مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوریفصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی2717-04548162020618Designing a conceptual model of reverse logistics management network based on supply chain innovation approachطراحی مدل مفهومی شبکه مدیریت لجستیک معکوس با بر رویکرد نوآوری زنجیره تامین 116faمحمدرضا خسروی رضاهماییمنصورهحورعلیپیام نور2018527In recent years, rapid market changes have increased due to innovation in material supply chains and the adoption of a sustainable approach to consumption patterns has become more important. This issue has been especially pronounced in the field of supply and consequently the consumption of goods in the supply chain. The purpose of this paper is to design a conceptual model of reverse logistics network in order to better use raw materials and reduce waste in the supply chain.در سالهای اخیر تغییرات سریع بازارها با تکیه بر نوآوری در زنجیرههای تامین مواد افزایش یافته و اتخاذ رویکردی پایدار به الگوهای مصرف اهمیت بیشتری پیدا کرده است. این مسئله به خصوص در حوزه تامین و در نتیجه مصرف کالاها در زنجیره تامین نمود بیشتری داشته است. هدف مقاله حاضر طراحی مدل مفهومی شبکه لجستیک معکوس در راستای بکارگیری بهتر از مواد خام و کاهش ضایعات در زنجیره تامین کالا است. جامعه آماری تحقیق خبرگان دانشگاهی و مدیران زنجیره تامین حوزه دفاع در نظر گرفته شدند. نمونه آماری شامل 143 نفر میباشد که پرسشنامه نیمه ساختاریافته در قالب مصاحبه تکمیل و جمعآوری شد. نتایج تحقیق با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری و نرمافزار و تکنیکlizrel تحلیل و ابعاد و مولفههای مدل لجستیک معکوس را در سه مرحله تامین، جمعآوری و بکارگیری مجدد شناسایی و در قالب مدل مفهومی شبکه مدیریت لجستیک معکوس ارائه شد. پایایی و روایی تحقیق نیز در نهایت پیشنهاد میشود مدیران و تصمیمگیران حوزههای دفاعی با تمرکز بر این سه بعد نسبت به برنامهریزی معکوس تامین مواد مورد نیاز خود اقدام نمایند.http://journalie.ir/en/Article/Download/8168مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوریفصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی2717-04548162020618Explain the relationship between total quality management and operational excellence and the desire to innovate servicesتبیین رابطه مدیریت کیفیت فراگیر بر سرآمدی عملیاتی و میل به نوآوری خدمات1730faجهانبخشاسدنیاسیما نوروزی محسنحمیدی2020618Studying the mechanisms of excellence, efficiency of financial institutions, quality of service delivery and customer satisfaction will be one of the requirements of economic growth of any society. Similarly, the present study, with emphasis on organizational innovation, examines the relationship between total quality management on operational excellence and organizational innovation.مطالعه ساز و کارهای سرآمدی، کارایی نهادهای مالی، کیفیت ارائه خدمات و جلب رضایت مشتریان یکی از الزامات رشد اقتصادی هر جامعه خواهدبود. به همین منطور پژوهش حاضر با تاکید بر نوآوری سازمانی به بررسی تبیین رابطه مدیریت کیفیت فراگیر بر سرآمدی عملیاتی و نوآوری سازمانی پرداخته است. پژوهش حاضر پژوهشی توصیفی پیمایشی است که ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محققساخته بوده است که بین کارمندان و مدیران شرکت های استارت آپی فین تک(خدمات مالی) که عضو انجمن استارت آپ های فین تک بودند پخش و تعداد 120 نفر نسبت به تکمیل پرسشنامه اقدام نمودند. پس از جمعاوری داده های حاصل از پرسشنامه، با استفاده از آزمون های استنباطی تحلیل همبستگی و تحلیل رگرسیون فرضیههای تحقیق مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشاندهنده وجود ارتباط معنادار میان کیفیت خدمات و مشتری محوری در سرآمدی در سازمان مورد نظر بود. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان میدهدکه: بین سرآمدی عملیاتی و ابعاد آن با تمایل به نوآوری در سازمان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، همچنین بعد تعهد حمایت مدیران تعالی سازمان تمایل به نوآوری را پیشبینی مینمایند و ابعاد مشارکت کنان و بهبود مستمر نمیتواند پیشبینی کننده مناسبی برای تمایل به نوآری در شرکتهای باشد. نوآوری و اصیل بودن مقاله با بررسی شرکتهای دانشبنیان حوزه خدمات مالی در کشور و بررسی رابطه مدیریت کیفیت فراگیر و سرآمدی عملیاتی با میل به نوآوری در خدمات ارائه شده است.http://journalie.ir/en/Article/Download/8169مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوریفصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی2717-04548162020618Simultaneous impact of corporate strategic mechanisms and profitable management of corporate innovation cost stickinessتأثیر همزمان ساز و کارهای راهبردی شرکتی و مدیریت سودبر چسبندگی هزینههای نوآوری شرکتها 3148faعلی اصغر شکرشکن جهانبخشاسدنیاحامدسیار2018510Understanding cost behavior is a key element in management accounting research. In this study, the simultaneous effect of corporate governance mechanisms and profit management on corporate cost stickiness with emphasis on marketing and innovation costs in companies listed on the Tehran Stock Exchange has been investigated.درک رفتار هزینهها یکی از عناصر اصلی در تحقیقات حسابداری مدیریت است. در اين تحقيق به بررسی تاثیر همزمان سازوکارهای راهبری شرکتی و مدیریت سود بر چسبندگی هزینههای شرکتها با تاکید بر هزینههای بازاریابی و نوآوری در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته شده است. بدین منظور اطلاعات مربوط به شرکتهای پذیرفته شده طی دوره زمانی 1390 الی 1395 که نمونه تحقیق شامل 113 شرکت بوده، بررسي شده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها و آزمون فرضیهها از الگوی رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان داد که وجود انگیزه مدیریت سود افزاینده، به صورت معناداری چسبندگی هزینههای نوآوری را کاهش میدهد. همچنین نتایج نشاندهنده تاثیر مثبت سازوکارهای حاکمیت شرکتی خوب بر کاهش چسبندگی هزینههای نوآوری می باشد. افزون بر این نتایج بطور کلی مؤید تاثیر همزمان سازوکارهای راهبری شرکتی و مدیریت سود بر چسبندگی هزینههای نوآوری شرکت ها می باشد.http://journalie.ir/en/Article/Download/8170مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوریفصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی2717-04548162020618Modeling structural equations of value created in businessesمدلسازی معادلات ساختاری ارزش خلق شده در کسب و کارها 4966faفاطمهحمیدیناصرشمسدانشگاه صنعتی امیرکبیر201847The world economy has undergone significant changes in the last two centuries, moving from an agricultural system to an industrial system. Most of the changes in the last four decades have been due to the evolution of service-based economies. The growth of more developed economies around the world has been in the direction of economies where the majority of services are.اقتصاد جهان تحولات قابل ملاحظهای را در دو قرن گذشته تجربه کرده و از نظام کشاورزی به سوی نظام مبتنی بر صنعت حرکت کرده است. اغلب تحولات در چهار دهه گذشته، در نتیجه تکامل اقتصادهای مبتنی بر خدمت بودهاند. رشد اقتصادهای بیشتر توسعه یافته در سراسر جهان، در جهت اقتصادهایی بوده که بخش غالب آن خدمات هستند. این تغییر در اقتصاد و حرکت در جهت طرز فکر خدماتی، بر ادبیات بازاریابی نیز تاثیر گذاشته است. بازاریابی از دیدگاه کالامحور که در آن نتایج مشهود و تراکنش های مجزا در مرکز قرار دارد به دیگاه خدمت محور که در آن نامشهودات، فرآیندهای مبادله و ارتباطات در مرکز قراردارد، حرکت کرده است. مشتریان و برخی سازمانهای پیشروی بینالمللی، در حال گسترش فعالیتهای خود به سمت یکدیگر بوده و مطابق با ادبیات خلق و استخراج ارزش برای دو طرف به صورت همزمان انجام میپذیرد. خلق مشترک ارزش به معنای مشارکت فعال مشتری در فعالیتهای ارزشساز سازمان، یکی از محوریترین اصول این دیدگاه نوظهور میباشد. لذا اين پژوهش با هدف مدلسازی معادلات ساختاری خلق مشترک ارزش در کسب و کارهای فناور محور انجام شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر کلیه مدیران و کارمندان کسب وکارهای دانش بنیان در شهر تهران که در لیست شرکتهای دانشبنیان معاونت علمی و فناوری هستند در نظر گرفته شد که با توجه به اینکه تعداد 52 شرکت نسبت به پر نمودن پرسشنامه اعلام همکاری نمودند جمعا تعداد 145 نفر انتخاب گردید و در بازه زمانی سال 1396 اقدام به جمع آوری نظرات این افراد گردیده است. با استفاده از پرسشنامه اطلاعات لازم جمع-آوری و با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری در نرمافزار لیزرل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. کلیات فرضیات مطرح شده مورد تائید قرار گرفتند و بدین ترتیب مفهومسازی ارزش، پلتفورم ایجاد، برنامهریزی منابع و عاملان ارزش بر فرآیندهای خلق مشترک ارزش تأثیر معنی داری داشته و همچنین یادگیری، مفهومسازی ارزش و فرآیندهای خلق مشترک ارزش و یادگیری بر ارزش خلق شده تأثیر معنی داری داشتهاند. http://journalie.ir/en/Article/Download/8171مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوریفصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی2717-04548162020618Identifying and prioritizing the factors affecting knowledge sharing based on Analytic Hierarchy Process (AHP) (Case study of Saipa Industrial Group)شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر تسهیم دانش بر اساس تحلیل سلسله مراتبی(AHP) (مطالعه موردی گروه صنعتی سایپا)6776faمریمعلی یی201847Knowledge sharing reduces costs, improves performance, improves customer service, reduces new product development time, reduces customer delivery time, and ultimately reduces costs associated with finding and accessing valuable types of knowledge within the organization.
May be. For this reason, the role of knowledge sharing is somewhat tied to the concept of knowledge management. The purpose of this article is to investigate the factors affecting knowledge sharing and prioritize them with the aim of helping to identify the role of these factors in the process of successful implementation and implementation of knowledge management in Saipa Industrial Group. In the first step, based on studies and literature on knowledge management, a researcher-made questionnaire of 5 Likert spectrum was created, which was distributed and collected in person in the form of closed interviews between two groups of external and internal experts. These factors were identified and categorized in four dimensions: 1) individual factors 2) organizational factors 3) cultural factors and 4) technology factors. In the next step, in the form of a pair of questionnaires and with the help of Expert Choice software, these factors were prioritized and weighed. According to the results of the second questionnaire, the following factors: 1) cultural factors (weighing 0.460), 2) individual factors (weighing 0.258), 3) organizational factors (weighing 0.161) and 4) technological factors (weighing 0.122) Sequences have the greatest impact on knowledge sharing. Therefore, it is suggested that managers and policy makers of Saipa Industrial Group strongly support the cultural factors in the units of the organization with the help of human resources in order to make the most of the results of knowledge sharing.تسهیم دانش موجب کاهش هزینه ها، بهبود عملکرد، بهبود ارائه خدمات به مشتریان، کاهش زمان توسعه محصولات جدید، کاهش زمان تحویل کالا به مشتریان و در نهایت کاهش هزینههای مربوط به یافتن و دسترسی به انواع ارزشمند دانش در داخل سازمان
میشود. به همین دلیل نقش تسهیم دانش به نوعی با مفهوم مدیریت دانش بسیار گره خورده است. هدف مقاله حاضر بررسی عوامل موثر بر تسهیم دانش و اولویتبندی آنها با هدف کمک به شناسایی نقش این عوامل در فرآیند پیادهسازی و اجرای موفق مدیریت دانش در گروه صنعتی سایپا در نظر گرفته شده است. در گام اول بر اساس مطالعات و ادبیات مدیریت دانش پرسشنامه محقق ساخته 5 گزینهای طیف لیکرت ساخته شد که در بین دو گروه خبرگان برونسازمانی و درونسازمانی به صورت حضوری و در قالب مصاحبه بسته توزیع و جمعآوری گردید. این عوامل در چهار بعد: 1) عوامل فردی 2) عوامل سازمانی 3) عوامل فرهنگی و 4) عوامل فناوری شناسایی و دستهبندی شدند. در مرحله بعد در قالب پرسشنامه زوجی و به کمک نرمافزار Expert Choice این عوامل اولویتبندی و وزندهی شدند. با توجه به نتایج حاضل از پرسشنامه دوم عوامل: 1) عوامل فرهنگی (با وزن 0.460) ، 2) عوامل فردی (با وزن 0.258)، 3)عوامل سازمانی (با وزن 0.161) و 4) عوامل فناوری (با وزن 0.122) به ترتیب بیشترین تأثیر را در تسهیم دانش دارند. لذا پیشنهاد میشود مدیران و سیاستگذاران گروه صنعتی سایپا قویا نسبت به عوامل فرهنگی موجود در واحدهای سازمان به کمک منابع انسانی بپردازند تا بتوانند از نتایج تسهیم دانش بیشترین بهرهبرداری را نمایند.
http://journalie.ir/en/Article/Download/8172مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوریفصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی2717-04548162020618Creating value for higher education by overcoming the crises of the populist eraارزشآفرینی برای آموزش عالی با عبور از بحرانهای عصر تودهگرایی7798fa سمیهفریدونی20191211The massification of higher education is a phenomenon that quickly swept the world after World War II. Iranian higher education has also faced this phenomenon in the last two decades and its statistical evidence can be cited in various dimensions of higher education. Research shows that various crises such as the crisis of quality of higher education, reduction of financial resources, little expansion without regard to the necessary infrastructure, unemployed graduates, social change and such factors are among the consequences of low expansion policies in Iran with concerns about improving access to education. It had a great start. A review of global studies also shows that the current crisis of higher education in Iran is not different from what happened after the massification in many countries. But it is important to note that different countries, while experiencing similar crises, have used different strategies to overcome the challenges of mass higher education, and these differences in strategies are rooted in the differences in the context of higher education in each country and its characteristics and requirements. Therefore, in the present study, the researcher, using the combined Swat-TOPSIS model, first obtained strategies appropriate to the Iranian context, to overcome the crises resulting from the quantitative expansion of higher education, and in the next step, using the TOPSIS technique, the strategies obtained Has been prioritized. Findings show that the mission-orientation of universities, the dominance of systems thinking in the higher education policy-making system and financial independence are the three main strategies among the eight strategies obtained in the present study to overcome the crises of higher education in Iran
تودهای شدن آموزش عالی پدیدهایست که پس از جنگ جهانی دوم به سرعت جهان را درنوردید. آموزش عالی ایرانی نیز در بیش از دو دههی گذشته با این پدیده مواجه بوده و شواهد آماری آن در ابعاد مختلف آموزش عالی قابل استنادست. پژوهشها نشان میدهند بحرانهای گوناگونی مانند بحران کیفیت آموزش عالی، کاهش منابع مالی، گسترش کمی بدون توجه به زیرساختهای لازم، فارغالتحصیلان بیکار، دگرگونیهای اجتماعی و عواملی از این دست از جمله پیامدها سیاستهای گسترش کمی در ایران است که با دغدغهی بهبود فرصتهای دسترسی به آموزش عالی آغاز شده بود. مروری بر مطالعات جهانی نیز نشان میدهند که بحرانهای کنونی آموزش عالی در ایران با آنچه پس از تودهای شدن در بسیاری کشورها رخ داد، متفاوت نبوده. اما مهم آن است که کشورهای گوناگون در عین تجربهی بحرانهای مشابه از راهبردهای متفاوتی به منظور عبور از چالشهای تودهای شدن آموزش عالی بهره بردهاند و این تفاوت راهبردها، ریشه در تفاوت بافتهای آموزش عالی هر کشور و ویژگیها و اقتضائات آن دارد. از این رو در پژوهش حاضر پژوهشگر با بهکارگیری مدل ترکیبی سوات-تاپسیس نخست راهبردهایی را متناسب با بافت ایرانی، برای عبور از بحرانهای حاصل آمده از گسترش کمی آموزش عالی به دست آورده و در گام بعدی با استفاده از تکنیک تاپسیس راهبردهای به دست آمده را اولویتبندی کرده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد ماموریتگرایی دانشگاهها، حاکم شدن تفکر سیستمی بر نظام سیاستگذاری آموزش عالی و استقلال مالی سه راهبرد عمده از میان هشت راهبرد به دست آمده در پژوهش حاضر برای عبور از بحرانهای تودهای شدن آموزش عالی در ایران هستند. http://journalie.ir/en/Article/Download/8173