بررسی ویژگی های شخصیتی کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه های دولتی تهران
محورهای موضوعی : تخصصی
محمدعلی نعمتی
1
(گروه مدیریت آموزش عالی، دانشکده روان شناسی وعلوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران)
کلید واژه: کارآفرینی, ویژگی های شخصیتی کارآفرینانه, دانشگاه و دانشجو.,
چکیده مقاله :
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های شخصیتی کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه های دولتی تهران و مقایسه این ویژگی ها به تفکیک جنسیت، مقطع تحصیلی، رشته تحصیلی و دانشگاه محل تحصیل انجام شده که در این راستا، نمونه ای بالغ بر 856 نفر از دانشجویان دانشگاه های دولتی تهران انتخاب گردیده است. ابزار مورد استفاده در این تحقیق، پرسشنامه استاندارد شده «سنجش ویژگی های شخصیتی کارآفرینان ایرانی» در 8 بعد با ضریب پایایی 0.909 است. مهمترین نتایج و یافته های این تحقیق حاکی از آن است که دانشجویان نمونه در ابعاد ریسک پذیری، سلاست فکر و چالش طلبی در وضعیت ضعیف قرار داشته، در ابعاد کانون کنترل، توفیق طلبی، عملگرایی و رویاپردازی در وضعیت قوی، در بعد تحمل ابهام در وضعیت بسیار قوی و در کل روحیه کارآفرینی دانشجویان نمونه دارای وضعیت قوی ارزیابی شده است. سایر نتایج نشان می دهد که میان دو گروه دانشجویان زن و مرد در خصوص میزان برخورداری از ریسک پذیری، رویاپردازی و چالش طلبی و در کل بین روحیه کارآفرینی تفاوت معنادار وجود داشته، میان کل دانشجویان مقاطع تحصیلی مختلف تنها در خصوص برخورداری از ویژگی موفقیت طلبی تفاوت معنادار بوده و بین کل دانشجویان نمونه رشته های تحصیلی مختلف در خصوص برخورداری از ویژگی های سلاست فکر، تحمل ابهام، رویاپردازی و چالش طلبی تفاوت معنادار مشاهده گردیده است. همچنین بین کل دانشجویان نمونه دانشگاه های مختلف تنها در خصوص برخورداری از ویژگی تحمل ابهام تفاوت معنادار بوده است.
1 دوفصلنامه نوآوری و ارزشآفرینی، سال اول،شماره 3،بهارو تابستان 1392
بررسی ویژگیهای شخصیتی کارآفرینانه دانشجویان
دانشگاههای دولتی تهران
استادیار، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران
تاریخ دریافت: 8/2/92 تاریخ پذیرش:20/6/92
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگیهای شخصیتی کارآفرینانه دانشجویان دانشگاههای دولتی تهران و مقایسه این ویژگیها به تفکیک جنسیت، مقطع تحصیلی، رشته تحصیلی و دانشگاه محل تحصیل انجام شده که در اين راستا، نمونهای بالغ بر 856 نفر از دانشجویان دانشگاههای دولتی تهران انتخاب گرديده است. ابزار مورد استفاده در این تحقیق، پرسشنامه استاندارد شده «سنجش ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان ایرانی» در 8 بعد با ضریب پایایی 0.909 است. مهمترین نتايج و یافتههای این تحقیق حاکی از آن است که دانشجویان نمونه در ابعاد ریسکپذیری، سلاستفکر و چالشطلبی در وضعیت ضعیف قرار داشته، در ابعاد کانونکنترل، توفیقطلبی، عملگرایی و رویاپردازی در وضعیت قوی، در بعد تحملابهام در وضعیت بسیار قوی و در کل روحیه کارآفرینی دانشجویان نمونه دارای وضعیت قوی ارزیابی شده است. ساير نتايج نشان میدهد که میان دو گروه دانشجویان زن و مرد در خصوص میزان برخورداری از ریسکپذیری، رویاپردازی و چالشطلبی و در کل بین روحیه کارآفرینی تفاوت معنادار وجود داشته، میان كل دانشجويان مقاطع تحصيلي مختلف تنها در خصوص برخورداري از ويژگي موفقيتطلبي تفاوت معنادار بوده و بین كل دانشجويان نمونه رشتههای تحصيلي مختلف در خصوص برخورداري از ويژگيهاي سلاست فكر، تحملابهام، روياپردازي و چالش طلبي تفاوت معنادار مشاهده گرديده است. همچنین بین كل دانشجويان نمونه دانشگاههاي مختلف تنها در خصوص برخورداري از ويژگي تحملابهام تفاوت معنادار بوده است.
واژگان کلیدی: کارآفرینی، ویژگیهای شخصیتیکارآفرینانه، دانشگاه و دانشجو.
مقدمه
امروزه بشر در عرصههای مختلف با چالشهای عظيمی مواجه بوده که محوريت مشترک تمامی آنان توسعه دانش، فناوری، نوآوری و کارآفرينی است. در اين راستا، جوامع توسعهيافته طی دهه اخير متوسل به رويکردهای جديدی در حوزههای اقتصاد و توسعه ملی گشته که از آن به توسعه و اقتصاد مبتنی بر دانش ياد میشود. توسعه و اقتصاد دانش با رويکردی جهانی، مناسبترین و مطمئنترين مسير پيشروی کشور در راستای تحقق توسعه همهجانبه و پايدار و همچنين دستيابی به اهداف مندرج در سند چشمانداز 1404 طی سالهای آتی محسوب میگردد که شکلگيری آن در کشور نيازمند پيدايش، نضج و برقراری تعاملات پويا میان نظامهای ملیعلم ، فناوری، نوآوری و کارآفرينی است. از ديگر سو، امروزه در جوامع دانشبنيان، دامنه تأثير کارآفرینی بسیار وسیع بوده، به نحوی که از تغییر در ارزشهای اجتماعی، تا رشد شتابان اقتصادی را شامل میشود و مواردی همچون اشتغالزایی، توسعه دانش و فناوری، شناخت و گسترش بازارهای جدید، ساماندهی و بهرهگيری اثربخش از منابع، ترغیب و تشویق سرمایهگذاری و افزايش ثروت در جامعه را دربرمیگيرد به طور کلی، كارآفريني پديده فني- اقتصادي جديدي است كه طی دهههای اخير، جهان اقتصاد و صنعت را با پيامدهاي شگفت خود متحول ساخته است. در حال حاضر كه اقتصاد كشور گرفتار نارساييها، كمبودها و سوء مدیریتهای
فراوانی است و اين امر منجر به وضعيت ناهنجار بيكاري، كمبود توليد ناخالص داخلي، كاهش قدرت سرمايهگذاري دولت، ضعف در صادرات غيرنفتي و کاستیهاي متعددی از اين قبيل شده است، نيم نگاهي به وضعيت جهاني، اقتصاد ما را به سوي اين باور میكشاند كه رشد كارآفريني و فرهنگ كارآفرينانه مشروط بر آن كه هوشمندانه، هنرمندانه و با فرهنگ، امكانات، تواناييها و سليقه ايراني آمیخته شود، مناسبترین راه بهبود وضعيت امروز اقتصاد كشور و پيشگيري از وخامت آن است. از ديگر سو، ساختار اقتصادي دنياي امروز با گذشته به طور اساسي متفاوت گرديده است. شاخصهاي سختافزاري و داراييهاي مشهود كه ديروز در بنگاههای اقتصادي نقشي تعيين كننده داشت، جاي خود را به نوآوري، ابداع، خلق محصولات/خدمات جديد و داراييهاي نرم افزاري داده است. اگر در دهههای پيشين، ثروتمندترين افراد دنيا کساني بودند كه منابع مالي بيشتري را در اختيار داشتند، امروزه ثروتمندترين آنان، افراد صاحب دانش و فناوری و كارآفرينان موفق هستند. از اينرو، توسعه اقتصادي در جوامع امروزی بر پايههای نوينی همچون دانش، فناوری، نوآوري و کارآفريني استوار گرديده است. اهمیت کارآفريني و نقش کليدي آن در پيشرفت جوامع، موجب شده است که اغلب دانشگاهها در کشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه، بهرهگيري از آن را مورد توجَه قرار دهند و در اين مسير از طريق تدوين سياستها و برنامههاي علمی و استراتژيهای کاربردی، در راستای بسط و تقويت فرهنگ، روحيه و رفتار کارآفريني میان آحاد جامعه به طور اعم و دانشجويان و دانشگاهيان به طور اخص تلاش نمايند. بنابراين هدف از پژوهش حاضر، مطالعه و سنجش ویژگیهای شخصیتی کارآفرینانه دانشجویان دانشگاههای دولتی تهران به منظور جهتدهی سياستها، برنامهها و اقدامات آتی وزارت علوم، تحقيقات و فناوری در راستای توسعه کارآفرينی در دانشگاههای کشور بوده است1.
پیشینه تحقيق
به طور کلی "کارآفرینی" از ابتدای خلقت بشر همواره با او در تمام عرصههای زندگی حضور داشته و مبنای تمامی تحولات و پیشرفتهای وی بوده است. نگاهی گذرا به روند تکاملی مفهوم کارآفرینی و توسعه آن در جهان نشان میدهد که خاستگاه اصلی آن کشور فرانسه است. در اوايل قرن شانزده میلادي، افرادي که مأموريتهاي نظامی را در اين کشور هدايت میکردند، کارآفرين نامیده میشدند، اما پس از سال 1700 میلادي، فرانسويان اين واژه را براي پيمانکاران دولتی نيز به کار بردند. واژه فوق در ادبيات فارسي ابتدا به معناي کارفرما و سپس کارآفرين ترجمه شده است.
طی سال 1933 کارآفرینی وارد حوزه جدید و وسیعتر " کسب و کار" شد و کارآفرین فردی قلمداد گشت که مدير و مؤسس يک بنگاه اقتصادی باشد. به دنبال آن، شومپیتر2 اين حوزه را گستردهتر مطرح نمود و بيان داشت که کارآفرین میتواند در استخدام فرد يا سازمان دیگری نيز قرار گیرد و مفهوم کارآفرینان سازمانی را به حوزه پيشين اضافه نمود. در حقيقت، کارآفرینی مفهومی پیچیده، چندلايه و پراضلاعی است که ماهيتی میانرشتهای داشته و حوزههای متعددی را در جامعه، متأثر از خود می سازد(آنوخین و شولتز، 2009; جانسون و همکاران، 2006).
در ارتباط با روند تکاملی کارآفرينی در کشور، بايد اشاره نمود که تا آغاز برنامه سوم توسعه، توجَه جدی به امر توسعه کارآفرينی در کشور نشده بود و حتی در دانشگاهها و مراکز پژوهشی نيز به جز مواردی بسيار نادر، از اين امر مهم غفلت گرديده بود. وضعيت نامطلوب بيکاری در آغاز دهه 1380 موجب شد، پديده توسعه کارآفرينی برای نخستين بار در کشور در قالب سومین برنامه توسعه ملی به طور رسمی مورد توجَه قرار گيرد. پس از آن، توسعه کارآفرينی در کشور همزمان با توسعه علم و فناوری طی فرايند تدوين سند چشمانداز بيست ساله 1404که مسير کلی حرکت کشور را طی چهار برنامه توسعه تبيين مینماید در سال 1384 به خوبی مورد توجَه و تأکيد قرار گرفت. در اين سند، هدف کلان و بلندمدت کشور، دستيابی به جايگاه نخست علمی، فناوری و اقتصادی منطقه آسياي جنوبغربي، آسياي میانه، قفقاز، خاورمیانه و كشورهاي همسايه طی برنامههای توسعه چهارم، پنجم، ششم و هفتم پيشبينی شده است که مناسبترین و مطمئنترين مسير دستيابی به اين هدف، تحقق توسعه و اقتصاد مبتنی بر دانش با تأکيد بر توسعه نوآوری و کارآفرينی در کشور است.
پس از تدوين سند چشمانداز طی برنامه چهارم توسعه، نقش علم، فناوري، نوآوری و کارآفرينی به عنوان اصليترين عوامل ايجاد ارزش افزوده در اقتصاد نوين در نظر گرفته شد. گسترش بازار محصولات دانشبنيان، تجاريسازي دستاوردهاي پژوهشي و نوآوري و گسترش نقش بخش خصوصي در اين قلمرو، از جمله اهداف مورد توجَه در اين برنامه در راستاي رشد اقتصاد دانشمحور بود. به طور مشخص، 15 مورد از مواد قانونی برنامه چهارم به موضوع توسعه مبتني بر دانش پرداخته است نظير ماده 116 و 45 به تدوين حقوق مالكيت معنوي، ماده 44 به شكست بازار در توليد دانش، ماده 45 به حمايت مالي مستقيم و سوبسيد به بخش پژوهشي و ماده 46 به سرمايهگذاري دولتي در پژوهش اشاره داشته است. مباحث مربوط به توسعه علم، فناوري، نوآوری و کارآفرينی نيز در لايحه برنامه چهارم توسعه در فصول 1، 2، 3، 4 و 8 مورد توجَه قرار گرفته بود. در برنامه پنجم سازندگی(توسعه) نيز که محور اصلی آن دستيابی به اقتصاد و توسعه مبتنی بر دانش در راستای تحقق اهداف مندرج در سند چشمانداز بيستساله کشور تعريف شده است، توجَه و تأکيد بر امر توسعه کارآفرينی و حمايت از کارآفرينان، بنگاههای کوچک و متوسط و مراکز چندگانه حمايت کننده از اين افراد و بنگاهها نظير شهرکهای علمی، تحقيقاتی و فناوری و پارکها و مراکز رشد علم و فناوری و همچنين شکلگيری و نضج نظامهای ملی علم، فناوری، نوآوری و کارآفرينی در کشور بيش از دو برنامه پيشين صورت گرفته است و اين مهم در مواد، تبصرههاو بندهای قانونی متعدد برنامه پنجم سازندگی(توسعه) مورد تأکيد قرار گرفته که پرداختن به تمامی آنان مجال ديگری را میطلبد.طی سالهای اخير، پژوهشهای فراوانی در حوزه کارآفرینی و ویژگیهای شخصيتی کارآفرینانه در داخل و خارج کشور انجام شده است که برخی از آنان عبارت است از: عطار در پژوهشی تحت عنوان "بررسی تأثير فرهنگ سازمانی کارآفرینانه بر ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان مدیران شرکتهای خودروسازی ایران" در سال 1388، به اين نتيجه دست يافت که ایجاد فرهنگ سازمانی کارآفرینانه، تأثير مثبت و معناداری بر ویژگیهای شخصیتی کارآفرینی مدیران داشته و منجر به توسعه کارآفرینی، اشتغالزایی و افزایش توان رقابتی در دنیای پر از رقابت و در حال تغییر
سازمانها میشود(عطار، 1388). کردنائیج و همکاران در تحقيقی با نام "سنجش ویژگیهای شخصیتی کارآفرینانه در پنج منطقه شمال، جنوب، مرکز، شرق و غرب تهران" در سال 1388، قادر گشتند پنج ویژگی اصلی کانونکنترلدرونی، انگیزه پیشرفت بالا، خلاقیت زیاد، ریسکپذیری متعادل و تحملابهام بالا را به عنوان ویژگیهای اصلی شخصیتی کارآفرینانه شناسايي نمايند(کردنائیج و دیگران، 1388). فيض در پژوهشی با عنوان "سنجش ویژگیهای شخصیتی کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه سمنان" در سال 1387، به اين نتيجه دست يافت که دانشجویان دانشگاه سمنان از منظر ویژگیهای شخصیتی کارآفرینانه در ابعاد کانونکنترل، توفیقطلبی، عملگرایی، رویاپردازی، سلاستفکر و تحملابهام در وضعیت قوی و بسیار قوی و در ابعاد ریسکپذیری و چالشطلبی در وضعیت ضعیف قرار داشته و در کل روحیه کارآفرینی آنان در وضعیت قوی ارزیابی شده است(فيض، 1387). بوجینهاون و همکاران در تحقيقی تحت عنوان "خصیصهها و تأثیرات چندگانه فرهنگ کارآفرینانه" در سال 2007، عواملی چون همکاری، تمایل به ریسک، خلاقیت و نوآوری، هماهنگی و برقراری ارتباط با دیگران را به عنوان ویژگیهای اساسی فرهنگ سازمانی کارآفرینانه شناسایی نمودند که این عوامل منجر به اثربخشی در عملکرد سازمانی میگردد(بوجین هاون و همکاران، 2007). هوارد در تحقیقی با نام "توسعه قابلیتهای کارآفرینی در جوانان" در سال 2004، به اين نتيجه رسيد که رابطهی مستقیمی میان پرورش ويژگیهای استقلالطلبی، ریسکپذیری، انگیزه پیشرفت، کنترلدرونی، اعتمادبنفس، جسارت و خلاقیت دانشآموزان با توسعه قابلیتها و توانایی کارآفرینی آنان وجود دارد(هوارد، 2004). لیتونن در پژوهشی تحت عنوان "کارآفرینی و ویژگیهای شخصیتی کارآفرینانه" در سال 2000، ويژگیهای کارآفرینی را شامل توانایی خطرپذیری، نوآوری، اشتراک مساعی، دانش فنی، بازار و بازاریابی، مهارتهای مدیریت کسب و کار، نگرش مثبت به کسب و کار و توانایی برای شکار فرصتها شناسايي نموده است(لیتونن، 2000).
رويكردهاي كارآفريني
در روند تکاملی و سير تبيين مفهوم كارآفريني ويژگيها، كاركردها و نقشهاي متنوعي به كارآفريننسبت داده شده است. در حقيقت، كارآفريني از نظريههاي اقتصادي منشأ گرفته و از ابتدای قرن نوزده تا دهه 1960 تنها انديشمندان اقتصادي به آنپرداختهاند و در ادامه، نقش كارآفرينان در توسعهاقتصادي جوامع به شدت مورد توجَه قرار گرفته است. پس از آن، روانشناسان با هدف ارائه نظريههايي مبتنيبر ويژگيهاي شخصيتي و همچنين با تفکيک قائل شدن میان كارآفرينان با غيركارآفرينان و مديران، بهبررسي ويژگيهاي روانشناختي كارآفرينانه پرداختهاند. در حال حاضر، نظريههای كارآفريني علاوه برمستندسازي پديده كارآفريني، داراي قابليت تشريح وتوصيف رفتار كارآفرينان، پيش بيني شرايطي كه منجربه كارآفريني میشود و همچنين ارائه رهنمودهايارزشي براي اقدام درست در يك شرايط معين است. کارآفريني ماهيتی میانرشتهای داشته و از حیطهگستردهاي، شامل رشتههاي مديريت، اقتصاد، جامعهشناسي و روانشناسي تشکيل شده است. به طور کلی،كارآفريني را میتوان از چند منظر:الف)رويکرد اقتصادي، ب)رويکرد فرهنگي- اجتماعي، ج)رويکرد روانشناختي(ويژگیهای شخصيتی) مورد مطالعه قرار داد.
در ارتباط با رويكرد اقتصادي بايد اشاره نمود که اقتصاددانان نقش كارآفرين را در قرنهاي گذشتهشناسايي كرده و از طريق دو مکتب اقتصاد كلاسيك ونئوكلاسيك مورد مطالعه قرار دادهاند. اقتصاد كلاسيكبه سهم اقتصاد، در پيش از اواخر قرن نوزدهم اشاره دارد كه در اغلب موارد به اقتصاد سیاسی تعبير میشود. در حوزه اقتصاد كلاسيك چندين مكتب دركشورهاي مختلف قابل شناسايي است. مكتب آمريكايي توسط آماسا واكر(1875-1799) مطرح شده كه نقشكارآفرين را به عنوان ايجاد كننده ثروت در نظر گرفته است. پس از وی، پسرش فرانسيسايواكر(1897،1840) نيز بيان نموده كه كارآفرينانموفق داراي ويژگیهاي آيندهنگري، تسهيلكنندگي،مجري، پر انرژي و رهبري هستند .وی چهار نوع كارآفرين را شامل: الف) افراد تيزهوش و پراستعداد كه آينده نگر، مصمم و راسخ هستند و قادرند تا در افرادايجاد انگيزه كرده و آنها را هدايت كنند، ب) افراد بااستعداد سطح بالا كه مهارت ذاتي داشته، آگاه، دقيق ومصمم هستند، ج) افرادي كه در كسب و كار خوب عمل میکنند و به جاي آن كه افرادي باهوش و با استعدادباشند، داراي پشتكار و عزم و اراده قوي هستند و در نهايت د) افراد بيعرضه كه قادر به شناخت دقيق حرفهشان نيستند را شناسايي نموده است. علاوه بر آن،او معتقد است كه سود در ازاي مهارت، توانايی يا استعداد فرد كارآفرين به وي بر میگردد. از ديگر سو، هاولي(1929– 1843) سود را به عنوان پاداشي براي كارآفرين به خاطر تحمل ريسك و به عنوان نتيجه كارش مطرح نموده است.بنابراين مفاهيم ريسك و عدم اطمینان به طور قابل ملاحظهاي مورد توجَه قرار گرفته است. از ديدگاهها ولي، تمام تعاملات كسب و كار در شرايط عدم اطمینان صورت میگیرد .بنابراين افرادي كه درگير تعاملات كسب و كار بوده و ريسك كار را میپذيرند، همان كارآفرينان هستند.
در مقابل مکتب آمريکايي، مكتب انگليسی به وسيلهنويسندگاني چون آدام اسمیت(790–1723) و ديويد ريكاردو(1823–1772) مطرح گرديده است. آنان وظيفهكارآفرين را با سرمايهدار تلفيق نموده و معتقدند که سود بهعنوان پاداشي براي سرمايه مخاطره آمیز و نه به خاطر پيشبيني آينده و هدايت مناسب كسب و كار در نظر گرفته میشود. كارآفرينان در كسب و كارشان براساس تقاضا برايمحصولات سرمايه گذاري میكنند و پاداش میگيرند. اينمفهوم بيشتر از نوشتههاي جِرِمی بنتام(1832–1748) گرفته شده است. وی مفهوم كسب و كار آزاد از كنترل3 را مطرح مینماید و آن را متأثر از سه عامل كليدي، تمايل(تمايل به ايجاد ثروت)، دانش فني(دانش ايجاد ثروت) و قدرت سرمايه(توانايي ايجاد ثروت) معرفی میکند. او استدلال مینماید كه دولتها كمتر از طريق قانون اين سهعامل را تحت تأثير قرار دادهاند و از رويكرد آزاد از كنترلطرفداري میكنند. عليرغم اين كه وی موضوع ماهيتكارآفرين را به طور مستقيم مورد تأكيد قرار نداده، اما بياننموده است كه كارآفرينان براي ايجاد ثروت همواره داراي تمايل، دانش فني و قدرت سرمايه هستند. در مكتب فرانسه نيز که مفهوم کارآفرينی ريشه در اين کشور دارد، ريچارد كانتيلون4 به عنوان نخستين اقتصاددانی که نقش کارآفرينی را تبيين کرده، در سال 1755 مطرح نموده است که كارآفرين فردی است كه ريسك كسب و كار را در مواجه باعدم اطمینان میآزمايد و در فرايند كسب و كار همواره برايبه دست آوردن سود تلاش میكند. كانتيلون، میان سرمايهدار و كارآفرين تمايز قايل میشود و معتقد است کهكارآفرين ريسكپذير بوده، اما قادر نيست ريسكهاي درگيردر تصمیمات را محاسبه كند. اقتصاددانان موفق فرانسوي اينمفهوم را بيشتر توسعه دادند. باوديو(1832–1767) تلاش نمود تا تئوري كانتيلون شناسانده شود. او نيز میان كارآفرينوسرمايهدار تمايز قائل بود، اما بر خلاف كانتيلون، ريسك و عدم اطمینان را به عنوان مرکز ثقل كاركرد كارآفرين در نظرنگرفت؛ بلكه كارآفرين را مديري معرفی مینمود كه نيازداشت تا تقاضا را برآورد يا پيشبيني كند. با اين حال ویكارآفرين را به عنوان يك عامل تغيير در يك اقتصاد پويا درنظر نگرفته است. البته مکاتب دیگری نظير مکاتب اتریشی و آلمانی هم در رویکرد اقتصاد کلاسیک به کارآفرینی وجود دارد که مجال تشريح آنان در اين مقال نمیگنجد.
در رويکرد اقتصاد نئوكلاسيك، همچنانكه گلنسي و مككوايد(2000) تشريح نمودهاند، محور اساسی اين نکته است كه اقتصاد میتواند به شکل نظامی كه در آن تعادل وجود دارد، تحقق يابد. اقتصاد نئوكلاسيك با اقتصاد دستوري كه دولتها در زمینه چگونگی تخصيص منابع و ساير امور تصمیم میگيرند، متفاوت است و آن با علوم اقتصادي مبتني بر بازارآزاد يا تركيبي كه عوامل بازار در آن تعيين كننده هستند، در ارتباط است. در اقتصاد نئوكلاسيك اعتقاد بر آن است كه در شرايطی که نظام در تعادل است، نياز اندکی به كارآفريني احساس میشود. اين در حالی است که امروزه اثبات گرديده تحت هر شرايطی کارآفرينی برای نظام اقتصادی جوامع سودمند است؛ چراکه برای هر شرايطی در بازار، میتواند شرايط مطلوبتری هم وجود داشته باشد. در مدلهاي اوليهتعادل، كارآفرين به عنوان مدير يا هماهنگ كننده سه عامل اصلي توليد شامل زمین، نيرويكار و سرمايه در نظر گرفتهمیشود. در اين رويکرد، كارآفرين مدير فرآيند توليد است كه مسئول تعيين حداكثر بازده براي سطح تعيين شده ترجيحات مصرف كننده است. از ديگر سو، در مدل تعادلجزئي كه به وسيله مارشال(1924–1842) مطرح گرديده است، میان فردی كه روشهاي جديد را به كار گرفته، كسب و كارها را بهبود بخشيده و ريسكپذير است و فردي كه از شكست میترسد و دستمزد مديريتی خود را میگيرد، تفاوتوجود دارد. از ديدگاه مارشال، توسعه كسب و كار به فرديبيش از يك مدير نياز دارد و مستلزم دانش مبادله و دانشفني و همچنين توانايي پيشبيني، شناسايي فرصتها، رهبري و تمايل به بهبود عملكرد است. وی مديريت يک کسب و کار موفق را نيازمند دو مؤلفه تلاش ذهنی مستمر برای شناسايي روشهای تازه و ريسکپذيری میداند و معتقد است كه كسب و كارهاي كوچك جديد از طريقفرايند انتخاب طبيعي بقاء يافته و نضج میيابند.
مفهوم ريسك به وسيله تلاشهای كارنايت(1921) كه از نخستين اقتصاددان نئوكلاسيك محسوب میشود، به عنوان عامل تمیز کارآفرينی از ساير امور مديريتی در يك سيستمتعادل عمومی تبيين گرديد. او میان دو نوع ريسك قابل بيمه و غير قابل بيمه تمايز قائل شده و معتقد است كه كارآفرينانتوانايي هدايت افراد را تحت شرايط عدم اطمینان دارند كهاين توانايي از طريق دانش و قضاوت، آينده نگري، اعتماد به نفس و توانايي سطح بالاي مديريتي حاصل میشود.
وی فرضمیكند که تمايل به خوداشتغالی با نرخ دستمزدها نسبت معکوس دارد، يعنی اگر افراد بتوانند درآمدي بيش از دستمزدی که سازمان به آنان پرداخت مینمايد، كسب كنند، خوداشتغالي را انتخاب خواهند نمود. از ديگر سو، از ديدگاهوان میسس(1972–1881) تمام تصمیمات اقتصاديمستلزم ارزيابي، انتخاب گزينهها و انطباق با عدم اطمینانهاي آينده است و بيان میدارد كه اقدام انسان متأثر و تأثيرگذار بر آينده است. به اعتقاد وی، كارآفرين تصمیمگيرندهاي است كه از طريق چشمانداز آتي خويش، آينده راتحت تأثير قرار داده و تحت تأثير آن نيز قرار میگيرد و قابليت سوددهي کسب و کار، پيامد چنين رفتار كارآفرينانه است. يك انحراف مهم از مدل تعادل عمومی اقتصادنئوكلاسيك به وسيله شومپيتر(1950–1883) ايجاد گرديده است. شومپيتر كارآفرين را فردی نوآور تلقی میکندكهتركيبات جديدي را از ابزارهاي توليد شکل میدهد. درتئوري توسعه اقتصادي شومپيتر، نقش كارآفرين تخريبوضعيت موجود(تعادل عمومی) از طريق نوآوري است. نوآوريممكن است در شكلهاي خلق محصول جديد، ارتقایكيفيت
محصول فعلي، توسعه فرايند توليد، ايجاد بازار جديد، تصرفمنبع جديد از عرضه و ايجاد يك سازمان يا حرفه جديد ظهور يابد.
بر طبق نظر شومپيتر، كارآفريني منبع تغييراست و نوآوري فعاليتها و بازارهاي جديد را خلق میكند. در اين شرايط، سود، مازاد يا حاشيهاي است كه از طريق عمل نوآورانهاي كه منجر به کاهش هزينه يا افزايش قيمت میشود، به دست میآيد که به طور مستقيم با بهرهوري فرد كارآفرين در ارتباط است.
در ارتباط با رويكرد فرهنگی- اجتماعي بايد اذعان داشت که اين رويكرد، كارآفرين را با توجَه به بستر و زمینه فرهنگي- اجتماعي و محيط پيرامونش مورد مطالعه قرار میدهد. رويکرد فوق، فرهنگ را به مثابهعاملی کليدی و تعيين كننده در ارتباط با كارآفريني مینگرد و بيان میدارد که به منظور رشد كارآفريني در جوامع، تناسب بين سازههاي ايدئولوژيكي و رفتاراقتصادي ضروري و بسيار حائز اهمیت است. رويكردفرهنگی- اجتماعي، كارآفرين را تصمیم گيرندهای متأثر از محيط فرهنگي- اجتماعي خاص پيرامونش معرفی مینماید که ايدهها و اقداماتش به تأثير از آن شکل میگيرد. هافستد(1980) ابعاد فرهنگي در ارتباط با كشورهای مختلف را براساس چهار بعد فاصله قدرت،مردسالاري، اجتناب از عدم اطمینان و فردگرايي در مقابل جمع گرايي گروهبندی مینمايد. برنر(1972) بيان میدارد آن گروههايي كه موقعيت اجتماعي خود را ازدست میدهند، براي كارآفريني برانگيخته می شوند و بنابراين كارآفريني پاسخ به عدم تحرك اجتماعي است. رابرت لمب(1952) معتقد به نقش كارآفرين به عنوانتصمیمگيرنده است و عنوان میکند كه كارآفريني يك نوع تصمیمگيري اجتماعي است و توسط نوآوراناقتصادي انجام میشود. در حقيقت، نقش عمده كارآفرين کمک به ظهور شکل تازهای از جوامع محلي، ملي و بين المللي و دگرگون ساختن نمادهاي اجتماعي و اقتصادي است. ژوزفمكگواير(1962) معتقد است نقش كارآفريني درجوامع مختلف با توجَه به تنوع فرهنگي، متفاوت است. منابع طبيعي و سرمايه نقدي ممكن است يكسان باشد، اما در درك تفاوت رفتارها بايد عواملي همچون مكاتبديني، عقايد اجتماعي، تعليم و تربيت، هنجارها،آرمانهاي فردي و ملي و پاداش رفتارها را مورد توجَهقرار داد(پالمر، 1987).
در رويكرد ویژگیهای شخصیتی کارآفرينانه، اعتقاد بر اين است که برخی ويژگيهاي شخصيتي تعريف شده وجود دارد که میتواند زمینهساز توسعه روحيه كارآفريني در انسان باشد. بنابراين يكي از مقولههايي كه طی سالهای اخير پژوهشهای بسياری در ارتباط با آن صورت پذيرفته است، بررسی ويژگيهاي شخصيتی و روانشناختيمشترك میان كارآفرينها است. به طور كلي، تا به حالويژگيهاي متعددي در خصوص كارآفرينان در تحقيقات مختلف شناسايي شده است.
در اين ارتباط روانشناسانتلاش می كنند تا ريشههای روانشناختی اعمالی که كارآفرينان انجام میدهند را تعيين کنند. جاي اين كهجهان را به كارآفرينان و غيركارآفرينان تقسيم بنديكنيم، بايد تواناييهاي بالقوهاي كه يك فرد كارآفرين را میسازد، مورد ملاحظه قرار دهيم(ساراسوثي، 2004). امروزه در ارتباط با اهمیت نقش کارآفرینان در توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جوامع توافق نظر وجود دارد. توسعه کارآفرینی در کشورها و دگرديسی آنان به جوامع کارآفرين مستلزم سياستگذاری، برنامهريزی و اقدامات جامع، علمی و هدفمند در عرصهها و حوزههای مختلف است که اعتقاد و باور دولتمردان و مشارکت حداکثری آحاد مردم به ويژه دانشگاهيان و صنعتگران در اين زمینه، بسيار تعيين کننده است. یکی از اقدامات اساسی در این راستا، شناسایی کارآفرینان و افراد واجد ظرفیتهای کارآفرینی در جامعه است تا از طريق حمايت و هدايت آنان در نظامهای آموزشی و آموزش عالی و سپس در جامعه و بازار، بيشترين بهرهمندی از استعدادها و توانمندیهای آنان در کشور صورت پذيرد. پنج ویژگی اساسی شخصیتی در کارآفرینان مشتمل بر کانونکنترل، خلاقیت، تحملابهام، ریسکپذیری و موفقیتطلبی است که به اختصار به هر يک پرداخته میشود.کانونکنترل، یکی از ویژگیهای مهم شخصیتی کارآفرينانه و از موضوعات بسيار حائز اهمیت در حوزه مدیریت و سازمان محسوب میشود. کانونکنترل به معنای آن است که شخص چگونه منبع نتایج مثبت یا منفی را به خود یا دیگران نسبت میدهد(محمدهادی، 1379). اين ويژگی
شخصيتی کارآفرينانه مشتمل بر سه بعد کانون کنترلدرونی، بيرونی و درونی- بيرونی است. منظور از کانون کنترلدرونی آن است که فرد رویداد خاصی را ناشی از رفتار یا ویژگیهای نسبتاً پایدار خود میداند. کانونکنترل بیرونی به این معنا است که فرد نوعی تقویت مثبت یا منفی را که به دنبال رفتار خاصی آمده، معلول رفتار خود نداند؛ بلکه آن را نتیجه تصادف و اتفاق و شانس تلقی کند و با طرح عوامل محیطی، امکان پیشبینی آن را نفی کند(آتیکنسون و همکاران، 1369).
بنابراین اگر ويژگی کانونکنترل بر روی یک پیوستار تصور شود، یکسوی آن، کنترلدرونی و درونگرایان قرار میگیرند که معتقدند پیشامدهایی که با آن مواجه میشوند از اعمال خودشان سرچشمه میگیرد و در سوی ديگر پیوستار، کنترل بيرونی و برونگرایان هستند که اذعان میدارند بیشتر چیزهایی که برایشان اتفاق میافتد، منتج از علل و عوامل خارجی و فراسوی کنترل مستقیم آنها است. درونگرایان معتقدند که روند مثبت زندگی در نتیجه برنامهریزی دقیق و تلاش پیگیر خود آنها به دست میآید؛ در صورتی که برونگرایان میان رفتار خود و رویدادها، رابطه علت و معلولی نمییابند و برای کوششهای خود ارزش قائل نمیشوند.
آنان به امکان کنترل زندگی خویش در حال و آینده اعتقادی ندارند( بال، 1373). کانونکنترلدرونی با واقعبینی، شناخت و منطقی بودن همراه است؛ در حالی که کانونکنترل بیرونی احساساتی بودن، عدم شناخت و غیر منطقی بودن در برابر حوادث یا علل رفتارها را به همراه دارد(کریمی،1370). هنگامی که فرد همزمان از دو ويژگی کنترلدرونی و بیرونی برخوردار بوده يا وضعیتی متوسط داشته باشد، کانونکنترل درونی- بيرونی خطاب میگيرد(آتیکنسون و همکاران، 1369). خلاقیت از موضوعات بسيار مطرح در دو حوزه روانشناسی و مديريت است. جرسیلد(1969) معتقد است تصورات و انديشهها، پایه و اساس خلاقیت را شکل می دهد و کودک به جای آن که محدود به محسوسات دنیای خود شود با توسعه دامنه تصوراتش، دنیایی از شگفتی را بر روی خويش باز میکند. ویژگی اساسی این شیوه اندیشیدن آن است که فرد به شکلی گسترده به محیط توجَه کرده و درباره آن میاندیشد. حذف و سانسور شناختی در افراد خلاق کمتر صورت میگیرد.
گیلفود(1964) به دو نوع تفکر همگرا و واگرا اشاره مینماید. تفکر همگرا در جهت یک راه حل مشخص که از طريق بررسی وقایع تعیین شده است، هدایت میشود، اما تفکر واگرا(تفکر خلاق) توان آن را دارد تا در جهات مختلف سوق پیدا کند(آناستازی،1361). بروز تفکر خلاق در فرد میتواند ناشی از عوامل مختلفی باشد. از مهمترین عوامل مؤثر بر خلاقیت میتوان به جنسیت، وضعيت اقتصادی و اجتماعی، بزرگی و ترتیب تولد فرزندان در خانواده و تأثیرات جامعه پيرامون اشاره نمود(امید، 1358). تحملابهام عبارت از پذیرفتن عدم قطعیت به عنوان بخشی از زندگی و توانایی ادامه حیات با دانش ناقص درباره محیط و همچنين تمایل به آغاز فعالیتی مستقل است، بی آنکه شخص بداند آیا موفق خواهد شد یا خیر. قدرت تحملابهام در کارآفرینان به مراتب بیش از مدیران است و کارآفرینان بدون اینکه احساس تهدید یا ناراحتی کنند، قادرند به طور اثربخش با شرایط و اطلاعات مبهم، ناقص، غیرقطعی، سازماننیافته و غیرشفاف مواجه شوند و ضمن رفع ابهام، آنان را به نفع خويش تغییر دهند. در حقيقت، ابهام موجب انگیزش کارآفرینان میشود(احمدپور داریانی، 1378). کارآفرینان در آغاز فعاليت، با عدم قطعیتها و تغییرات مداوم رو به رو هستند که منجر به ابهام و استرس در آنان میشود، اما کارآفرینان موفق اين موارد را به عنوان جزئی از فرايند کسب و کار پذيرفتهاند(کورتاکو وهاجتس، 1998). فرای معتقد است که تحملابهام عبارت از پذیرش عدم قطعیت به عنوان یک هنجار در زندگی يا توانایی حيات با حداقل دانش در مورد محیط است. کارآفرینان نیازی به قطعیت ندارند، زیرا آموختهاند که محیط مطمئن حاوی تمام آنچه میخواهند نيست(فرای، 1995). وریسون(1998) معتقد است که یکی از ویژگیهای محیط کارآفرینی ابهام، عدم ثبات و فقدان دانش پایهای کافی است. افرادی که از نظر تحملابهام در سطح پایینی قرار دارند از موقعیتهای سازماننیافته، نامطمئن و سخت دوری میکنند. قدرت تحملابهام با سایر ویژگیهای کارآفرینی ارتباط دارد(لامپکین و اردوگان، 1995). تحملابهام با خلاقیت و توانایی تولید ایدههای بیشتر از طریق سیالسازی ذهن مرتبط است.
توانایی ایدهپردازی و نوآوری نیازمند برخورداری از ویژگی تحملابهام است و افراد دارای تحملابهام تحت شرایط یکسان، ریسک بالاتری را میپذیرند(تاگونا، 1990 و کومادنا، 1990). ریسکپذیری(خطرپذیری) مشتمل بر ويژگی است که فرد برای انجام کاری یا پذیرش مسئولیتی که احتمال شکست در آن وجود دارد، اعلام آمادگی میکند. خطر کردن ممکن است به آگاهی فرد از موضوع بستگی نداشته باشد و حتی فرد از نتایج و پیامدهای احتمالی آن نیز بیاطلاع باشد.
ریسکپذیری به شخصیت فرد و تجارب گذشته وی بستگی دارد. کارآفرینان اعتدال در خطرپذیری را ترجیح میدهند و اموری را دنبال میکنند که علاوه بر چالشانگيز بودن، نه خيلی سهلالوصول و نه غيرممکن باشد(برنز، 2001).
در ارتباط با مفهوم ریسک باید میان ریسک مطلق و ریسک معتدل و معقول تمايز قائل شد. در ریسک مطلق، فرد هیچگونه احتمالی برای موفقیت ندارد، اما ریسک معتدل شامل فعالیتهایی است که مهارت و تلاش فرد در آن نقش اصلی را ایفا میکند. به عبارت دیگر، کارآفرینان از خطر استقبال میکنند، در صورتی که حساب شده باشد. این افراد اموری را که در آن هیچگونه امکان موفقیتی وجود ندارد، تقبل نمیکنند. ریسکپذیری ویژگی ذاتی صرف نیست؛ بلکه محیط در پرورش آن نقش اساسی دارد. ریسکپذیری از یک سو، به ویژگیهای شخصیتی افراد از قبیل کانون کنترلدرونی، عزتنفس، ابراز وجود و نظاير آن و از دیگر سو به امکاناتی که محیط در اختیار افراد میگذارد از قبیل حمایت و ترغیب والدین، مربیان و دولت بستگی دارد. موفقیتطلبی يا نیاز و انگیزه موفقیت به عنوان تمایل فرد به تحقق اهداف براساس مجموعهای از استاندارها است(دی کینز و فویل، 2003).
توفیقطلبی بیانگر تمايل به ارزیابی عملکرد با تأکيد بر استانداردهای متعالی، تلاش به منظور بهبود عملکرد و برخورداری از لذتی که با موفقیت و پيشرفت در کار همراه است(ماسن، 1370).
توفیقطلبی را میتوان انگیزه ای دانست که شخص را به فعالیت و انجام بینقص کاری وادار میکند و او بدین وسیله میخواهد در دیگران اثر بگذارد(شعاری نژاد،1364). نخستین ويژگی انگیزه پیشرفت این است که اغلب استاندارد جالبی برای این موقعیت به کار میرود و آن ارزیابی عمل بر حسب کیفیت است.
خصیصه دیگر، مبهم بودن نتایج است به اين معنا که با حد مشخصی از تلاش در گذشته چه چیزی انجام میشد یا به صورت عادت انجام میشود. در نهايت، انگیزه پیشرفت بيان میدارد که یک فرد به واسطه تلاش خودش چه میتواند انجام دهد. به طور کلی، انگیزه پیشرفت بر اين نکته متمرکز است که چگونه فرد به چنین موقعیتهایی پاسخ میدهد(بک، 1983).
روش پژوهش
تحقیق حاضر از منظر هدف، تحقیق کاربردی و به لحاظ مشارکت و درگیری پژوهشگر در جریان تحقیق و از منظر گردآوری داده و اطلاعات، تحقیق توصيفي- پيمايشي به شمار میرود. جامعه آماری این تحقیق مشتمل بر تمامی دانشجویان دانشگاههای دولتی شهر تهران است که به روش نمونه گیری طبقهای تصادفی تعداد 856 دانشجو از دانشگاههای مختلف انتخاب گرديدهاند. توزیع نمونه تحقیق در جدول زیر ارائه شده است.
[1] 1. شايان ذکر است که اين پژوهش با حمايت معاونت محترم دانشجويي وزارت علوم، تحقيقات و فناوری صورت پذيرفته است.
[2] 2. شومپيتر از سال 1925 تا سال 1932 استاد دانشگاه بُن و از سال 1933 تا سال1950 استاد دانشگاه هاروارد بوده است.
[3] . Laissez Faire
[4] . Richard Contillon
جدول 1: توزیع نمونه آماری به تفکیک دانشگاههای مختلف
دانشگاهها | تعداد نمونه | درصد فراوانی |
الزهرا | 46 | 5.4% |
امیرکبیر | 44 | 5.1% |
تربیت مدرس | 48 | 5.6% |
تربیت معلم | 60 | 7.1% |
تهران | 186 | 21.7% |
شاهد | 70 | 8.2% |
شهید بهشتی | 96 | 11.2% |
صنعتی شریف | 60 | 7.1% |
خواجه نصیر طوسی | 56 | 6.5% |
علامه طباطبایی | 98 | 11.4% |
علم و صنعت | 54 | 6.3% |
هنر | 19 | 4.4% |
جمع کل | 856 | 100% |
جدول 2: نرمهاي چهار مقوله اي ویژگیهایشخصيتی کارآفرينانه
مقوله | بسيار ضعيف | ضعيف | قوي | بسيار قوي |
ريسک پذيري متعادل | (43-18] | (51-43] | (57-51] | (72-57] |
کانونکنترل | (49-17] | (55-49] | (60-55] | (68-60] |
نياز به موفقيت | (43-18] | (48-44] | (53-48] | (60-53] |
سلامت فکري | (34-13] | (38-34] | (43-38] | (52-43] |
عملگرايي | (25-8] | (28-25] | (30-28] | (32-30] |
تحملابهام | (18-11] | (22-18] | (26-22] | (44-26] |
رويا پردازي | (19-7] | (21-19] | (23-21] | (28-23] |
چالشطلبی | (16-6] | (19-16] | (21-19] | (24-21] |
کارآفريني | (264-95] | (283-264] | (303-283] | (380-303] |
جدول 3: میانگین و وضعیت ابعاد هشتگانه ویژگیهای شخصیتی کارآفرینانه
ابعاد
شاهد/غیرشاهد | ریسکپذیری | کانونکنترل | توفیق طلبی | سلاستفکری | عمل گرایی | تحملابهام | رویا پردازی | چالشطلبی | کارآفرینی |
کل دانشجویان | 1/49 | 54/56 | 04/48 | 8/37 | 28 | 3/26 | 42/21 | 13/18 | 29/285 |
ضعیف | قوی | قوی | ضعیف | قوی | بسیار قوی | قوی | ضعیف | قوی |
در پژوهش حاضر، به منظور گردآوری داده و اطلاعات مورد نياز از پرسشنامه استاندارد شده «سنجش ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان ایرانی» بهرهگيری شده است. اين پرسشنامه به منظور به دست آوردن برآوردی از ويژگیهای شخصيتی کارآفرينانه افراد مورد مطالعه در محورهای هشتگانه ریسکپذیری، کانونکنترل، موفقیتطلبی، سلاستفکر، عملگرایی، تحملابهام، رویاپردازی و چالشطلبی طراحی و تدوين شده است. ضریب پایایی این پرسشنامه با بهرهگیری از روش آلفای کرونباخ برابر با 0.909 به دست آمده است.
یافتههای تحقیق
در اين پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل نمرات دانشجويان مورد مطالعه در هر يک از محورهای هشتگانه ويژگیهای شخصيتی کارآفرينانه و مقايسه آن با نرمهای موجود، توصیف آماری بر روی دادهها انجام شده که نتایج آن در جدول 2 و 3 ارائه گرديده است. همچنان که در جدول 2 ملاحظه میگردد، نرمهای مربوط به هر یک از ابعاد هشتگانه روحیه کارآفرینی به صورت مجزا و نرم متغیر روحیه کارآفرینی در چهار مقوله بسیار ضعیف، ضعیف، قوی و بسیار قوی ارائه شده و دادههای این تحقیق براساس این نرمهای استاندارد تجزیه و تحلیل گرديده است.
براساس اطلاعات ارائه شده در جدول 3، کل دانشجویان نمونه در ابعاد ریسکپذیری، سلاستفکر و چالشطلبی در وضعیت ضعیف قرار داشته و در ابعاد کانونکنترل، توفیقطلبی، عملگرایی و رویاپردازی در وضعیت قوی و در بعد تحملابهام، دانشجویان نمونه در وضعیت بسیار قوی قرار داشتهاند و در کل روحیه کارآفرینی دانشجویان نمونه دارای وضعیت قوی ارزیابی شده است.
براساس اطلاعات ارائه شده در جدول 4، عمده دانشجویان در چهار بعد موفقیت طلبی(حدود 8/32 درصد)، سلاستفکر(1/32 درصد)، رویاپردازی(حدود 3/30 درصد) و چالشطلبی(حدود 7/30 درصد) در وضعیت بسیار ضعیف، در بعد ریسکپذیری(حدود 1/38درصد) در وضعیت ضعیف و در بعد عملگرایی(حدود 2/28 درصد) در وضعیت قوی قرار داشتهاند. همچنين در دو بعد کانونکنترل(حدود 2/34 درصد) و تحملابهام(حدود 5/49 درصد) در وضعیت بسیار قوی و در کل روحیه کارآفرینی اکثریت دانشجویان (حدود 9/67 درصد) در وضعیت قوی قرار داشته است.
در اين پژوهش به منظور بررسی تفاوت میان ويژگيهاي شخصيتي كارآفرينانه دانشجويان و مقایسه بین دو گروه دانشجویان زن و مرد در ابعاد هشتگانه شخصیتی کارآفرینانه، از آزمون t برای گروههای مستقل بهرهگيری شده است. در این آزمون، فرض صفر عبارت از عدم وجود تفاوت معناداری میان دو گروه دانشجویان زن و مرد در خصوص برخورداری از هر یک از ویژگیهای هشتگانه شخصیتی کارآفرینانه و فرض خلاف بیانگر وجود تفاوت معناداری بین این دو گروه بوده است.
با توجَه به میزان t و سطح معناداری به دست آمده برای هر یک از آزمونهادر جدول 5 و همچنين به علت آنکه سطوح معناداری مربوط به سه بعد ریسکپذیری، رویاپردازی و چالشطلبی کمتر از سطح آلفای 05/0 بوده است، در نتیجه فرض صفر مربوط به این آزمونها رد میشود و این امر به معنای وجود تفاوت معنادار بین دو گروه دانشجویان زن و مرد در خصوص میزان برخورداری از این سه ویژگی شخصیتی کارآفرینانه است. اما بین دانشجویان زن و مرد در خصوص میزان برخورداری از سایر ویژگیهای شخصیتی کارآفرینانه براساس میزان t و سطح معناداری به دست آمده، تفاوت معناداری که ناشی از جنسیت باشد، مشاهده نشده است.
در کل بین روحیه کارآفرینی دانشجویان زن و مرد براساس آزمون t تفاوت معنادار مشاهده نگرديده است. در اين پژوهش به منظور بررسی تفاوت میان ويژگي