تاثیر سرمایه فکری بر تسهیم دانش با بررسی نقش میانجیگیری یادگیری سازمانی در دانشگاه امیرکبیر
محورهای موضوعی : عمومىعلیاکبر امینبیدختی 1 , محمدعلی نعمتی 2 * , سودابه محمودی 3
1 -
2 - گروه مدیریت آموزش عالی، دانشکده روان شناسی وعلوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
3 - دانشگاه سمنان
کلید واژه: سرمایه فکری, تسهیم دانش, یادگیری سازمانی, دانشگاه امیرکبیر,
چکیده مقاله :
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر سرمایه فکری بر تسهیم دانش با میانجیگری یادگیری سازمانی میان کارکنان و مدیران دانشگاه امیرکبیر به اجرا در آمد. نمونه آماری این پژوهش 260 نفر از کارکنان و مدیران امیرکبیر در شهر تهران بود. برای جمعآوری دادههای پژوهشی از سه پرسشنامه استاندارد سرمایه فکری، تسهیم دانش و یادگیری سازمانی استفاده شد. روایی پرسشنامهها از طریق روایی محتوایی توسط چند تن از متخصصان این حوزه مورد تأیید قرار گرفت. پایایی پرسشنامهها از طریق آلفای کرونباخ محاسبه شد که برای پرسشنامه سرمایه فکری 916/0، تسهیم دانش 893/0، یادگیری سازمانی 875/0 به دست آمد. در تجزیه و تحلیل دادهها از مدلسازی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. بر اساس نتایج بدست آمده سرمایه فکری، تأثیر مثبت و معناداری بر تسهیم دانش و یادگیری سازمانی دارد.
This study examines the impact of intellectual capital on knowledge sharing and organizational learning mediates between workers and managers was conducted at Amir kabir university. The sample 260 employees and managers of Amir Kabir University is used to collect research data form three intellectual capital / knowledge sharing /organizational learning enterprise reliability and validity .the tools used were reviewed and approved and used. Based on the results of intellectual capital and significant positive effect on knowledge sharing and organizational learning .
تأثیر سرمایه فکری بر تسهیم دانش با بررسی نقش میانجیگیری یادگیری سازمانی در دانشگاه امیرکبیر
*علیاکبر امینبیدختی **محمدعلی نعمتی ***سودابه محمودی
*دانشیار، دانشگاه سمنان، سمنان
**استادیار، دانشگاه علامهطباطبایی، تهران
***کارشناسی ارشد، مدیریت آموزشی، دانشگاه سمنان، سمنان
aliaminbidokhti@yahoo.com rnemati@gmail.com sudabemahmoodi@gmail
تاریخ دریافت:18/2/92 تاریخ پذیرش:12/6/92
چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر سرمایه فکری بر تسهیم دانش با میانجیگری یادگیری سازمانی میان کارکنان و مدیران دانشگاه امیرکبیر به اجرا در آمد. نمونه آماری این پژوهش 260 نفر از کارکنان و مدیران امیرکبیر در شهر تهران بود. برای جمعآوری دادههای پژوهشی از سه پرسشنامه استاندارد سرمایه فکری، تسهیم دانش و یادگیری سازمانی استفاده شد. روایی پرسشنامهها از طریق روایی محتوایی توسط چند تن از متخصصان این حوزه مورد تأیید قرار گرفت. پایایی پرسشنامهها از طریق آلفای کرونباخ محاسبه شد که برای پرسشنامه سرمایه فکری 916/0، تسهیم دانش 893/0، یادگیری سازمانی 875/0 به دست آمد. در تجزیه و تحلیل دادهها از مدلسازی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. بر اساس نتایج بدست آمده سرمایه فکری، تأثیر مثبت و معناداری بر تسهیم دانش و یادگیری سازمانی دارد.
کلید واژهها: سرمایه فکری، تسهیم دانش، یادگیری سازمانی، دانشگاه امیرکبیر
مقدمه:
ويژگي اصلی كه ميتوان براي شرايط فعلي هر سازماني بالاخص نهادهاي «دانشبنيان» چون دانشگاه متصور بود تغييرات بسيار سريع، گسترده، عميق و پيچيده محيط حاكم بر فضاي آنهاست. دانشگاهها براي بقا بايد قادر به سازگاري با شرایط متغير علمي و محيطی باشند. بنابراين بايد هرچه سريعتر جاي خود را به سازمانهايي چابك بدهند و به اين ترتيب در جريان يك يادگيري آگاهانه زمينه حفظ و ارتقای اعتبار خود را فراهم آورند. از سوي دیگر جنبه نامشهود اقتصاد بر پايه سرمايه فكري بنيان نهاده شده و ماده نخستين و اصلي آن، دانش و قابليت يادگيري است. به عبارت بهتر ميتوان گفت كه امروزه مديريت سرمايههاي فكري سازمانها و نهادها را به
موفقيتهاي بيشتري در افقهاي آينده بازارهاي رقابتي سوق میدهد[1] و میتوان چنین گفت که، دانشي كه از
طريق دريچه يادگيري سازماني به سازمان وارد ميشود، در تمامي مؤلفههاي سرمايههاي فكري تسري پيدا ميكند. از اينرو ميتوان حوزه اثربخشي يادگيري سازماني را هم بر پایه سرمايه انساني، هم سرمايه ساختاري و هم سرمايه رابطهاي دانست [2]. در عصر حاضر چالش اصلي مديران نهادهاي «دانشبنيان»چون آموزش عالي، آماده كردن محيط مناسب براي رشد و پرورش ذهن انسانهاست. بنابراين توانايي مديريت سرمايههاي فكري به مهارت اساسي مديران در اين سازمانها تبديل شده است[3]. در دهه گذشته، جامعه
دانشگاهي توجه خاصي به نقش«يادگيري سازماني»براي رقابتپذيري جهاني در قرن بيست و يكم نشان داده است[4]. از آنجا که امروزه بحث مدیریت دانش به یکی از موضوعات اصلی در تحقیقات مدیریت در سراسر دنیا تبدیل شده است[5] و آن را به عنوان ابزاری کلیدی برای مدیریت کردن اطلاعات و ابزاری استراتژیک برای مدیریت[6] و راهی برای کسب مزیت رقابتی پایدار به حساب آوردهاند. از طرف دیگر یکی از قابلیتهای مهم سازمانی که میتواند به سازمانها در خلق و تسهیم دانش کمک بسیار نماید و برای آنها در مقایسه با سازمانهای دیگر(مزیت سازمانی پایدار) ایجاد کند یادگیری سازمانی و به اشتراک گذاشتن آن است. در دنیای پیچیده و با تغییرات سریع کنونی سازمانهایی موفق هستند که زودتر و سریعتر و بهتر از رقبا یاد میگیرند[7].
این تحقیق به دنبال بررسی تأثیر سرمایه فکری بر تسهیم دانش با میانجیگری یادگیری سازمانی است. از آنجا که دانشگاهها فیالنفسه تولیدکنندگان دانش هستند، در عصر حاضر چالش اصلی مدیران نهادهای دانشبنیان چون آموزش عالی، آماده کردن محیط مناسب برای رشد و پرورش ذهن انسانهاست. بنابراین، توانایی مدیریت سرمایه فکری به مهارت اساسی مدیران در این سازمان تبدیل شده است. در دهههای گذشته جامعه دانشگاهی توجه خاص به نقش یادگیری سازمانی داشته است. حال میخواهیم، بدانیم اگر مؤلفههای سرمایه فکری و تسهیم دانش آنها را مورد توجه قرار دهیم آیا کمکی به یادگیری سازمانی در دانشگاههای مورد مطالعه میکند؟ آیا میتوانیم علاوه بر جذب بهترین دانشجویان، اساتید، و محققان، بستری مناسب برای توسعه سرمایه فکری که گنج پنهان هر سازمانی محسوب میشود بیابیم. آیا سرمایه فکری میتواند موجب بالا رفتن تسهیم دانش شود؟ آیا تسهیم دانش میتواند موجب افزایش یادگیری سازمانی شود؟
پیشینه تحقیق:
میتوان گفت سرمایه فکری از روزگاران قدیم همواره وجود داشته، ولی سازمانها به اهمیت آن واقف نبودند برای اولین بار در محافل علمی واژه سرمایه فکری در سال 1969 توسط اقتصاددانی به نام جان گالبیرایث برای توضیح و تبین شکاف مابین ارزش دفتری و ارزش بازار مؤسسات مطرح گردید. اولین گزارش در مورد سرمایه فکری در سال 1995 توسط شرکت اسکاندیا که بزرگترین شرکت خدمات بیمهای و مالی در کشورهای اسکاندیناوی است، منتشر شد. مؤسسات آرتور اندرسن و ارنست اندیانگ از اولین مؤسسات حسابرسی بودند که اقدام به تهیه گزارشاتی در مورد سرمایه فکری برای صاحبکاران خود نمودند. در سال 1996کمیسیون بورس اوراق بهادارآمریکا همایشی با عنوان "سرمایه فکری" برگزار کرد. ریاحی از جمله صاحبنظرانی است که در مطالعات خود به بررسی ارتباط بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکتهای بازرگانی چندملیتی پرداخته است. مالون و ادینسون در مطالعات خود ارزش سرمایه فکری را تفاوت بین ارزش بازار و ارزش دفتری شرکتها تعریف کردند. پالوما سنچز، مدیریت و گزارشگری سرمایه فکری را در دانشگاه مادرید مورد بررسی قرار داد. به نظر وی شفافیت و پاسخگویی از نتایج بارز مدیریت و گزارشگری سرمایه فکری هستند. پالوما با لحاظ نمودن مواردی همچون استقلال دانشگاهها و حاکمیت دولتی به ارائه چارچوب نظری برای گزارشگری سرمایه فکری پرداخت. این چارچوب به نوبه خود موجب مباحث چالشی جدی در بین صاحبنظران گردید. آنتونی رجاس شاخصهای مرتبط با سرمایه فکری را با لحاظ نمودن اصول علمی آن و همچنین شرایط و ویژگیهای دانشگاهها مورد مطالعه قرار داد و توانست رویکردی را برای گزارشگری و اندازهگیری سرمایه فکری که متناسب با نیازهای دانشگاه باشد، ارائه نماید. در طی دو دهه اخیر، سازمانها به نحو فزایندهایبهاقتصاد متمرکز فناورانه، تحول سریع، دانش پایه، سرمایهگذاریها در منابع انسانی، فناوری اطلاعات، تحقیقو توسعه و تبلیغات روی آوردهاند که این امر مهم بهمنظور حفظ جایگاه رقابتی سازمان و اطمینان از امکانپذیریآینده آن ضروری است. بنابراین، منبع ارزش اقتصادی وثروت، خلق و مدیریت داراییهای نامشهود است که اغلبتحت عنوان کلی"سرمایه فکری"طبقهبندی شده است. اگرچه برخی تلاش دارند تا سرمایه فکری که تا حدیایجاده شده است را اندازهگیری کنند، هنوز هم راه طولانی برای رسیدن به آن وجود دارد. مدیریت دانشو رویکردسرمایه فکری برای دانشگاهها بسیار مهم و حیاتی استاساساً با توجه به این حقیقت که اهدافدانشگاهها، تولید و اشاعه دانش و مهمترین سرمایهگذاری آنها در منابع انسانی و پژوهش است. بنابراین هر دو ورودی و خروجی متقابلاً نامشهود هستند. بنابراین به نظر میرسد که پیشرفت وسیعتر علمی، ارزشگذاری و مدیریت نامشهودها برای تجارت نسبت به مؤسسات آموزش عالی از قبیل دانشگاهها مغایر باشد. در کل، دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در دهههای اخیر در معرض انتقالات عمیق در استفاده از بینشهای نظریههای جدید و تأثیرگذار تحولات سیاسی قرار گرفتهاند، بدین ترتیب ارتباط بین دولت، صنعت و دانشگاه پویاتر، آشکار و روشن میشود. بنابراین دانشگاهها مؤسسات چندوجهی با کارکردها و مأموریتهای چندگانه هستند و به منظور تکمیل این نقشهای جدید خطمشیگذاران تأکید میکند که دانشگاهها باید استقلال بیشتری کسب کنند تا استراتژیهایشان تعریف شده و منابع مالی کافی در تحقق آنها صرف شود و به عنوان یک نتیجه منطقی به تعداد زیادی از ذینفعان و در حد گسترده جامعه پاسخگو باشند. این محیط جدید پذیرای اطلاعات مفصلتر از طریق دانشگاههاست تا به طور فزاینده فرآیند مدیریت پیچیده مورد حمایت قرار گیرد[1].
شکل 1- مدل سرمایه فکری در دانشگاه مادرید
یکی از مراحل چرخه مدیریت دانش، تسهیم و یا توزیع دانش است این مرحله به عنوان یک فعالیت پیچیده ولی ارزشآفرین، بنیاد و پایه بسیاری از استراتژیهای مدیریت دانش و سازمانهاست. برخی از نویسندگان[8] تسهیم دانش را بخش ارزشافزای فعالیت مدیریت دانش عنوان کردهاند. یکی از مهمترین اولویتهای اعلام شده توسط محققین مدیریت دانش، ایجاد انگیزه در افراد برای تسهیم دانش آنان است[9]. اگرچه بعضیها معتقدند که دانش قدرت است ولی به نظر میرسد که دانش به خودی خود قدرت ندارد، بلکه چیزی که به افراد قدرت میدهد آن قسمتی از دانش آنهاست که با دیگران تسهیم میکنند. از سوی دیگر یادگیری سازمانی به عنوان یکی از عوامل اصلی اشتراک دانش است[10]. رییس شرکت آنالوگ دیوایسنر بر اساس دو جنبه اساسی، یادگیری سازمانی را از یادگیری فردی و تیمی، متمایز میکند. اول اینکه، یادگیری سازمانی از طریق چشماندازهای مشترک، دانش، و الگوهای ذهنی اعضای سازمان رخ میدهد. دوم اینکه، یادگیری سازمانی بر اساس دانش و تجربه گذشته یعنی بر اساس حافظه سازمانی ایجاد میشود که این حافظه به ساز و کارهایی مانند سیاستها، استراتژیها و مدلهای روشن برای ذخیره دانش بستگی دارد. گرچه انواع یادگیری فردی/تیمی و سازمانی مرتبط به هم هستند اما یادگیری سازمانی بیش از مجموع یادگیری فردی یا گروهی است. با وجود اینکه افراد و گروهها، عاملانی هستند که از طریق آنها یادگیری سازمانی ایجاد میشود، اما فرآیند یادگیری تحت تأثیر تعداد زیادی از متغیرهای اجتماعی، سیاسی، و ساختاری قرار دارد این فرآیند شامل به اشتراک گذاشتن دانش، باورها و مفروضات در میان افراد و گروههاست[11].
پیشینه پژوهش:
در اين راستا داورزني(1385)، اظهار ميدارد که قابليت يادگيري را ميتوان از طريق پنج فاكتور تعهد مديريت، مدلهاي ذهني مشترك، تفكر سيستمي، كار تيمي و قابليتهاي فردي مديريت دانش (نتيجه تركيب دو فاكتور مديريت دانش و قابليتهاي فردي كه آن را پس از اين تنها با عنوان مديريت دانش بيان مينماييم) اندازهگيري نمود. از بين اين فاكتورها ميزان تأثير تعهد مديريت بر قابليت يادگيري از ساير فاكتورها بيشتر است و پس از آن با اندكي تفاوت، مديريت دانش بيشترين اهميت را دارد[12]. در پژوهش ديگري شفاعي(1380)، پيشبيني ميكند كه موارد ذيل از جمله مهمترين موانع شكلگيري يادگيري سازماني در ايران هستند: باورهاي نادرست مديران و كاركنان در مورد قدرت مدير تمايل به مديران به حفظ قدرت محيط انحصاري و غير رقابتي سازمان تفكر جزئي نگر و خرد بيني[13].
حيدري (1387)، در پژوهش خود به اين مطلب اشاره داردكه رابطهاي مستقيم و معنادار ميان سرمايه رابطهاي و مديريت دانش وجود دارد [14]. همينطور شهرياري(1386)، به اين نتيجه رسيد كه ارتباط معناداری ميان سرمايه رابطهای و سرمايه ساختاری وجود دارد و بر اين اساس ارتباط معناداری ميان سرمايه رابطهای و عملکرد سازمانی وجود دارد و همينطور ميان سرمايه ساختاری و عملکرد سازمانی رابطه معناداری وجود دارد[15].
قليچ لی (1384)، نيز به اين نتيجه دست يافت که سرمايه اجتماعی بر سرمايه فکری و به طور کلی با هر يک از عناصر سرمايه فکری رابطه مثبت و معناداردارد[16] و [19]. ظهور پرونده ( 1389) در پژوهشی با عنوان "تدوین الگویی برای اندازهگیری سرمایه فکری در دانشگاههای ایران: مورد مطالعهای دانشگاه مشهد" به این نتایج دست یافت که موضوع مهم سرمایه فکری که در زمینهسازی و ایجاد جامعه و سازمانهای مبتنی بر دانش نقش اساسی ایفا میکند و خود نیز محصول جامعه و سازمانهای بر دانش محسوب میشود مورد توجه قرار گرفته است. این سرمایه یا دارایی در سطح جامعه، دولت، صنعت، و دانشگاه مطرح است و تجمع آنها داراییهای فکری کشور را تشکیل میدهد[17].
علایی( 1385 )، پژوهشی با عنوان "ارزیابی ظرفیت یادگیری در اداره کل تعاون استان مازندران " انجام داد که به این نتیجه دست یافت که با توجه به شاخصهای 5 گانه مشخص شده در مدلهای مفهومی تحقیق شامل متغیرهای رهبری مبتنی بر چشمانداز برنامهها و استاندارهای کاری و کسب و انتشار اطلاعات، نوآوری و خلاقیت و بالاخره اجرای کار بین وضع موجود و مطلوب اختلاف وجود دارد و نتیجه نهایی و کمی اینکه میزان یادگیری سازمانی در اداره کل تعاون استان مازندران برابر 2/2 بدست آمده و این بیانگر آنست که میزان یادگیری سازمانی در سازمان مذکور بسیار ضعیف است[18].
بهروز قلیچ لی و اصغر مشبکی (1389) ، در پژوهشی با عنوان "نقش سرمایه اجتماعی در ایجاد سرمایه فکری سازمان" با استفاده از فیشبرداری و استفاده از پرسشنامه اقدام به جمعآوری اطلاعات کردهاند و با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ این نتیجه حاصل شد که سرمایه اجتماعی بر سرمایه فکری به طور کلی و هم چنین هر یک از عناصر آن(انسانی، رابطهای، ساختاری) تأثیر مثبت و معناداری وجود دارد. این بدین معنی است که با سرمایهگذاری در سرمایه جتماعی در ابعاد شناختی ساختاری و رابطهای میتوان انتظار داشت سرمایه فکری (شامل سرمایه انسانی، رابطهای، ساختاری) آن افزایش یابد[19].
آزاده مطلبی (1390)، در پژوهشی با عنوان ارايه الگوي ساختاري يادگيري سازماني و سرمايه فكري در دانشگاه شهيد بهشتي از روش تحقيق توصيفي از نوع همبستگي بهره جسته است، نتيجه تحليل مسير بيانگر اين است كه رابطه معناداري بين ابعاد يادگيري سازماني و سرمايه فكري برقرار است و بيشترين اثر مستقيم را ميتوان تحت عنوان اثر مستقيم يادگيري در سطح سازماني در بُعد يادگيري سازماني بر سرمايه فكري عنوان نمود و سرمايه انساني به عنوان مهمترين شاخص سرمايه فكري در اين مدل شناخته مي شود[20]. نتايج پژوهش اخير اميری(1390)، نشان داد يادگيري سازماني بر سرمايه فكري شركتها تأثير مثبتي دارد. به علاوه، يادگيري فردي بر سرمايه انساني تأثير مثبتي دارد؛ يادگيري گروهي بر سرمايه رابطهاي(مشتري) و يادگيري سازماني بر سرمايه ساختاري تأثير دارد[21].
پروژه PCI از سال 2000 تا 2003 به شناسایی مجموعهای از شاخصهای سرمایه فکری فعالیتهای تحقیقاتی دانشگاهها و مراکز تحقیقات در مادرید پرداخت. در این پروژه دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی مشارکت داشتند. هدف پروژه این امر بود که چگونه سازمان دانش خود را به منظور فرآیند شفافیت منتشر سازد. این تحقیق تلاش میکند تا ویژگیهای عمومی فرآیندهای تحقیق در این سازمان را شناسایی کند و روابط علی-معلولی بین دروندادها و بروندادها و فرآیندهای تحقیق برقرار کند و نهایتاً پیشنهاد کرد که چگونه باید دروندادهای سرمایه فکری را برای بهبود بروندادهای تحقیق مدیریت کرد[22].
بنتیس(2000) و همکارانش در صنایع خدماتی و تولیدی کشور مالزی پژوهشی را با عنوان بررسی رابطه بین سرمایه فکری و عملکرد تجاری انجام دادند که این نتایج را به همراه داشت، میان اجزای سرمایه فکری، روابط متقابلی وجود داشته و این سرمایه بر عملکرد تجاری دارای اثر متوسطی در حدود 20تا30 درصد میباشد[23]. بوزبورا(2008) در پژوهش خود به این نتیجه دست یافت که هر دو سرمایه انسانی و رابطهای بر ارزش دفتری بازاری شرکتها دارای تأثیرات مثبت است. در این تحقیق به دلیل نبود دادههای دقیق و ارزش دفتری و بازاری شرکتها به صورت کیفی پرسشنامهای سنجیده شده است در ضمن رابطه قوی بین سرمایه رابطهای و سرمایه انسانی وجود دارد[24].
نيف(2001)، به بررسي نقش مراكز آموزشي و دانشگاهها، در ثروتآفريني و ايجاد اقتصاد مبتني بر دانش در اروپا اشاره كرده است. وي معتقد است، مراكز آموزشي جهت اعمال اين نقش، نيازمند بكارگيري فناوري اطلاعات و ارتباطات در مراكز آموزشي است، و چنين نتیجه ميگيرد كه مراكز آموزشي و دانشگاهها زماني ميتوانند به نحو مؤثري از اين فناوري بهره ببرند كه از ويژگيهاي سازمان يادگيرنده برخوردار باشند[25]. دوسيا ورا(2005)، معتقد است كاربرد مديريت دانش در پرتو يادگيري سازماني در دانشگاهها عملكرد آنها را بالا مي برد[26].
نتيجه پژوهش ديگري كه توسط ايهاردآمان(2008)، انجام شده است حاكي از این است که بر اساس مفهوم جديد دانش و دانش پويا، يك نگرش براي گسترش سرمايههاي فكري در يك سازمان ارائه شده است كه مفهوم تغيير دانش را تا سطح سرمايه فكري ارتقاء ميدهد. ميتوان مدل رشد سرمايه فكري را از طريق اين نگرش و بوسيله تغييرات كلي ميان حيطههاي دانش و بخشهاي مرتبط با آن به دست آورد، بخشهايي كه خودشان با استفاده از تغييرات كلي دانش اصلاح ميشوند. براي نيل به اين هدف، مفهوم جديدي از دانش و دانش پويا معرفي ميشود. مفهوم دانش به صورت مكعب دانش ارائه ميشود[27]. پرسكيل(1994)، معتقد است علت عدم موفقيت سازمانها در يادگيري، در اين است كه در ارتباط با توسعه مداوم كاركنانش و يادگيري سازماني، شكست خوردهاند. وي به ارائه مدلي جهت به كار گرفتن ايدههاي واقعي يادگيري سازماني در ايجاد سازمان يادگيرنده اقدام نمود و بر نقش ارزيابان در ارائه تعريف مجدد از يادگيري سازماني و نيز نقش متخصصان توسعه منابع انساني در بهبود و موفقيت فرآيند يادگيري سازماني تاكيد نمود[28].
با مروری بر سابقه تحقیقات انجام شده در ادبیات موضوع مشخص گردید بیشتر تحقیقات در این حوزه به بررسی دو به دوی مفاهیم سرمایه فکری و تسهیم دانش و یادگیری سازمانی پرداختهاند و تا به حال هیچ تحقیقی که ارتباط میان متغیرهای سه گانه فوق را در یک محیط خاص مورد بررسی قراردهد، صورت نگرفته است و هیچ گاه متغیر یادگیری سازمانی به عنوان میانجی سرمایه فکری و تسهیم دانش دیده نشده است. اما با توجه به پیشینه پژوهش و مورد رابطه مثبت میان سرمایه فکری و تسهیم دانش و رابطه منفی بین یادگیری سازمانی و تسهیم دانش مشاهده شد. مدل مفهومی پژوهش حاضر به صورت زیر می باشد، سرمایه فکری به عنوان متغیرمستقل، تسهیم دانش به عنوان متغیر وابسته و یادگیری سازمانی نقش متغیر میانجی را داراست.
شکل 2- الگوی ارائه شده پژوهش
روش تحقیق:
این پژوهش به دنبال بررسی نقش سرمایه فکری بر تسهیم دانش با میانجیگری یادگیری سازمانی در دانشگاه امیرکبیر است. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و ار نظر گردآوری دادهها توصیفی –تحلیلی است جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان و مدیران دانشگاه امیرکبیر تهران است که بالغ بر 800 نفر و از این تعداد حجم جامعه، نمونه 260نفری به صورت تصادفی ساده و با استفاده از جدول مورگان انتخاب شدند. در تحقیق حاضر از دو ابزار به منظور گردآوری دادهها استفاده شده است.
· بررسی و مطالعات کتابخانهای: مطالعه و بررسی کتب، مقالات، پایاننامهها، اینترنت و... را شامل میشود که در پژوهش حاضر سعی شد از تمامی منابع ذکر شده استفاده شود.
· تحقیقات میدانی: به منظور جمعآوری دادههای مورد نظر از پرسشنامه استاندارد(سرمایه
فکری،یادگیری سازمانی،تسیهم دانش) که هر سه پرسشنامه بر اساس طیف لیکرت (کاملا مخالف-1و کاملا موافق5)استفاده شده است[29].
در این تحقیق به منظور تعیین پایایی ابزار از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است و نتایج به دست آمده در جدول 1آورده شده است. اعتبار محتوایی: در این حالت کمیت و کیفیت سؤالات از نظر خبرگان مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور پرسشنامهها در اختیار تعدادی از اساتید دانشگاه قرار گرفت و اصلاحات پیشنهاد شده اعمال گردید. در پژوهش حاضر برای اطمینان از اعتبار سازه از سازوکار و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. قبل از بررسی روابط علّی میان متغیرها و انجام تحلیل مسیر لازم است تا از صحت مدل اندازهگیری اطمینان حاصل کنیم به این منظور باید در ابتدا روابط میان مؤلفهها و متغیرها(تحلیل عاملی مرتبه اول) را مورد بررسی قرار دهیم. بعد از انجام این مرحله تحلیل مسیر صورت میگیرد[30]. میزان شاخصهای برازش تحلیل عاملی مرتبه اول و دوم متغیرهای پژوهش را در جدول 2 مشاهده
مشاهده میکنید.
جدول 1- ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه ها
متغیر | نوع پرسشنامه | تعداد سوالات | آلفای کرونباخ |
سرمایه فکری | استاندارد | 53 | 0.916 |
تسهیم دانش | استاندارد | 37 | 0.893 |
یادگیری سازمانی | استاندارد | 31 | 0.875 |
جدول 2- میزان شاخصهای برازش در تحلیل عاملی مرتبه اول و دوم
متغیر اندازه گیری | نوع تحلیل عاملی تاییدی | کای مربع | درجه آزادی | نسبت کای مربع/درجه آزادی | RMSE |
سرمایه فکری | مرتبه اول | 425.13 | 1322 | 3.22 | 0.126 |
مرتبه دوم | 3167.49 | 1168 | 2.7 | 0.076 | |
سرمایه فکری بعد از اصلاح | مرتبه اول | 67.49 | 1168 | 0.057. | 0.076 |
مرتبه دوم | 2809.05 | 1168 | 2.4 | 0.068 | |
تسهیم دانش | مرتبه اول | 959.39 | 413 | 2.3 | 0.097 |
مرتبه دوم | 702.39 | 372 | 1.88 | 0.079 | |
تسهیم دانش بعد از اصلاح | مرتبه اول | 702.39 | 372 | 1.88 | 0.079 |
مرتبه دوم | 729.08 | 392 | 1.86 | 0.079 | |
یادگیری سازمانی | مرتبه اول | 1169.21 | 608 | 1.92 | 0.084 |
مرتبه دوم | 191.17 | 105 | 1.82 | 0.079 | |
یادگیری سازمانی (اصلاح) | مرتبه اول | 182.70 | 105 | 1.74 | 0.075 |
مرتبه دوم | 182.70 | 105 | 1.74 | 0.075 |
یافتههای تحقیق
به منظور آزمون فرضیات تحقیق از روش مدلسازی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر استفاده شده است. نمودار مسیر را میتوان به عنوان وسیلهای برای نمایش این مطالب در نظر گرفت که کدام متغیرها موجب تغییراتی در متغیر دیگر میشوند. اگر مدلی که به شکل
نمودار ترسیم میگردد توسط شاخصهای برازندگی مدل تأیید شود، از آن نمودار تحلیل مسیر میتوان برای آزمون فرضیات استفاده کرد. بنابراین گام اول تعیین برازندگی مدل است اما با توجه به جدول 3 شاخصها نشان دهنده برازندگی مدل پژوهش هستند[31].
جدول 3- شاخصها نشان دهنده برازندگی مدل
شاخص |
| مقدار مجاز |
|
کار دو بر درجه آزادی | 1.8 | کمتر از 3 | |
GFI(نیکویی برازش) | 0.88 | بالاتر از 0.9 | |
RMSEA(ریشه میانیگن مربع برآورد) | 0.075 | کمتر از0.08 | |
GFI(برازندگی تعدیل یافته) | 0.97 | بالاتر از 0.9 | |
AGFI(نیکویی برازش تعدیل یافته) | 0.83 | بالاتر از 0.8 | |
NFI(برازندگی نرم شده) | 0.94 | بالاتر از 0.9 | |
NNFI(برازندگی نرم نرم شده) | 0.93 | بالاتر از 0.9 |
شکل3- مدل در حالت استاندارد
شکل 4- مدل در حالت معناداری
جدول4- نتایج فرضیههای پژوهش
فرضیات | ضريب استاندارد | عدد معنی داری | نتيجه آزمون فرضیه |
سرمایه فکری ← تسهیم دانش (مستقیم) | 67/0 | 27/7 | تایید |
سرمایه فکری ← یادگیری سازمانی | 47/0 | 02/5 | تایید |
یادگیری سازمانی ← تسهیم دانش | 16/0 | 92/1 | رد |
· فرضیه اول: سرمایه فکری تاثیر معناداری بر تسهیم دانش دارد.
بر طبق نتایج بدست آمده از ضریب مسیر و آماره تی، متغیر سرمایه فکری در سطح اطمینان 99/0 بر متغیر تسهیم دانش تأثیر معناداری دارد(آماره تی خارج از بازه( 58/2 – تا 58/2 )قرار گرفته است. براساس نتایج به دست آمده در این پژوهش، همبستگی بالایی بین سرمایه فکری و تسهیم دانش وجود دارد. يعني هر چه سرمایه فکری بيشتر باشد تسهیم دانش در كاركنان بالاتر میرود و این نشاندهنده آنست که توسعه سرمایه فکری داراي تأثير معنادار و قابل پيشبيني در تسهيم دانش كاركنان است
· فرضیه دوم: سرمایه فکری تأثیر معناداری بر یادگیری سازمانی دارد.
بر طبق نتایج بدست آمده از ضریب مسیر و آماره تی، متغیر سرمایه فکری در سطح اطمینان 99/0 بر متغیر یادگیری سازمانی تأثیر معناداری دارد( آماره تی خارج از بازه 58/2 – تا 58/2) قرار گرفته است. بين يادگيري سازماني و سرمایه فكري رابطة معنادار مشاهده ميشود و جهت رابطه نيز مثبت و مستقيم ميباشد يعني هر چه سرمایه فکری بيشتر باشد یادگیری سازمانی در كاركنان بالاتر میرود. میتوان این چنین گفت که سرمایه فکری داراي تأثير معنادار و قابل پيشبيني در يادگيري سازماني است.
· فرضیه سوم: یادگیری سازمانی تأثیر معناداری بر تسهیم دانش دارد.
بر طبق نتایج بدست آمده از ضریب مسیر و آماره تی، تأثیر متغیر یادگیری سازمانی بر تسهیم دانش رد میشود(آماره تی داخل بازه 96/1 – تا 96/1) قرار گرفته است. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که یادگیری سازمانی تأثیر معناداری بر روی تسهیم دانش ندارد با توجه به ضریب استاندارد به دست آمده 16/0و عدد معناداری 92/1 این فرضیه رد میشود. شاید یکی از دلایلی که بتوان برای رد این فرضیه عنوان نمود از جمله دلایل فرهنگی و همچنین احتمال دادن آنکه توزیع دانش موجب میشود که فرد شاغل پست سازمانی خود را در خطر ببنید. به عبارت دیگر ترس از دست دادن پست سازمانی فرد شاغل باشد.
تحلیل ضریب تعیین(R2):
این ضریب توانایی پیشبینی متغیر وابسته توسط متغیر یا متغیرهای مستقل را بررسی میکند. این ضریب بررسی میکند که چند درصد از تغییرات متغیر وابسته توسط متغیرهای مستقل تبیین میشوند. بر این اساس متغیرهای سرمایه فکری و یادگیری سازمانی روی هم رفته توانستهاند 58 درصد از تغییرات تسهیم دانش را توضیح دهند. 42 درصد باقیمانده مربوط به خطای پیشبینی میباشد و میتواند شامل مابقی متغیرهای تأثیرگذار بر تسهیم دانش باشد که در این پژوهش لحاظ نشدهاند. ضریب تعیین مربوط به متغیر یادگیری سازمانی 22/0 میباشد که نمایانگر این موضوع است که متغیر سرمایه فکری 22 درصد از تغییرات یادگیری سازمانی را توضیح می دهد و 78 درصد باقیمانده مربوط به خطای پیش بینی میباشد.
بحث و نتیجه گیری:
یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که رابطه مثبت و معناداری بین سرمایه فکری و تسهیم دانش وجود دارد این نتیجه گیری با یافتههای (اکرم الملوک لاهیجانیان
(1388)منصورهعلیقلیوعسگری(1390)حیدری(1388)همخوانی و توافق دارد. فرضیه دومی که مورد تحلیل قرار گرفت نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین سرمایه فکری و یادگیری سازمانی وجود دارد. این نتیجه با یافتههای آزاده مطلبی(1390)اچ سو فنگ(2004)خلقتی و حیاتی (1387)توافق و همخوانی دارد. نتیجه فرضیه سوم نشان میدهد که رابطه منفی و غیرمعناداری بین یادگیری سازمانی و تسهیم دانش وجود دارد. یافتههای این پژوهش با یافتههای داورزنی( 1385) همخوانی دارد. اما این پژوهش با یافتههای اچ سو فنگ(2004) همخوانی ندارد.
مدیریت و توسعه سرمایه فکری به عنوان ضرورتی در درون سازمان از اهمیت زیادی برخوردار است. روزگاری تنها داشتن داراییهای فیزیکی و بعدها کارکنانی حرفهای و سپس بهره مندی از فناوریهای نوین به عنوان ملاکی برای ارزش سازمانها به حساب میآمد. اما امروزه به وضوح میتوان گفت که داراییهای فیزیکی، مستهلک میشوند، کارکنان حرفهای سازمانها را ترک میکنند و فناوریها همواره نسبت به فناوری آینده ناکارآتر و عقب مانده به حساب میآیند. از این رو هنر مدیریت، سنجش و توسعه داراییهای نامشهود و فکری غیرقابل استهلاک و پرارزشتر توسعه ظرفیت ارزش افزایی دارایی مالی و فیزیکی، انتقال مالکیت فکری، انتقال قابلیت و دانش کارکنان حرفهای و تبدیل آن به دانش سازمانی و یا داراییهای تحت مالکیت فکری سازمانی، ایجاد فناوری درونزا یا توسعه قابلیتهای بکارگیری فناوریهای خریداری شده و روزآمدسازی درونی آنهاست. در واقع توسعه سرمایه فکری برای هر سازمانی به خصوص سازمانهای آموزشی به عنوان یک گنج پنهان به حساب می آید و شایسته آن است که دانشگاهها امروزه سرمایه فکری خود را شناسایی کرده و با سیستمهای مختلف اندازهگیری و توسعه آن بتوانند میزان تسهیم دانش خود را بالا برده و خود این امر موجب افزایش یادگیری سازمانی میشود و امید آن میرود که یافتههای این مطالعه موردی بتواند در سایر دانشگاهها نیز با موفقیت در جهت رشد و توسعه سرمایه فکری که همانا تعالی سازمان است گام بردارنند. از جمله پیشنهادهای کاربردی حاصل از یافتههای این پژوهش میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
· تبادل اطلاعات و مهارتها و تواناییهای کارکنان در انجام کار
· شناخته شدن اهمیت یادگیری در سازمان برای کلیه کارکنان
· تشکیل گروههای کاری و تقویت روحیه گروهی در کارکنان و مدیران
· توسعه و بهبود سرمایه فکری در سازمانهای آموزشی
· فراهم ساختن شرایط فرصت یادگیری گروهی و سازمانی
· فراهم ساختن راههای انتقال دانش در سازمانهای آموزشی
· بالا بردن میزان تسهیم دانش در کارکنان و تشویق کارکنان به یادگیری تیمی
· رشد و توسعه منابع انسانی به عنوان مهمترین عنصر توسعه سرمایه فکری
جهت بهبود و ارتقای عامل اشتراک دانش در دانشگاه امیرکبیر پیشنهاد میگردد تا مدیران از اشتراک و تسهیم دانش حمایت همه جانبهای داشته باشند تا شرایطی فراهم شود که اعتماد میان کارکنان و اعتماد کارکنان به سازمان و مدیران خود افزایش یابد و امکانات و ابزارهای جهت تسهیم دانش سازمان فراهم شود
منابع :
1.خاوندكار،جليل وخاوندكاراحسان،متقي افشين سرمایه فکری مدیریت توسعه و مدل ها و سنجش ،انتشارات مراکز آموزش و تحقیقات صنعتی ایران ،تهران1388.
2.Bontis,N.,"Intellectual capital:An Explantory study thath Developes Measures and Models: manangment decision,36/2:pp:63-76, 2004.
3.دفت،ریچارد، تئوری و طراحی سازمان، مترجمان پارساییان، علی و اعرابی، سیدمحمد،تهران، انتشارات دفتر پژوهش فرهنگی، 1380.
4.Vankrog G. and nonaka I . knowledge creation :Asource of value palgrave,2000.
5.Wang,W,Y,and chang,C.",Intellectual capital and Performance in Causal Models:Evidence from the information Technology Industry in Taiwan",journal of Intellectual capital,Vol6,No2,pp.222-226, 2005.
6.Matersson M. A critical review of knowledge management approch to organiztional competilitive of knowledge management (3)p.p 204-216, 2000 . 7.Matersson M. A critical review of knowledge management approch to organiztional competilitive of knowledge management (3)p.p 204-216,2000.
8.Sung-Choon- Kang, "Intellectual Capital Architectures and Bilatoral Learning:A Framework for Human Resource Manangment", Center for Advanced Human Resource Studies Cornell univer sity of New York,2005.
9.Sung-Choon- Kang, "Intellectual Capital Architectures and Bilatoral Learning:A Framework for Human Resource Manangment", Center for Advanced Human Resource Studies Cornell univer sity of New York, 2005.
10.Yi-Chun-Hang, "An Empirical Study on the Relationship between Intellectual Capital and Knowledege Creation",StrategicManagement Journal, 20, 637-653, 2009.
11.Argyris ,c. &schon, D. A. (1996). "Organizational learning:A Theoty of Action perspective" , Addison-wesley: Toward a unify theory of behavioral change. Psychological.
12.داورزني، هدي، ارائه مدلي براي اندازه گيري قابليت يادگيري سازماني، رساله دكتري،1385.
13.شفاهی، رضا، موانع ایجاد سازمانهای یادگیرنده در ایران، رساله دکتری، دانشگاه تهران، دانشکده مدیریت، 1380.
14.حيدري، فاطمه، ارتباط ميان سرمايه رابطهاي و مديريت دانش در سطح مديران دانشگاه آزاد واحد بيرجند، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه مشهد، 1387.
15.شهریاری، علی، ارتباط میان سرمایه ساختاری و عملکرد سازمانی در شعب بانک صادرات، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات، 1384.
16.قلیچ لی، بهروز و مشبکی، اصغر، نقش سرمایه اجتماعی در ایجاد سرمایه فکری سازمان، مطالعه موردی شرکت خودروسازی ایران، تهران، فصلنامه دانش مدیریت، ش 19، 1385.
17.ظهور پرونده، وجیهه، تدوین الگویی برای اندازه گیری سرمایه فکری در دانشگاههای ایران: مطالعه موردی دانشگاه مشهد، پایان نامه کارشناسی ارشد، 1385.
18.علایی، زهره، ارزیابی یادگیری سازمانی در اداره کل تعاون استان مازندران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن، 1385.
19.مطلبی، آزاده، ارائه الگوي ساختاري سرمايه فكري بر اساس يادگيري سازماني در دانشگاه شهيد بهشتي، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد رودهن، 1390.
20.امیری، علینقی، افزایش سرمایه فکری در سازمان و نقش یادگیری سازمانی،رساله دکتری، دانشگاه تهران،دانشکده مدیریت، 1381.
21.Bouncken R.B.and Pyo Achieving compentitivenss through knowledge manegment journal of Quality Assurancein Hospitalality&tourism(3)p.p1-4, 2002.
22.Bontis,N.,"Intellectual capital:An Explantory study thath Developes Measures and Models:manangment decision,02/1:pp:20-42, 2004
23.Bannany, Magdi, “A Study of Determinants of Intellectual Capital Performance in Banks: the UK case,” Journal of Intellectual Capital, Vol.1, N3.0, pp.324-312, 2008.
24.Neefe, Diane Osterhaus, Comparing Levels of Organizational Learning Maturity Colleges And Universities Participating, Traditional& Non-ttaditional (Academic Quality Improvement Project Accreditation Processes. [online], URL:http://www.uwstout.edu/lib/thesis/1331/1331neefed.pdf, 2001.
25.Dusya,Vera ,"Organization Learning,Knowledge Manangement and Intellectual Capital :AN Integrative Concectual Model".In P.C Nystrom and W.H Starboock(Eds), Handbook of Organizational Design:0-14. Oxford, 2002.
26.Ekhard,Amann,"Intellectual Capital Development by Means of Knowledge Conversion" ,[Dissertation Abstract PH.D]University Germany, 2011.
27.Persikll,"How Organization Learning Occurs Through Accademic Quality Improvement Program(AQIP),Actionproject:A Community College xpriience,[Dissertation Abstract Ed.D]University of Iilinis at ur-bana-champaing, 1994.
28.سرمد، زهره و بازرگان،عباس و حجازی،الهه روش تحقیق در علوم رفتاری ،چاپ پنجم،انتشارات آگاه، 1387.
29.کلانتری، خلیل، مدل سازی معادلات ساختاری در تحقیقات اجتماعی – اقتصادی با برنامه LISREL–SIMPLIS). تهران؛ فرهنگ صفا، 1388.
30.کلاین، پاول راهنمای آسان تحلیل عاملی، ترجمه محمد ولی علیئی و سید محمد میرسندسی، تهران؛ انتشارات دانشگاه امام حسین، 1381.