوآوري را نتيجهگيري نموده است.
به طور كلي ميتوان ديدگاههاي مختلف راجع به تأثيرات سرمايه اجتماعي را ميتوان در دو دسته كلي پيامدهاي مثبت و منفي تقسيمبندي نمود كه برخي از اين ديدگاهها در جدول 1 آورده شده است.
با توجه به منابع مورد اشاره در این مطالعه (جدول 1) میتوان نقشه کلان تأثیر سرمایه اجتماعی بر نوآوری را ترسیمنمود. در این نقشه، که در شکل 1 نشان داده شده، سرمایه اجتماعی از طریق افزایش هزینه تغییرات و افزایش ارزش (ارتباط با) شرکا و همکاران منجر به کاهش نوآوری از مسیر کاهش فضای رقابتی و افت خلاقیت فردی گردیده است. همچنین با توجه به کاهش امکان سوء استفاده از فرصتها و کاهش هزینه مبادلات، زمینه دسترسی به منابع و افزایش ظرفیت جذب و یادگیری فراهم شده کهاین تغییرات به نوبه خود موجبات ارتقای نوآوری را فراهم میآورد.
بنابراين چنين سؤالي مطرح ميگردد كه چطور ميتوان وجود تبعات متفاوت و در برخي موارد متناقض سرمايهاجتماعي بر نوآوری را توضيح داد و استدلال نمود؟ از اينرو، مقاله حاضر تلاش نموده است با بررسي عميقتر سرمايه اجتماعي و واكاوي اجزاي مختلف آن، چارچوب نظري كارآمدي را استخراج نمايد تا بتواند تفاوتها و تناقضات موجود در تبعات سرمايه اجتماعي بر نوآوری را توضيح دهد.همچنین بر اساس چارچوب نظری ارائه شده، تأثیر هر یک از اجزای سرمایه اجتماعی بر نوآوری مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
[1] - Associational Life
[2] - Social Trust
جدول 1: جمعبندي پيامدهاي مثبت و منفي سرمايه اجتماعي
پيامدهاي مثبت سرمايه اجتماعي | پيامدهاي منفي سرمايه اجتماعي |
· کاهش سوء استفاده از شرکا (پاتنام، 1995) · تسهیل دسترسی به منابع مشترک (فوکویاما، 1995) · كاهش هزينه مبادلات (فوکویاما، 1995) · رشد شبکههای همکاری (کاواچی، 1997) · تأثير مثبت بر همكاري بلند مدت بنگاهها (چو، 2006) · افزايش رقابتپذيري و نوآوري (ماسکل، 2000) · تسهیل انباشت و جذب تجربیات (ایشام، 2002) | · كاهش عقلانيت به دلیل افزایش ارزش شرکا (پورتز، 1998) · وابستگي ساير اعضا به عضو مركزي شبكه (اوزی، 1997) · انحصارگرایی در اثر طرد بازيگران بيروني1 (پورتز، 1998) · محدوديت آزادي فردي2 (پورتز، 1998) · كاهش تدريجي پويايي و خلاقيت (پورتز، 1998) · مقاومت در برابر تغییرات و ارزشهاي نوظهور (پورتز، 1998) · آسیب دیدن فضای رقابتی (کوهن، 2001) |
شکل 1: نقشه کلان تأثیر سرمایه اجتماعی بر نوآوری (ارائه شده توسط مؤلفین)
[1] - Exclusion of Outsiders
[2] - Restriction on Individual Freedom
از اينرو، در بخش دوم مقاله ادبيات نظري حوزه سرمايه اجتماعي مورد بررسي قرار گرفته و در بخش سوم بر اساس ادبيات مورد بررسي، چارچوب اوليه استخراج و جزييات آن نيز تشريح گرديده است. در بخش چهارم تحقیق حاضر اعتبار مدل پیشنهادی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در بخش پایانی مقاله نيز پيامدهاي هريک از اجزاي سرمايه اجتماعي بر نوآوری بر اساس چارچوب پيشنهادي تبيين گرديده است.
خاستگاه نظري و تبيين مفهومي سرمايه اجتماعي
ريشه طرح مفهومي سرمايه اجتماعي را به دوركهايم، زيمل، ماركس و وبر نسبت ميدهند و خاستگاه نظري آن را "تئوري مبادلات اجتماعي1" و "تئوري قرارداد روانشناختي2" بر ميشمرند (سایبرت، 2001). هر چند اين موضوع با مفهوم جديد و امروزي آن براي اولين بار توسط بورديو (1979و1986) مطرح گرديد. وي با طرح مفهوم سرمايه اجتماعي در بستر نگاه تئوري انتقادي به جامعه در كتاب معروف خود با عنوان "برتري"ضمن اشاره به نقش اشكال گوناگون سرمايه (اعم از فيزيكي، انساني، اجتماعي و ...) به عنوان منابع اصلي بازتعريف روابط نابرابر قدرت در جامعه، سرمايه اجتماعي را نيز به عنوان يكي از گونههاي سرمايه مورد بررسي قرار داده و جايگاه آن را در تنظيم روابط قدرت ميان صاحبان قدرت و سرمايه مورد كنكاش قرار ميدهد.سرمايه اجتماعي از منظر بورديو، فرد محور3 بوده و كاربرد سرمايه براي آن، ماهيت نمادين داشته تا بتواند پديدهاي رايج در جامعه طبقهاي4 را به خوبي توصيف كند. آدام و همكاران (2003)، رويكرد بورديو را در چارچوب نگاه جامعه شناسانه صرف، طبقهبندي ميكنند.
پس از آن، كلمن ( 1988 و 1990) چارچوب نظري بحث را ارائه و تكميل نمود. وي نيز يك جامعه شناس است كه از طريق نظريه انتخاب عقلايي، گرايشاتي به ديگاههاي اقتصادي نيز دارد. لذا در توصيف سرمايه اجتماعي تلقيقي از علوم اجتماعي و اقتصادي را به كار ميگيرد.كلمن معتقد است كه سرمايه اجتماعي يك نهاد واحد نبوده بلكه مجموعهاي از نهادها هستند كه داراي كاركرد و و يژگي مشتركي هستند: همگي شامل بُعدي از ساختار اجتماعياند كه عملكرد افراد درون آن ساختار را تسهيل ميكنند. وي همچنين معتقد است كه سرمايه اجتماعي ميتواند سه شكل را به خود بگيرد: اول، اجبارها و انتظاراتي است كه بر اساس قابليت اعتماد در محيط اجتماعي وجود دارد. دوم، ظرفيت گردش اطلاعات درون ساختار اجتماعي براي ايجاد مبناي عمل ميباشد. سوم، وجود هنجارهاي داراي ضمانت اجرايي مؤثر است. كلمن با تكميل نگاه بورديو، سرمايه اجتماعي را از مفهومي فرد محور به جامعه محور5 ارتقا داده و معتقد است كه اين سرمايه متعلق به گروه، سازمان، نهاد يا جامعه است. همچنين بر خلاف بورديو، كلمن دست به مطالعات تجربي و تدوين شاخصهايي براي (اندازهگيري) سرمايه اجتماعي زد. همچنين وي گستره مفهوم را از سطح نخبگان6 (كه توسط بورديو مطرح شده بود) به ساير اقشار (غير نخبگان) تسري بخشيد.
در حال حاضر، به دليل گسترش بحث از سطح آكادميك به حوزه وسيعتر اجتماعي توسط پاتنام (1993، 1995 و 2000) اين بحث بيشتر با نام وي شناخته ميشود. پاتنام به عنوان يك نظريهپرداز علوم سياسي اين حوزه، تمركز خود را بر شبكههاي اجتماعي قرار داده و آن را اينگونه تعريف ميكند: شبكهها، هنجارها و اعتماد كه كنشگران را قادر ميسازد تا به نحو مؤثرتري اقدام به همكاري جهت تحقق اهداف مشترك نمايند. وي همچنين با توجه به شواهد و آمار نشان ميدهد كه عضويت فعال شهروندان در گروههاي اجتماعي در حال كاهش بوده و همين امر مشاركت عمومي در مسائل سياسي، مذهبي و مدني را دچار خلل نموده است. پاتنام نيز اين ايده را تأييد نمود كه سرمايه اجتماعي جزو ويژگيهاي جامعه به حساب ميآيد. آدام (2003) مطالب مطرح شده توسط 3 انديشمند برتر اين حوزه را در قالب جدول 2 جمعبندي نموده است.
گونههاي سرمايه اجتماعي
تلاش براي تميز ضمني گونههاي سرمايه اجتماعي را ميتوان به كلمن نسبت داد. هر چند تفكيك صريح و دستهبندي اوليه گونههاي سرمايه اجتماعي را بايد به واليس و كروكر (1998) نسبت داد. هرچند پس از آن در مطالعات ديگري نيز اين كار انجام گرفت. (به عنوان مثال رجوع شود به: نارايان و همكاران 1999، هالپرن و ديگران 2002 و دولفزما و همكاران2003)
يكي از مرسومترين تقسيمبنديهاي انجام شده براي تفكيك انواع سرمايه اجتماعي، مطالعه آدلر و همكاران (2002) است. تقسيمبندي ارائه شده توسط اين محققين عبارت است از:
پيوندي7: اين نوع اشاره به تعاملات، ارتباط و اعتماد ميان افراد يا گروههاي فشرده، بسته، همگن و همرده مانند: اعضاي خانواده و دوستان صميمي دارد. از اين گونه با عنوان " داخلي" نيز ياد ميشود.
[1] - Social Exchange Theory
[2] - Psychological Contract Theory
[3] - Egocentric
[4] - Class Society
[5] - Sociocentric
[6] - Elite
[7] - Bonding
جدول 2: نظرات 3 دانشمند صاحب نظر حوزه سرمايه اجتماعي (آدام، 2003)
نام محقق | تعريف ارائه شده | سطح تحليل | منظر تحليل |
بورديو | منبعي بر كسب سرمايه اقتصادي | افراد (داراي سرمايه)در مقابل افراد (فاقد سرمايه) | اقتصادي |
كلمن | منبعي براي كسب منفعت جمعي (گروه يا شبكه) | افراد عضو گروه در مقابل غير اعضا | منابع انساني |
پاتنام | منابع تسهيلكننده جهتنيل به هدف مشترك | سياسي و ملي | دموكراسي و جامعه مدني |
· آوندي1: اين گونه اشاره به اعتماد و ارتباط ميان طيف گستردهاي از گروهها و افراد از طبقههاي مختلف دارد كه در آن تعاملات ميان بازيگران مختلف پراكنده شده است.اين نوع سرمايه اجتماعي را " بيروني" نيز ميگويند (Adler et al, 2002).
سطوح سرمايه اجتماعي
وجود سرمايه اجتماعي در سطوح مختلف در تحقيقات بسياري مورد اشاره قرار گرفته است. به عنوان مثال كلمن (1998) معتقد است كه سرمايه اجتماعي يك كالاي عمومي است كه متعلق به شخص نيست، بلكه متعلق به گروه يا جامعه است. بر خلاف وي، داسگوپتا (1999) و فوكوياما (2001) معتقدند كه سرمايه اجتماعي يك كالاي خصوصي به حساب ميآيد كه ميتواند اثرات بيروني مثبت يا منفي داشته باشد. اين در حالي است كه گروهي از محققين بيان ميكنند كه سرمايه اجتماعي ميتواند در سطوح مختلف (از فردي گرفته تا جمعي و گروهي) پديدار گشته و بر اين اساس ميتواند شكل كالاي عمومي يا كالاي خصوصي به خود بگيرد (آلدریج، 2001).
چو (2003) در تحقيق خود تقسيم بندي سه گانه خرد، مياني و كلان را براي سطوح سرمايه اجتماعي به نحو ذيل بر ميشمرد. سطح خرد به سرمايه اجتماعی ميان افراد حاضر در يك مجموعه و گروهاشاره دارد. سطح ميانيناظر به سرمايه اجتماعي ميان سازمانها و نهادهاي مختلف با يكديگر ميباشد.
در سطح کلان نیز این سرمایه به صورت فراگير در سطح جامعه (ميان دولت- ملت، مردم- نهادهاي عمومي- حاكميت- عموم مردم) موجود است. ناطقپور و همکاران (1385) با بهرهگیری از سطحبندی فوق اقدام به ارائه چارچوب مفهومی برای دستهبندی انواع سرمایه اجتماعی نمودهاند. در يك سطحبندی ساده اما كارآمد و مفيد، نيوتن (1997) معتقد است كه سطوح سرمايه اجتماعي را ميتوان به دو سطح فردي2 و جمعي3 تقسيم نمود.
مؤلفههاي سرمايه اجتماعي
يكي از ملاحظاتي كه خطاي اندازهگيري كمي و تبيين كيفي مفهوم سرمايه اجتماعي را به حداقل ميرساند،انتخاب مؤلفههاو به دنبال آن شاخصهاي جامع و مانع براي سرمايه اجتماعي است. كاسا (2009) در مقالهاي كه به منظور بررسي مؤلفههای مختلف سرمايه اجتماعي بر فعاليتهاي نوآورانه در مجله تكنويشن منتشر نموده است، مؤلفههای ذيل را پيشنهاد ميكند: اعتماد عمومي و شبكهها- اعتماد نهادي- هنجارهاي كمك به همنوع - هنجارهاي مشاركت فعال اجتماعي- مشاركت مدني- و هنجارهاي نظم بخشي (عمومي). پارتس و همكاران (2007) كه پژوهش نسبتاً مفصلي را در دانشكده مديريت و اقتصاد دانشگاه تارتو در سال 2007 به پايان رساندهاند، در تحليل كمي خود و به كمك معادلات ساختاري، مؤلفههای ذيل را برای سرمايه اجتماعي معرفي نمودهاند: شبكههاي رسمي (گونههاي اولسون و پاتنام)، شبكههاي غيررسمي، مشاركت مدني، اعتماد نهادي، هنجارهاي عمومي. در تحقيق انجام گرفته توسط ناهاپيت و همكاران (1998) نيز-كه از نظر مفهومي شباهت بسيار زيادي به چارچوب سوگوان (2009) و همكاران دارد- 3 مؤلفه ذيل براي سرمايه اجتماعي چنين معرفي شدهاند:
· مؤلفه ساختاري: ناظر به ويژگيهاي نظام و شبكه اجتماعي به عنوان يك كل ميباشد. پيكرهبندي شبكهاي، ارتباطات شبكهاي و سازماندهي مناسب مؤلفههاي 3 گانه اين مؤلفه به شمار ميروند.
· مؤلفه ارتباطي: ناظر به ارتباطات افراد بر اساس پيشينه تعاملات آنها ميباشد. مؤلفهي اصلي اين مؤلفه عبارت از اعتماد ميباشند.
· مؤلفه شناختي: ناظر به گونهاي از منابع است كه منجر به درك و تفسير مشترك و همچنين شكلگيري نظام معنايي مشترك بين اعضاي مختلف ميگردد. فرهنگ، نرمها و هنجارهاي مشترك، نيز مؤلفههاي تشكيل دهنده اين مؤلفه به شمار ميروند.
[1] - Linking
[2] - Individual
[3] - Aggregate
جدول 3: مقايسه و جمعبندي ابعاد سرمايه اجتماعي (ارائه شده توسط مؤلفين)
| ناهاپيت | سوگوان | پاتريس | كاسا | توضيح مؤلفه پيشنهادي | پکستون |
مؤلفه اول | ساختاري | فعاليت جمعي | شبكههاي رسمي و غير رسمي، فعاليت گروهي | مشاركت مدني | تعاملات اجتماعي در قالب عضويت درگروهها | ساختاري |
مؤلفه دوم
| ارتباطي | اعتماد عمومي و نهادي | اعتماد | اعتماد | اعتماد مردم به يكديگر و اعتماد مردم به نهادهاي عمومي و دولتي | شناختي
|
شناختي | هنجارها | هنجار عمومي | هنجار (كمك به هم نوع، مشاركت) هنجار عمومي | هنجارها و قواعد حاكم بر نظم بخشي به جامعه، هم نوع دوستي و حس مشاركتجويي |
آدلر و همکاران (2002) در مروری جامع، ضمن برشمردن دستهبندیهای موجود، نقط قوت و ضعف هریک را بر میشمرد و در نهایت تقسیمبندی ارائه شده توسط پکستون و همکاران (1999) را که در آن مولفههای دوگانه ساختاری و محتوایی برای تبیین سرمایه اجتماعی پیشنهاد شده را مناسبترین تقسیمبندی معرفی نموده و از آن در تبیین تبعات سرمایه اجتماعی بهره گرفتهاند. با توجه به منابع مورد اشاره در بالا، که در جدول 3 نیز نشان داده شده است، تحقيق حاضر دو مؤلفه ساختاري و شناختي را به عنوان مؤلفههاي سرمايه اجتماعي پذيرفته است.
روش شناسی
دای (1995) ويژگيهاي چهارگانهای را براي يک مدل برميشمرد:
1. به راحتي قابل فهم و ارزيابي باشد.
2. منطبق با واقعيت باشد و بتوان شواهد عملي براي آن ارائه نمود.
3. بتواند چارچوب مناسبي براي سنجش نظريههاي موجود ارائه دهد.
4. ساختار آن داراي ارتباط منطقي و قابل دفاع با يکديگر بوده و پيکره بندي کلي آن نيز به صورت منطقي قابل دفاع باشد.
ونیکس (1996)، ضمن تأیید رویکرد دای در سنجش اعتبار مدلهای نظری، معتقد است ارزش هر نظريه يا مدل پيشنهادي به اعتبار محتوايي و ساختاري آن ميباشد. وی با برشمردن روشهای کیفی مورد استفاده برای تایید محتوای مدلهای نظری، روش "پانل ارزیابی محتوايي1" را -که در سال 1975 توسط لاوش پیشنهاد گردید- به عنوان یکی از روشهای کارآمد ارزیابی محتوا بر شمرده است. لذا تحقیق حاضر نیز از این روش برای اعتبارسنجی مدل پیشنهادی بهره گرفته است. جزئیات این روش در این بخش آورده شده است. لاوش (1975) در مقاله خود با عنوان رويکردي کمي در اعتبار محتوايي تحقيقات روانشناسي روش پيشنهادي خود را چنين شرح ميدهد: "براي داوري راجع به کليات مدل و اجزاي آن در حوزه تخصصي ميبايست تعدادي از متخصصين حوزه را انتخاب و از تک تک آنها خواست تا راجع به کليات و هر يک از اجزاي مدل يکي از
3 گزينه زیر را انتخاب کنند."
5. بي اهميت/ غير کاربردي است.
6. ميتواند باشد ولي ضروري نيست.
7. مهم/ بسيار کاربردي است.
پس از آن ميبايست با استفاد از فرمول زير، رتبه اعتبار محتوايي2 (CVR) براي هر يک از موارد به صورت جداگانه محاسبه و گزارش گردد:
CVR= (ne- (N/2))/0.5N
در رابطه بالا، N تعداد کل افراد شرکت کننده در پانل است و ne نيز تعداد افرادي است که گزينه مهم/بسيار کاربردي را نتخاب نمودهاند. بنابراين چنانچه کليه شرکتکنندگان گزينه سوم رانتخاب کنند، CVR=1 خواهد بود و در صورتي که تنها نيمي از افراد، گزينه سوم را انتخاب نمايند، CVR=0 خواهد شد. لذا چنانچه بيش از نيمي از شرکت کنندگان و کمتر از همه آنها اين گزينه را انتخاب نمايند، CVR عددي بين صفر تا يک خواهد بود که حداقل قابل قبول براي تأييد محتواي مدل بسته به تعداد افراد شرکت کننده در پانل بر اساس جدول 5 خواهد بود. لذا در صورتي که CVR به دست آمده
[1] - Content Evaluation Panel
[2] - Content Validity Ratio
شكل 2: شماي چارچوب مفهومی پيشنهادي براي تبيين سرمايه اجتماعي (ارائه شده توسط مؤلفين)
براي هر سؤال مساوي يا بالاتر از حداقل اشاره شده در اين جدول باشد، آن جزء تأييد محتوايي گرديده و در غير اين صورت آن جزء از نظر محتوايي تأييد نشده است.
در این روش با افزايش تعداد خبرگان، حداقل CVR مورد نياز کاهش مييابد. بدين معني که در پانلهاي بزرگتر با اجماع نسبي نيز مدل تأیيد ميگردد. به عنوان مثال در يک پانل 5 نفره، اجماع همه اعضا برای تأييد مدل ضروري است، اما در پانل خبرگان 40 نفره، در صورت تأييد 26 نفر از اعضا، مدل حداقل نصاب لازم راي تأيید را به دست خواهد آورد.
یافتههای پژوهش
با توجه به عناصر مطرح شده در بخش پيشين، چارچوب مفهومي ذيل براي سرمايه اجتماعي پيشنهاد شده است.
بنابراين به منظور تبيين نظاممند و جامع سرمايه اجتماعي ميبايست به سه سؤال ذيل پاسخ داد:
1. كدام نوع از سرمايه اجتماعي؟
2.كدام مؤلفه از سرمايه اجتماعي؟
3. در چه سطحي از تجمیع؟
تشريح اجزاي چارچوب پيشنهادي
همانگونه كه از كليات چارچوب فوق نيز برميآيد، گونه، سطح تجميع و مؤلفه وجوه اصلی مدل مذكور ميباشند. به منظور نمايش بهتر اجزاي سرمايه اجتماعي و نسبت آنها با يكديگر، جزييات بيشتري از چارچوب پيشنهادي در شکل 3 آورده شده است.
بر اين اساس ميتوان اجزاي هشتگانه نشان داده شده در کل بالا را به عنوان عناصر تبيينكننده سرمايه اجتماعي در نظرگرفت و بر اين اساس اقدام به اندازهگيري (كمي) هر يك
شكل 3: نماي 3 بعدي مدل پيشنهادي (ارائه شده توسط مؤلفين)
از اجزا يا بررسي پيامد/پيامدهاي هر كدام از عناصر در حوزه اقتصادي، اجتماعي يا علم و فناوري نمود. اجزاي هشت گانه فوق در جدول 4 به صورت مشروحتر تبیین گردیده است.
روابط ميان اجزاي چارچوب پيشنهادي
در اغلب مطالعات انجام گرفته، اينكه كدام مؤلفه از سرمايه اجتماعي در چه سطحي و در قالب كدام نوع پديدار ميگردد، به صورت يك پيوستار خطي نشان داده ميشود. بدين معنا كه محقق براي زير بخشهاي هر كدام از اجزا نقش جايگزيني1 در نظر ميگيرد (شکل 4) (براي مثال مراجعه شود به کلمن، 1990؛ برت، 1992؛ آدلر و همکاران، 2002).
[1] - Substitute
جدول4: نمايش تفصيلي اجزاي هشتگانه پيشنهادي (ارائه شده توسط مؤلفين)
بعد | سطح تجميع | گونه | توضيحات |
ساختاري | خرد (بين افراد) | پيوندي (نزديك و قوي) | شبكه در هم تنيده از تعاملات و ارتباطات بين افراد همسطح، همگون و نزديك به هم (جزء 1) |
آوندي (دور و ضعيف) | شبكهاي گسترده از تعاملات و ارتباطات بين افراد غير همرده، ناهمگن و دور از يكديگر (جزء 2) | ||
كلان (جمعي) | پيوندي (نزديك و قوي) | شبكه در همتنيده بين گروهها، نهادها و سازمانهاي همسطح، همگون و نزديك به هم (جزء 3) | |
آوندي (دور و ضعيف) | شبكه گسترده و پراكنده تعاملات بين سازمانهاي غير همرده، ناهمگن و دور از يكديگر (جزء 4) | ||
شناختي | خرد (فردي) | پيوندي (نزديك و قوي) | وجود اعتماد، ارزشها و آرمانهاي مشترك بين افراد همسطح، همگون و نزديك به هم (جزء 5) |
آوندي (دور و ضعيف) | وجود اعتماد، ارزشها و آرمانهاي مشترك بين افراد غير همرده، ناهمگن و دور از يكديگر (جزء 6) | ||
كلان (جمعي) | پيوندي (نزديك و قوي) | وجود اعتماد، ارزشها و آرمانهاي مشترك بين گروهها و سازمانهاي همسطح، همگون و نزديك به هم (جزء 7) | |
آوندي (دور و ضعيف) | وجود اعتماد، ارزشها و آرمانهاي مشترك بين گروهها و سازمانهاي غيرهمرده، ناهمگن و دور از هم (جزء 8) |
شكل 4: پيوستار خطي امکان جايگزيني در هر يک از اجزاي سرمايه اجتماعي
اما بررسيهاي تجربي نشان ميدهد كه تعريف نقش مكمل1 برايزيربخشها، توضيحدهندگي بسيار بهتري دارند. (پکستون، 1999؛ مک فایدن 2004؛ روست، 2006). در این رویکرد، به جای پیوستار خطی مورد اشاره در رویکرد جایگزینی، هر کدام از زیربخشها به صورت مستقل از دیگری فرض شده و در یک نمای دو بعدی اثر مکمل بودن اجزا نمایش داده میشود. بنابراين در بخشهای آتی تحقیق حاضر با الهام از الگوي مکمل بودن براي هر كدام از اجزاي سه گانه، سه پيوستار دوگانه (شکلهای 5 تا 7) رسم گردیده تا بتوان اثر مكمل بودن را در هر کدام از آنها نشان داد.
مؤلفههاي سرمايه اجتماعي
· همانگونه كه پيشتر نيز شرح داده شد، بعدهاي ساختاري و شناختي به عنوان دو مؤلفه اصلي سرمايه اجتماعي در تحقيق حاضر پذيرفته شدهاند. بنابراين در يك فرايند منطقي ميتوان – همانگونه كه در شكل 5 نشان داده شده- چهار حالت مختلف را براي اين دو بعد در نظر گرفت كه يكي غير قابل قبول است (اصلاً سرمايه اجتماعي نيست) و سه حالت ديگر (نواحي الف تا ج) شايان بررسي ميباشند.
· ناحيه الف (سرمايه اجتماعي بالا- حالت ايدهآل): در ای ناحیه هر دو بعد ساختاري و شناختي سرمايه اجتماعي مقادیر بالایی دارند. بدین معنا که هم ساختار شبکهای و ارتباطات بالاست و هم اعتماد بین اعضای شبکه بالاست.
شكل 5: نمايش حالتهاي مختلف مؤلفههاي سرمايه اجتماعي
· ناحيه ب (ساختار شبكهاي ناپايدار- ساختار خالي از محتوا): در اين ناحيه، عليرغم بالا بودن بعد ساختاري كه حاكي از وجود تعاملات بالا و ساختار شبكهاي است، اعتماد و نرمهاي مشترك در سطح پاييني قرار دارد. بنابراين ميتوان از اين ناحيه با عنوان شبكههاي مهندسي شده (از بالا به پايين) كه داراي پايداري چنداني نيستند ياد نمود.
· ناحيه ج (سرمايه اجتماعي بالقوه): اين ناحيه نيز بيانگر حالتي است كه عليرغم وجود ظرفيتهاي بالقوه ناشي از اعتماد متقابل و آرمانهاي مشترك، ساز و كارهاي همكاري به خوبي تعريف نشدهاند.
سطوح سرمايه اجتماعي
براي سطوح سرمايه اجتماعي نيز تحليلي مشابه مؤلفهها را ارائه نمود. بدين معنا كه با در نظر گرفتن دو سطح خرد و كلان براي سرمايه اجتماعي نواحي 3 گانه "ه" تا "و" را - مطابق شكل 6- ميتوان براي اين سطوح در نظر گرفت.
شكل 6: نمايش حالتهاي مختلف سطوح سرمايه اجتماعي
شكل 7: نمايش حالتهاي مختلف گونههاي سرمايه اجتماعي
· ناحيه د (سرمايه اجتماعي درون و برون سازماني): در اين ناحيه سرمايه اجتماعي هم ميان افراد و هم ميان گروهها بالاست.يعني هم تعاملات درونگروهي و بين گروهي و هم اعتماد و ارزشهاي مشترك درون و ميان گروهها وجود دارد.
· ناحيه ه (سرمايه اجتماعي درون سازماني): محدودهاي است كه اگرچه تعاملات و اعتماد بين افراد بالاست، اما اين موارد بين گروهها و سازمانها پايين است.
· ناحيه و (سرمايه اجتماعي برون سازماني): در اين حالت، سرمايه اجتماعي برون سازماني بالا و درون سازماني پايين است. اگرچه ممكن است موارد زيادي از اين حالت را نتوان يافت، اما چنين حالتي را ميتوان سرمايه اجتماعي ناپايدار نيز ناميد.
گونههاي سرمايه اجتماعي
در تحليلي مشابه آنچه در دو بخش پيشين انجام گرفت، ميتوان با تلاقي دو گونه پيوندي و آوندي براي سرمايه اجتماعي نواحي 3 گانه "ز" تا "ط" را - مطابق شكل 7- ميتوان براي اين سطوح در نظر گرفت.
· ناحيه ز (انسجام تعادلي): در اين ناحيه هر دو پيوند ضعيف و قوي بين افراد و گروههاي مختلف (اعم از همگن و غیر همگن) بالاست.
· ناحيه ح (در همتنيدگي بيش از حد2): محدودهاي است كه تعاملات و اعتماد بين افراد يا گروههاي همگن بالاست، اما اين موارد بين افراد و گروههاي دورتر و غير همگن پايين است.
· ناحيه ط (پيوندهاي ضعيف): در اين حالت، سرمايه اجتماعي بين بازيگران دورتر و غيرهمگن بالا و بازيگران همگن و نزديكتر پايين است. اگرچه ممكن است براي اين حالت نيز مثالهاي عيني زيادي نتوان يافت.
[1] - Complement
[2] - Over-Embeddedness
جدول 5: حداقل CVR قابل قبول جهت تأييد محتواي مدل (Lawsche 1975)
حداقل نسبت قابل قبول | تعداد خبرگان حاضر در پانل |
99/0 | 7-5 |
78/0 | 8 |
75/0 | 9 |
62/0 | 10 |
56/0 | 12 |
49/0 | 15 |
42/0 | 20 |
33/0 | 30 |
29/0 | 40 |
جدول 6: سؤالات مطرح شده در پانل ارزيابي محتوايي
رديف | متن سؤال |
1 | نظر شما راجع به کليات مدل پيشنهادي (شکل 2) چيست؟ |
2 | هر يک از اجزاي پيشنهادي مدل (جدول 4) را چگونه ارزيابي ميکنيد؟ |
3 | روابط دروني هر جزء (اشکال5 تا 7) تا چه اندازه مناسب تبيين شده است؟ |
جدول 7: ويژگيهاي جامعه آماري افراد حاضر در پانل
شاخص | وضعيت |
سن | 42-25 |
ميزان تحصيلات | 5 نفر دانشجوي کارشناسي ارشد، 10 نفر فارغ التحصیل کارشناسی ارشد،10 نفر دانشجوی دکتری، 5 نفر دکترای تخصصی |
ميزان آشنايي با مبانی نظری سرمايه اجتماعي | 19 نفر کاملاً آشنا (در 3 سال اخیر مقاله معتبر علمی، کتاب، رساله یا پایان نامهای در زمینه سرمایه اجتماعی منتشر نمودهاند، 11 نفر مسلط و به روز (در حال انجام تحقیق، رساله یا نگارش مقاله علمی، کتاب و پایان نامه در این زمینه میباشند) |
جدول 8: نتايج به دست آمده از پانل ارزيابي
متن سؤال | CVR | Min CVR | وضعيت (تأييد/ عدم تأييد) |
نظرتان راجع به کليات چارچوب پيشنهادي (اشکال 2 و 3) چيست؟ | 87/0 | 33/0 | تأييد بسيار قوي |
اجزاي پيشنهادي و روابط آنها را (جدول 4) را چگونه ارزيابي ميکنيد؟ | 6/0 | 33/0 | تأييد مناسب |
روابط دروني هر جزء (اشکال5 تا 7) تا چه اندازه مناسب تبيين شده است؟ | 73/0 | 33/0 | تأييد قوي |
آیا مدل پیشنهادی، عوامل اصلی و مهم را در نظر گرفته است؟ | 52/0 | 33/0 | تایید |
نتايج ارزيابي محتواي مدل
ابتدا مجموعه سؤالات مورد نياز طراحي گرديد و سپس با تشکیل پانل خبرگان متشکل از 30 محقق سرمايه اجتماعي، ضمن ارائه کليات و فضاي تحقيق، سؤالات مطرح و مورد پرسش قرار گرفت. حداقل نسبت قابل قبول در جدول 5، سوالات تحقيق در جدول 6 و ويژگيهاي جامعه آماري انتخاب شده براي پانل ارزيابي در جدول 7 آورده شده است.
بنابراين افراد فوق بر اساس سؤالات جدول 6 مورد پرسش قرار گرفته و پس از اخذ، تحليل و جمعبندي پرسشها، CVR مربوط به هر يک محاسبه گرديد که نتايج به دست آمده در جدول 8 گزارش شده است.
جدول 9: تأثیر نوآوری بر اجزای سرمایه اجتماعی
بعد | سطح تجميع | گونه | توضيحات | تأثیر مثبت بر نوآوری | منابع |
تأثیر منفی بر نوآوری | |||||
ساختاري | خرد (بين افراد) | پيوندي (نزديك و قوي) | شبكه در هم تنيده از تعاملات بين افراد همسطح، همگون و نزديك به هم (جزء 1) | توسعه دانش پایه اما در مقیاس کوچک از طریق انتقال دانشهای ضمنی و غیر رسمی در حوزههای تخصصی تقویت میگردد | Pery-Smith (2006) |
نوآوریهای بین رشتهای و سرریز دانش بین حوزهها ضعیف میگردد | McFadyen (2009) | ||||
آوندي (دور و ضعيف) | شبكهاي گسترده از تعاملات و ارتباطات بين افراد غير همرده، ناهمگن و دور از يكديگر (جزء 2) | انتقال دانش بین دانشندان حوزه مختلف توسعه یافته و دانش کاربردی و حوزههای چند رشتهای تقویت میگردد. | Uzzi (1997) | ||
نوآوریهای تدریجی گسترش یافته و نوآوری رادیکال کمتر میشود . | Adler (2002) | ||||
كلان (جمعي) | پيوندي (نزديك و قوي) | شبكه در همتنيده بين گروهها، نهادها و سازمانهاي همسطح، همگون و نزديك به هم (جزء 3) | همکاری گسترده بین نهادی، انتقال دانش صریح را به سرعت توسعه داده و نرخ یادگیری در حوزههای تخصی سطح کلان را به شدت افزایش میدهد. | Inkpen et al (2005) | |
شبکههای تخصصی اما فاقد ارتباط رسمی با یکدیگر انتقال اطلاعات، دانش و اطلاعات بازار در سطح کلان بین حوزهای را پرهزینه میسازد. | Hansen (1999) | ||||
آوندي (دور و ضعيف) | شبكه گسترده و پراكنده تعاملات و ارتباطات بين نهادها و سازمانهاي غير همرده، ناهمگن و دور از يكديگر (جزء 4) | نرخ تجاریسازی و توسعه بازار در سطح وسیعی از طریق کارگزاران فناوری و بازار توسعه مییابد | Hargadon (1997) | ||
به دلیل نبود چشمانداز همکاری نزدیک، انتشار و تبادل دانش ( هم ضمنی و هم صریح) با کندی و مشکل انجام میگیرد. | Capaldo (2007) | ||||
شناختي | خرد (فردي) | پيوندي (نزديك و قوي) | وجود اعتماد، ارزشها و آرمانهاي مشترك بين افراد همسطح، همگون و نزديك به هم (جزء 5) | اعتماد و ارزشهای مشترک بین افراد، هزینه همکاری و اشتراک منابع را به شدت کاهش داده و نرخ خطر پذیری، توسعه کسب و کار را به شدت توسعه میدهد. | Portes et al. (1993) |
اعتماد بیش از اندازه افراد به یکدیگرو وجود ارزشهای مشترک در جوامع در همتنیده و کوچک هزینه پذیرش تغییرات ناشی از نوآوری خارج از آن مجموعه را بالا میبرد. | McFadyen (2009) | ||||
آوندي (دور و ضعيف) | وجود اعتماد، ارزشها و آرمانهاي مشترك بين افراد بين افراد غير همرده، ناهمگن و دور از يكديگر (جزء 6) | اعتماد و ارزشهای مشترک دسترسی به منابع دانشی متنوع و گسترده را برای افراد مهیا میسازد. همین مسآله به نوبه خود سرعت خلق، توسعه و انتشار دانش را افزیش میدهد. | Weber et al. (2007) | ||
- |
| ||||
كلان (جمعي) | پيوندي (نزديك و قوي) | وجود اعتماد، ارزشها و آرمانهاي مشترك بين گروهها، نهادها و سازمانهاي همسطح، همگون و نزديك به هم (جزء 7) | ارزشهای مشترک و اعتماد قوی بین نهادهای همگون، هزینه همکاری در حوزههای تخصصی را افزایش داده و نوآوریهای رادیکال در محصولات را تقویت میکند. | Scholl (2003) | |
در همتنیدگی و اعتماد بیش از حد گروههای مشابه، هزینه تعاملات با سایر نهادهای پیرامونی (بیرونی) را بالا برده و مشروعیت بخشی و نفوذ گسترده نوآوری به بازار (تجاریسازی در مقیاس انبوه) را مشکل میسازد. | Nooteboom (2002) | ||||
آوندي (دور و ضعيف) | وجود اعتماد، ارزشها و آرمانهاي مشترك بين گروهها، نهادها و سازمانهاي غير همرده، ناهمگن و دور از يكديگر (جزء 8) | تنوع سازمانهای مورد اعتماد و با ارزشهای مشترک انواع هزینه مبادله را کاهش داده و زمینه مساعد برای چرخش، تبادل و اشتراک منابع مورد نیاز برای نوآوری را در مقیاس کلان فراهم میسازد. | Cable et al. (1998) | ||
- |
|
همانگونه که از نتايج جدول فوق نيز بر ميآيد، تمام اجزا و همچنین کلیات مدل مورد تأييد قرار گرفته به نحوی که کليات مدل توسط 27 تن از محققين تأيید گرديده و بالاترين CVR را به خود اختصاص داده است. هرچند با توجه به کوچک بودن جامعه آماري به نظر ميرسد با نظرسنجی از حوزه گستردهتري از محققين ميتوان حوزه آماری اعتبارسنجی مدل را گستردهتر نموده و بر تعمیمپذیری آن افزود.
استفاده از چارچوب پيشنهادي در حوزه نوآوری
در این بخش به کمک مدل تأیید شده مذکور، نحوه تأثیر هر کدام از اجزای هشتگانه بر نوآوری تعيين و بر اساس آن دلالتهای سیاستی مورد نیاز استخراج گردیده است. بر این اساس، تأثیرهای مثبت و منفی هر یکاز اجزا به صورت مجزا از ادبیات نظری موجود در این حوزه استخراج گردیده و نتایج آن در جدول 9 آورده شده است.
نتيجهگيري
همانگونه که در بخشهاي پيشن مقاله نيز اشاره گرديد، وجود چارچوب نظري جامع و مناسب براي تحليل جنبههاي مختلف سرمايه اجتماعي بسيار مهم و حائز اهميت است. لذا تلاش برای استخراج يک مدل مناسب به عنوان هدف اصلي در اين تحقيق انتخاب و يک مدل جامع حاوي اجزاي مختلف براي تحلیل و تبيين سرمايه اجتماعي ارائه و مورد تأييد قرار گرفت. همچنین مدل استخراج شده جهت تبیین تأثیر هر یک از بخشهای سرمایه اجتماعی بر نوآوری مورد استفاده قرار گرفت. نتایج این تحلیل نشان میدهد که تنها بعد شناختی از گونه آوندی سرمایه اجتماعی چه در سطح خرد (جزء 6) چه در سطح کلان (جزء 8) فاقد تأثیر منفی بر نوآوری میباشند. سایر اجزای هشتگانه مدل پیشنهادی نیز دارای تأثیر همزمان مثبت و منفی بر نوآوری میباشند. هر چند نوع و میزان تأثیر آنها با یکدیگر متفاوت بوده و همین مسأله میتواند رویکردهای سیاستگذاری حوزه نوآوری را با توجه به اهداف در نظر گرفته شده و تأثیر هر یک از اجزا بر هدف مذکور ارزیابی نمود. به عنوان مثال در حوزههای بینرشتهای که ارتباط میان حوزههای مختلف، تحقیقات کاربردی و نوآوریهای تدریجی اهمیت بیشتری دارند، تقویت سرمایه اجتماعی گونه آوندی در سطح کلان میبایست به صورت جدی در دستور کار قرار گیرد. اما در حوزههای علوم پایه که حرکت در مرز دانش در حوزههای بسیار تخصصی و مشخص در دستور کار قرار دارد، سرمایه اجتماعی بعد پیوندی در سطح خرد بسیار مهم و اثر بخش میباشد. بر این اساس و با توجه به جامعیت مدل پیشنهادی، بررسي تأثير سرمايه اجتماعي بر سایر عوامل کليدي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي نیز به کمک مدل مذکور میتواند قابلیت بالایی داشته و لذا به کار گیری آن در سایر حوزهها براي پژوهشهاي آتي پيشنهاد ميگردد.
منابع
1. ناطق پور، محمدجواد و فيروزآبادي، سيداحمد (1384) ”سرمايه اجتماعي وعوامل مؤثر بر شكل گيري آن در شهر تهران“، مجله جامعهشناسي دوره ششم،شماره 4.
2. ناطق پور، محمدجواد و فيروزآبادي، سيداحمد (1385) ”شكل گيري سرمايه اجتماعي و فرا تحليل عوامل مؤثر بر آن“، نامه علوم اجتماعي شماره 28.
3. فيروزآبادي، سيداحمد و حسيني، سيدرسول وقاسمي، روحاله(1389)، ”مطالعة شاخصها و رتبة توسعة اجتماعي در استانهاي كشور و رابطة آن با سرماية اجتماعي“، رفاه اجتماعی شماره 37.
4. Adler, P. S., & Kwon, S. (2002) “Social capital: Prospects for a new concept”. Academy of Management Review, No.27.
5. Aldridge, S. and D. Halpern and S. Filzkpatrick (2002), “Social Capital: A Discussion Paper”. Available at:http://www.cabinetoffice.gov.uk
6. Barnal, J. D. (1939) “The Social Function of Science”, London, Routledge and Kegan Paul.
7. Bourdieu, P. (1986) “The Forms of Capital in Baron”, S. Field, J. Schuller, T. (eds.) (2000) Social Capital - Critical Perspectives. Oxford University Press.
8. Bush, V. (1945) “Science: The Endless Frontier”. Available at: http://www.nsf.gov.
9. Carter, C. F. and Williams B. R. (1957) “Industry and Technical Process”, Oxford, Oxford University Press.
10. Chin, M. S. , Chou, Y. K., (2004) “Modeling social infrastructure and economic growth”. Australian Economic Papers 43 (2).
11. Cote S, Healy, T. (2001) “The Well-being of Nations. The role of human and social capital”. Organization for Economic Co-operation and Development, Paris.
12. Coleman, J. (1988) “Social Capital in the Creation of Human Capital”. American Journal of Sociology 94 Supplement S95-S120. University of Chicago.
13. Coleman, J. (1990) “Foundations of Social Theory”. Harvard University Press Cambridge.
14. Callois, J. M. and V. Angeron (2004) “On the Role of Social Capital on Local Economic Development”, AES Conference.
15. Dasgupta, P. and I. Seragilden (2000) “Social Capital: A multifaceted Perspective”, Washington DC, World Bank Press.
16. Doeringer, P. (2003) “Human Capital, Social Capital and Performance”, Boston, Boston University Press.
17. Etzkowitz, H. (1994) “Academic-industry relations: a sociological paradigm for economic development”. In Evolutionary Economics and Chaos Theory: New Directions in Technology Studies. Pinter, London.
18. Freeman, C. (1995) “The National Innovation Systems in historical perspective”. Cambridge Journal of Economics, 19 (1).
19. Fountain, J. E. (1998) “Social Capital and its Relationship to Innovation in Science and Technology”, Science and Public Policy, Vol. 25, No. 3.
20. Freeman, C. (1987) “Technology Policy and Economic Performance: Lessons from Japan”. Pinter, London.
21. Fukuyama, F. (1995) “Social Capital and the Global Economy”. Foreign Affairs. 74 (5):89-103.
22. Fukuyama, F. (1999) “Social Capita and Civil Society”, Conference on Second Generation Rerform.
23. Fukuyama, F. (2000) “Social Capital and Civil Society”. International Monetary Fund Working Paper WP/00/74.
24. Gellauf, G. (2003) “Social Capital: An Indispensable Asset in the Knowledge-Based Economy”, Tilburg, University of Tilburg.
25. Gradstein, M., (2003) “Governance and Economic Growth”, World Bank Policy Research Working Paper 3098.
26. Halpern, D. (1999) “Social Capital: the New Golden Goose”. Faculty of Social and Political Sciences, Cambridge University.
27. Hippel, E. V. (1988) “Sources of Innovation”, Oxford, Oxford University Press.
28. Hofstede, G. (1991) “Culture and Organization: Software of the Mind”, London, McGraw-Hill
29. Isham, J., Kelly, T., Ramaswamy, S. (Eds.) “Social Capital and Economic Development: Well-being in Developing Countries”. Edward Elgard, Cheltenham.
30. Killpatrick, S. (2002) “Learning & Building Social Capital in a community of Family Farm Business”, University of Tasmania.
31. Kline, S. J. and Rosenberg, N. (1986) “An overview of innovation The Positive Sum Game”. National Academy Press, Washington. DC.
32. Knowles, S. (2005) “The Future of Social Capital in Development of Economic Research”, WIDER Jubilee Conference.
33. Legrand, L. and I. Chatrie (1999) “Business Networks and the Knowledge-Driven Economy”, Brussels, European Commision
34. Lin, N. (1982) “Social Resources and Instrumental Action” in Social Structure and Network Analysis 45-131.
35. Lundvall, B.-Å. (Ed.) (1992) “National Systems of Innovation”.
36. Maskell, P. (1999) “Social Capital, Innovation and Competitiveness”. In "Social Capital" Editted by S. Baron, Oxford University Press.
37. Milliat, D. (1998) “Innovative Milieu and New Generations of Regional Policies”, Entrepreneurship and Regional Development, Vol. 10.
38. Myers S. And D. J. Marquis (1969) “Successful Industrial Innovation”, National Science Foundation, Washington.
39. Nelson, R. (ed.), (1993) “National Innovation Systems: A Comparative Study”. Oxford University Press, New York.
40. Porter, M. E. and S. Stern (1999) “The New Challenge to America’s Prosperity: Findings from the Innovation Index”. Washington (DC): Council on Competitiveness.
41. Putnam, R. (1993) “The Prosperous Community: Social Capital and Public Life”. The American Prospect, No.13.
42. Putnam, R (1995) “Bowling Alone: America's Declining Social Capital”. Journal of Democracy 6 (1).
43. Putnam, R. (2000) “Bowling Alone - The Collapse and Revival of American Community”. New York: Simon & Schuster.
44. Seibert, S. E., Kraimer, M. L., &Liden, R. C. (2001) “A Social Capital Theory of Career Success”. Academy of Management Journal, 44 (2).
45. Stead, H. (1976) “The Cost of Technological Innovation”, Research Policy, 29 (5).
46. US Department of Commerce (1967), “Technological Innovation”, Washington, DC.
47. Wilkinson, R. (1996) “Unhealthy Societies: the afflictions of inequality”. London: Routledge.
48. Woolcock, M. (2001) “The place of social capital in Understanding Social and Economic Outcomes”. ISUMA Canadian Journal of Policy Research 2 (1).
49. Woolcock, M., (2002) “Social Capital in Theory and Practice” Prenticehal, London.